اختلال اضطراب جدایی
مقدمه
اختلال اضطراب جدایی
اختلال اضطراب جدایی در هر سنی در کودکان ممکن است وجود داشته باشد. ولی کودکان در سنین مدرسه بیشتر آن را تجربه میکنند. همه کودکان کم و بیش نسبت به والدین خود وابستگی عاطفی پیدا میکنند و این وابستگی در حد تعادل هیچگونه مشکلی را نه برای والدین و نه برای کودک بوجود نمیآورد. ولی بیشتر مادرها و به خصوص مادرانی که بیش از حد کودک را به خود وابسته کرده و مراقب رفتار و حرکات او هستند، از کودک خود شخصیتی منفعل میسازند که حتی قادر نیست زمانی کوتاه دوری از مادر را تحمل کند.
معمولا مادران کودکانی که دچار اضطراب جدایی هستند، دارای ویژگیهایی مثل افراطی بودن، مضطرب بودن، بیش از حد اندازه حمایت کننده، مردد ، غیرمنطقی ، حساس و عاطفی را دارند و این اضطراب خود را با بیان افکار منفی و استرسزا به بچهها منتقل میکنند. آنها افرادی وسواسی ، کم تحمل ، نکتهسنج و موشکاف هستند که احتمالا خود یا یکی از اطرافیانشان در کودکی دچار همین مشکل بودهاند.
علل ترس از مدرسه
ترس یا امتناع از رفتن به مدرسه بیش از آنکه علت شخصیتی و عاطفی داشته باشد، ناشی از یادگیری است. مادر یا پدری که در ارتباط خود با کودکان مفاهیم و نکتههای منفی از محرکها و مکانهایی مثل مدرسه یا درس خواندن میدهند، وقتی تجربههای منفی توام با وحشت و ترس و اضطراب خود را از دوران تحصیل و مدرسه ، تنبیه و توبیخها به بچهها انتقال میدهند و از آنها میخواهند که مواظب رفتارهایشان باشند، خواه ناخواه ، بذر امتناع و ترس از مدرسه را در افکار آنها میکارند.
البته وابستگی بیش از حد به پدر و مادر و ترس از جدا شدن از آنها برای رفتن به مدرسه ممکن است علل دیگری هم داشته باشد. والدینی که یکی از کودکان خود را در نتیجه بسیاری و یا عوامل دیگر از دست میدهند، حساسیت خود را در مراقبت و نگهداری از کودکان دیگر بیشتر میکنند و همین باعث میشود که کودکان ناخودآگاه اضطراب ناشی از جدایی از پدر و مادر را تجربه کنند. این ترس غیرمنطقی از جدایی و رفتن به مدرسه در هر سنی و در بین دختران و پسران دیده میشود و در بین خانوادههایی که کودکان با فاصلههای زیاد از یکدیگر متولد میشوند بیشتر است.
شدت این اضطراب تا اندازهای است که کودکان در هنگام مدرسه رفتن مشکلات فراوانی را برای والدین ایجاد میکنند. آوردن بهانههای مختلف مثل شکایت ناشی از دل درد ، سردرد و... از جمله آنها است. والدین ممکن است این بهانهها را جدی گرفته و از رفتن کودک به مدرسه ممانعت کنند و همین باعث میشود که ترس کودک هر روز بیشتر شود.
برای از بین بردن این اضطراب در کودکان چه باید کرد؟
قدم اول به عهده والدین است. پرهیز از وابسته کردن کودک به خود و عدم ایجاد تلقینهای روحی مضر در کودکان زیر شش سال که ناشی از اضطراب جدا شدن از پدر و مادر است و ایجاد یک روحیه مستقل برای ایجاد آمادگی در کودک در مواجهه با کودکستان و مدرسه و... از اقدامات اولیهای هستند که باید توسط والدین اجرا شوند. همچنین والدین نباید تجارب و بازخوردهای منفی خود را به کودک انتقال دهند. در سنین ابتدایی از ترساندن بچهها ، ایجاد رعب و وحشت از معلم ، تشبیهات (اگر بچه خوبی نباشی به معلمت میگویم که تو را در کلاس حبس کند) خودداری کنند.
خاطرات ، یادوارهها و تجارب مثبت ، شاد و جالب خود را با معلمان دوره ابتدایی با کودکان در میان بگذارند، از معلمها با القاب خوب یاد کنند، پیش از آغاز مدرسه آنها را با مسئولین ، معلمان و جو مدرسه آشنا کنند و به هیچ وجه به خاطر ضعف در فهم یا انجام تکالیف ، آنها را تنبیه یا توبیخ نکنند. همچنین والدین نباید بچهها را در دوران ابتدایی به خود وابسته کنند و برای جلوگیری از انزواطلبی و دوری گزینی سعی کنند از معلمان در منزل استفاده نکنند و آنها را تا میتوانند در محیطهای آموزشی و حضور در جمع قرار دهند.
برای هر چه بیشتر کاهش ترس از مدرسه در کودکان باید سعی شود در هر مقطع از وجود کارشناسان روانشناسی و مشاوره بطور دائم در مدرسه ابتدایی و راهنمایی استفاده شود. مشاور با ایجاد روابط عاطفی پایدار میتواند کودکان را جهت ورود به مقاطع مختلف آماده کند و شیوه برخورد با مسائل و مشکلات عاطفی و آموزشی را به آنها بیاموزد و در آخر این که ایجاد یک محیط آموزشی سالم و شاد نیز از دیگر عوامل ایجاد اشتیاق به مدرسه رفتن در کودکان است.
ترسهای واهی
فرض کنید تازه به آسانسور وارد شده اید که ناگهان قلبتان تند می زند و قفسه ی سینه تان درد می گیرد، خیس عرق سرد می شوید و حس می کنید که گویی آسانسور در حال سقوط است . یا فرض کنید از خواربار فروشی در آمده و با ماشینتان حرکت می کنید که ناگهان متوجه می شوید اختیار چیزی را در کف ندارید، احساس برافروختگی می کنید، آنچه که در پیرامونتان هست ، تار و نامشخص دیده می شود. نمی توانید بگویید در کجا هستید و حس می کنید که در حال مرگ هستید.
به آنچه که پیش می آید،حمله هراس می گویند که عبارت است از واکنش مهارنشدنی در برابر موقعیتهای معمولی و بی خطر. این گونه حمله ها اغلب نشانگرآنند که فرد به نابسامانی هراس گرفتار شده است.
اختلال هراس چیست؟
به کسی که در عرض چهار هفته یا بیشتر دستخوش حمله های هراس شده باشد، گفته می شود که دچار اختلال هراس گشته است. در ضمن ، این اختلال احتمالاً موقعی تشخیص داده می شود که شخصی با کمتر از چهار رخداد هراس انگیز رو به رو گردد، ولی پیاپی در این بیم به سر برد که مبادا حمله دیگری به سراغش آید.
اختلال مزبور زمانی پدید می آید که فردی در خلال حمله هراس، دست کم دارای این نشانه ها باشد: عرق ریزی، برافروختگی ، احساسات سرکوب شده و پنهان ، ضربان شدید قلب، تنفس دشوار، لرزش تن، درد قفسه سینه ، غش ، بی حسی و کرختی ، تهوع ، احساس مرگ و مجنون شدن . لازم به ذکر است بروز حمله های هراس برای تمام گروه های سنی وجود دارد .
ترس بیمار گون ( هراس زدگی ) چیست؟
هراس زدگی به ترس های نامعقول، غیر ارادی و بیجا ، با واکنش در قبال موقعیتها و رویدادهای عادی اطلاق می شود. افرادی که این گونه بیمناک اند، وقتی که در شرایط خاصی قرار می گیرند و یا به عوامل وحشت انگیز نزدیک می شوند، ترس سراپایشان را فرا می گیرد. " نابسامانی هراسی" بخشی از مقوله گسترده ی اختلالهای اضطرابی به شمار می رود. هراس هایی از این دست به سه نوع تقسیم می گردند:
هراس ویژه ( ساده ) :
وحشت نامعقول از اوضاع و احوال یا مواردی نظیر راه بندان یا وجود مار در جایی .جمع هراسی : ترس بی حد از این که در نزد دیگران ابله ، نادان و ... به نظر آییم که سبب می گردد آدمی در مراسم عمومی یا جاهای همگانی حاضر نشود.
هراس از مکانهای سرباز ( فراخنا هراسی) :
ترس شدید ناشی از گیر افتادن در محلی ، مخصوصاً در اماکن عمومی یا حمله هراس در محیط ناآشنا . مفهوم واقعی این واژه در زبان یونانی عبارت است از " ترس از بازار".ترس های مرضی معمولاً اختلالات شدید (دیر پا) و رنج آوری هستند که مردم را از انجام تلاشهای روزانه و سرزدن به جاهای عادی باز می دارند. این قبیل ترس ها ممکن است به ناراحتی های شدیدی همچون افسرده دلی بینجامند. در واقع ، حداقل نیمی از مبتلایان به ترسهای مرضی و اختلالات هراس هم ، افسرده حال اند . اعتیاد به میگساری ، احساس شرمساری و سرافکندگی و اعتماد به نفس اندک نیز اغلب با این بیماری پدیدارمی گردند. به طوری که برخی افراد نمی توانند بدون همراهی کسی ، قدم از خانه بیرون گذارند و یا به کاری دست بزنند.
مفهوم " ترسیدن از ترس" چیست؟
بسیاری از افراد که دچار ترس مرضی یا اختلال وحشت زدگی اند، " از ترس می ترسند" ، یعنی قبل از اینکه حمله بعدی برسد، نگران می شوند. بیمناکی از پیدایش حمله های مورد بحث، احتمالاً باعث کوتاهی عمر می شود. کسانی که دستخوش حمله های وحشت زدگی می گردند، بیشتر اوقات از چیزهایی که به نظرشان عوامل آشکاری حمله هستند ، دوری می کنند و سپس از انجام اموری که قبلاً به آنها دست می زدند ، خودداری می ورزند یا دیگر به بازدید از مکانهایی که سابقاً تماشا می کردند ، نمی پردازند.
عامل بروز اختلال هراس چیست؟
واقعاً کسی نمی داند که چه چیزی سبب پیدایش چنین اختلالی است، اما چند نظر تحت مطالعه است. گویی اختلال مذکور در خانواده ها رواج داشته و دارو درمانی برای جلوگیری از این حمله ها کاربرد دارد .
برای مبارزه با این اختلال چه کنیم؟
شناخت درمانی– به مردم کمک می کند که رفتار و پندار مناسبی داشته باشند. بیماران یاد می گیرند که هنگام رویارویی با موقعیتی ترسناک، دریابند که چندان خوف و واهمه ای در کار نیست و به تدریج با هر چیزی که برایشان وحشتناک باشد، خو می گیرند . اعضای خانواده و دوستانی که یار و مدد کار و نوید بخش اند ، دراین فرایند کمک شایان توجهی می کنند.
عادت های زندگی سالم:زندگی سالم به افراد در غلبه براختلال هراس ، کمک می کند . ورزش ، برنامه غذایی مناسب و متعادل ، و آموختن طریقه کاهش فشار روانی همگی اهمیت دارند.به یاد بسپارید که خانواده ، دوستان و کسانی که از بیماری شما باخبرند و یا خود دچار آن هستند ، باعث می شوند که درمانتان با موفقیت بیشتری قرین باشد. بنابراین باید آنان را در جریان برنامه درمانی خویش قرار دهید و راهکارهایی را که بدان وسیله می توانند به شما کمک کنند ، به آنها یاد آور شوید.
چگونه از ترسها پیشگیری کنیم ؟
می توان به کودکان آموخت که موقعیت های ترس آور احتمالی را پیش بینی کنند و خود را برای روبه رو شدن با آن موقعیت ها آماده نمایند. البته همه موقعیت های ترس آور را نمی توان پیش بینی کرد ، اما برخی از آنها، مانند رعد و برق یا رفتن به بیمارستان را می توان برای کودک به دقت توضیح داد تا هنگام مواجه شدن با آن وحشت زده نشود.بالای صفحه
اختلالات اضطرابی
اختلالات اضطرابی آن دسته از اختلالات روانی را شامل میشوند که مساله اضطراب نقطه مرکزی را در بین علائم اختلال بازی میکند. به عبارتی علائم اضطراب در این اختلالات برجستگی و اهمیت اساسی دارد. علائمی چون تپش قلب ، تغییر رنگ پوست ، احساس نگرانی ، ترس ، دلهره و ... و این اختلالات مشترک است.
انواع اختلالات اضطرابی
اختلالات اضطراب انواع مختلفی از اختلالات را شامل میشوند:
وسواس
اختلال وسواس از جمله اختلالات رایج اضطرابی است. که به دو صورت فکری و عملی دیده میشود. در وسواس عملی تمایل و اجبار به انجام برخی رفتارها در فرد وجود دارد. بطوری که ممکن است فرد اجبار در شستن مکرر دستها ، وارسی اشیا مثل بسته بودن در ، شیر اجاق گاز ، یا انجام برخی رفتارهای دیگر داشته باشد. یک فرد وسواسی مجبور بود در پیاده رویی که راه میرفت موزائیکهایی که از روی آنها رد میشد، بشمارد. همچنین بیمار دیگری مجبور بود قبل از ترک منزل 20 بار دسته اجاق گاز را فشار دهد تا از بسته بودن آنها اطمینان حاصل کند.
برخی از افراد مبتلا به وسواس فکری هستند. به عبارتی این افراد دارای فکرها و تصاویر ذهنی هستند که مرتب در ذهن آنها تکرار میشود و آنها قادر به کنترل این افکار نیستند. بیماری که مبتلا به وسواس بود. دائما با این تصویر ذهنی که عابر پیادهای را با چاقو زخمی کرده است مشغله فکری داشت. این افکار و تصاویر معمولا آزار دهنده هستند و فرد از کنترل آنها احساس عجز میکند. این اختلال با روشهای روان درمانی و دارو درمانی قابل درمان است.
حمله هراس
در این اختلال فرد به یکباره علائم اضطراب مثل تپش شدید قلب ، تنفس نامنظم مثلب احساس خفگی ، لرزش ، عرق و نگرانی شدید در یک لحظه آنی تجربه میکند. این علائم به یکباره شروع میشوند و فرد به قدری دچار ترس و دلهره میشود که احساس میکند در حال مردن است. این حالت در یک لحظه شروع میشود و مدت زمان محدودی ادامه مییابد و بعد دوباره فرد به حالت عادی خود برمیگردد.
فوبی یا ترسهای خاص
در این دسته از اختلالات فرد از یک چیز یا موقعیت خاص ترس دارد. و تنها در مواجهه با آن چیز یا موقعیت دچار ترس میشود. مثل کسی که از حیوان مثل عنکبوت یا گربه و ... میترسد و علائم شدید اضطرابی را در مواجهه با آنها از خود نشان میدهد. برخی از این افراد حتی از دیدن تصاویر مربوط به چیزی که میترسند، دچار اضطراب میشوند. برخی دیگر از افراد از مکانهای خاص دچار اضطراب میشوند مثلا وقتی در خیابان قرار میگیرند، یا در آسانسور یا در مکانهای مرتفع. یک بیمار از اینکه از پلهها بالا یا پایین برود دچار علائم شدید اضطرابی میشد و به هیچ وجه حاضر نبود به مکانهایی وارد شود که مستلزم بالا رفتن یا پایین رفتن از پلهها بود.
برخی افراد از حضور در جمع دچار ترس و اضطراب میشوند. این افراد از این که در مقابل جمع قرار گیرند، صحبت کنند و یا هر دیگری دچار ترس و دلهره میشوند. این مشکل معمولا رایج است و در میان اقشاری شناخته میشود که به نحوی نیاز به قرار گرفتن در جمع پیدا میکنند مثل دانش آموزان و دانشجویان برای ارائه کنفرانس. یک بیمار مبتلا به این نوع ترس حاضر نبود در کلاس درس حاضر شود. باز کردن در و وارد شدن داخل کلاس برای او شدیدا اضطرابآور بود، بطوری که در شرف ترک تحصیل بود.
اختلال اضطراب فراگیر
این نوع از اختلالات با علائم اضطراب که در طول روز وجود دارند مشخص میشوند. یعنی تجربه علائم اضطراب مجدد به زمان و یا شرایط معین نیست و معمولا فرد از تجربه علائم اضطراب در زمانهای مختلف رنج میبرد.
علت شناسی اختلالات اضطرابی
اختلالات اضطرابی دلایل مختلف فردی ، جسمانی ، روانی ، خانوادگی و ... میتوانند داشته باشند. بنابراین یک علت مشخص واحدی برای تمام افراد شناخته میشود. علت بروز این اضطرابها معمولا در جریان مشاوره و روان درمانی شناخته میشوند و مورد بررسی قرار میگیرند. برخی اوقات علائم اضطرابی در نتیجه مشکلات و بیماریهای جسمانی مثل گواتر ، کم خونی و یا مصرف داروهای خاص بوجود میآید که معمولا در جریان درمان مورد توجه قرار میگیرد.
درمان اختلالات اضطرابی
معمولا در درمان اختلالات اضطرابی از دارو درمانی و انواع روان درمانی استفاده میشود. با توجه به این که در هر یک از اختلالات تاکید بیشتری روی دارو درمانی ، روان درمانی یا هر دو میشود.
اضطراب
امروزه اضطراب و دلواپسی برای میلیون ها انسان به صورت مشکلی غیر قابل حل و خسته کننده در آمده است ، ولی باید در نظر داشت که نگرانی ها همه مخرب نیستند و به کمک یک برنامه ریزی دقیق می توان آنها را از بین برد .
نگرانی مفرط یا به عبارت دیگر – دلشوره – یک بیماری روحی است که باعث می شود سلامتی جسمی به خطر بیفتد . نگرانی ها اغلب نتیجه تعبیر نادرست افراد از حقیقت است .
ما می توانیم روح حقیقت گرایی و واقع بینی را به طرق مختلف در خودمان تقویت کنیم . روان شناسان چنین معتقدند که : « هیچ وقت در خلوت خویش نباید به اضطراب و نگرانی فکر کرد! »
درباره نحوه مبارزه با اضطراب و نگرانی روشهای مختلفی ذکر کرده اند ، در اینجا شما را با برخی از این روش ها آشنا می سازیم :
ورزش کنید
روزانه یک کیلومتر یا بیشتر بدوید و یا تنیس بازی کنید . بعد از ورزش احساس می کنید نگرانی تان کمتر شده است . ورزش کردن و انجام تمرینات بدنی هیجانات را کاهش می دهد ، نگرانی را کم کرده و اثر آن را خنثی می کند ، احساس خوب و مثبتی را در وجودتان افزایش می دهد ، مقدار خواب را زیاد می کند و بالاخره به قدرت تمرکز انسان کمک فراوان می کند .
2- تمرین در کنترل تنفس :
با کنترل تنفس هم می توان نگرانی و اضطراب روحی را کاهش داد . اگر نفس عمیقی بکشید و بازدم خود را آهسته خارج کنید ، موقتاً احساس آرامش می کنید . اگر بتوانید چند بار پشت سر هم این کار را انجام دهید نتیجه بهتری عاید شما می شود . همچنین می توانید به کمک آموزش در تمرینات تنفسی ، نگرانی و اضطراب خود را ساماندهی کنید .
3- برقراری ارتباط با دیگران :
سعی کنید با دیگران ارتباط برقرار کنید و از انزوا خارج شوید . با افزایش سطح ارتباطات می توانید اعتماد به نفس خودتان را تقویت کنید و احساسات منفی و مخرب را کاهش دهید .
پیامبر گرامی اسلام فرموده اند: اگر همه شما در راه نیکی و نیکوکاری به هم بپیوندید ، دوستدار و علاقمند به یکدیگر خواهید شد.
- با خداوند راز و نیاز کنید :
هر روز نماز بخوانید و با خالق یکتا راز و نیاز کنید . مطالعات نشان داده است که میزان افسردگی در میان افرادی که به خداوند ایمان دارند بسیار کمتر از بقیه افراد است . به کمک تفکر و عبادت ، نگرش جامعی نسبت به حیات و زندگی به دست می آورید. خواندن قرآن را نیز فراموش نکنید چراکه قرآن آرامش بخش دلهاست.
5- به زندگی روزانه خود سرو سامان بدهید :
بسیاری از نگرانی های روزانه ما به خاطر نداشتن نظم و ترتیب در کارهاست . سوالاتی نظیر : چه چیز را فراموش کرده ام ؟ چه چیز را گم کرده ام ؟ به دنبال چه می گردم و ... سوالاتی است که بر نگرانی ما می افزاید . برای درمان این مشکل می توانید لیستی تهیه کنید و در آن برنامه روزانه را یادداشت نمایید .
6- به انجام کارهای مورد علاقه تان بپردازید :
تحقیقات نشان داده است ، انجام کارهایی که مورد علاقه فرد باشد مقدار زیادی از نگرانی مخرب ،
مثل دلشوره را کاهش می دهد .
7- خودتان را از شنیدن برخی اخبار منع کنید :
رسانه های گروهی عاشق اخبار بد هستند و گاهی توسط این خبرهای غم انگیز ما را افسرده و غمگین می کنند . اگر شما از شنیدن این اخبار و رویدادها اجتناب نکنید حتماً در آینده ای نه چندان دور دچار نگرانی و دلشوره می شوید .
8- روابط عاطفی برقرار کنید :
با برقراری روابط عاطفی ، روحیات انسان ها متحول می شود زیرا ما موجودات عاطفی هستیم . برای رسیدن به این هدف فرزندان و دیگر عزیزان خویش را در آغوش بگیرید و نسبت به آنها ابراز محبت کنید
9- در مکانی که شما را نگران می کند ، نمانید
هر لحظه که احساس کردید دچار دلشوره و یا نگرانی بیش از حد شده اید . سعی کنید به نحوی خودتان را از قید آن آزاد کنید . از روی صندلیتان بلند شوید ، قدم بزنید و یا با دوستی صحبت کنید . از نشستن و ماندن در جایی که شما را نگران می کند بپرهیزید . هر قدر به نگرانی و اضطراب ، بیشتر اجازه دهید که فکر شما را مشغول کند ، سخت تر می توانید از شر آن خلاص شوید .
10- فرصتی را به گریه کردن اختصاص دهید :
گاهی اوقات نگرانی و اضطراب اجازه بروز پیدا نمی کند و به شکل ناراحتی آشکار شده باقی می ماند . بعضی وقت ها لازم است که از ته دل گریه کنید . یک گریه به موقع تمامی نگرانی های شما را از بین می برد.
11- هر قدر می توانید بخندید
شوخی کردن یکی از بهترین روش های برخورد با نگرانی است . دلشوره همیشه باعث می شود که حقیقت بینی را از دست بدهید . اما شوخی ، این دیدگاه و وضعیت را عوض می کند بنابراین بخندید تا دنیا به رویتان لبخند بزند .
12- به هر چیزی به اندازه ارزش آن بها بدهید :
برای هر مساله جزیی و کم اهمیت وقت خودتان را بیهوده هدر ندهید و به یاد داشته باشید که از دید انسان واقع بین تمامی کارهای کوچک ، حقیقتاً جزئی و کم اهمیت هستند .
اختلالات رفتاری کودکان
تعریف : رفتارهای گوناگون افراطی ، مزمن و انحرافی که گستره آن شامل رفتارهای تهاجمی یا برانگیختگی ناگهانی تا اعمال افسرده گونه و گوشه گیرانه می باشد و بروز آنها به دور از انتظار مشاهده کننده است بطوریکه وی آرزوی توقف اینگونه رفتارها را دارد .
اهمیت و ضرورت شناخت اختلالات رفتاری :
خارج شدن از مسیر طبیعی رشد و نرسیدن به کمال رشد .
توقف ترقی و پیشرفت فرد .
افزایش شیوع اختلالات رفتاری .
آسیب رساندن به خود یا دیگران .
هدر رفتن سرمایه های ملی ( آموزش ، تحصیل و بهداشت ... )
هدر رفتن سرمایه های انسانی .
اصلاح جامعه .
عوامل مؤثر در ایجاد اختلالات رفتاری :
1- عوامل وراثتی
2- عوامل محیطی
1،2 محیط قبل از تولد ( دوران رحمی )
2،2 محیط بعد از تولد : عوامل خانوادگی ( سیستم تربیتی ، نظام درون خانواده ) عوامل اجتماعی ( مدرسه ،دوستان و همسالان ، جامعه )
3- عوامل فردی ( خود شخص )
علل شیوع اختلالات رفتاری
صنعتی شدن و تکنولوژی – ناکارآمدی تربیت سنتی .
مسائل اقتصادی ( رفاه و فقر ) .
مسائل سیاسی ( بحرانها مثل جنگ ... ) .
غافل شدن خانواده ها از مسائل تربیتی
درگیر همه چیز هستیم جز تربیت .
رشد بسیار سریع امکانات رسانه ای .
عوامل اجتماعی – یادگیری اجتماعی .
آشنایی با ناهنجارهای رفتاری کودکان :
تعریف : رفتاری که متفاوت ازرفتار بیشتر افراد جامعه باشد ، که نوعی رفتار غیر انطباقی و ناسازگارانه نیز باشد .
شش ویژگی افراد بهنجار :
1- فرد بهنجار به شیوه ای واقع بینانه عمل می کند و کوشش های او درجهت : سازگاری یا حل مسأله است.
2- فرد بهنجار انعطاف پذیر است .
3- فرد بهنجار انسانی مؤثر است او با امکانات و شرایطی محیطی قادر به پاسخگویی به نیازها و ارضای انگیزه های خویش است .
4- فرد بهنجار اجتماعی است و رفتاری اجتماعی پسند دارد .
5- فرد بهنجار از زندگی لذت می برد و از خشنودی درونی برخوردار است .
6- فرد بهنجار از پختگی لازم برخوردار است .
علائم و نشانه های ناهنجاری رفتاری ( بطور نمونه )
رفتار عجیب و غریب ، تند خویی و عصبانیت ، شب ادراری ، احساس گناه ، اضطراب و ترس ، پرخاشگری و خشم ، اندوه و غم ، دزدی ، دروغگویی ، کمروئی و خجالتی ، گوشه گیری ، پرتحرک و پرجنب و جوش ، رفتارهای نامناسب جنسی ، مسائل هویتی ، تخریب اموال ، لکنت ، ناخن جویدن ، انگشت مکیدن ، تیک ، حسادت ، فرار از مدرسه ، ...
طبقه بندی اختلالات رفتاری
رفتارها را بر مبنای زیر می توان طبقه بندی کرد :
بر اساس نشانه شناسی .
بر اساس روانشناسی بالینی و روانپزشکی .
گروه بندی از دیدگاه متخصصان آموزش و پرورش .
گروه بندی بر اساس سبب شناسی ( با علت جسمانی – روانی ).
گروه بندی بر اساس سن .
برخی از اختلالات شایع :
تذکر : اختلالات رفتاری در روانشناسی و روانپزشکی به مراتب بیشتر از این تعداد است . دراینجا صرفاً به برخی از اختلالات شایع اشاره می شود .
زود رنجی و حساسیت فوق العاده :
حساسیت مبرم کودک نسبت به تأیید و تکذیب اجتماعی .
حساسیت بیش از حد نسبت به موقعیت خود در نزد دیگران .
تأثیروتفسیر افراطی و خیلی ناراحت کننده از موقعیت یا رفتار دیگران .
حساسیت زیاد به جلب نظر دیگران .
واکنش دیگران نسبت به فرد زودرنج و حساس دلسوزی ، ترحم ، احساس گناه از رفتار خود ، تأمین خواسته آن کودک .
نتیجه – تداوم زود رنجی و سودجویی .
اوج زود رنجی در پسران 12- 11 سالگی .
اوج زود رنجی در دختران تا پایان نوجوانی .
دروغگویی :
شکلهای کوناگون رفتار دروغگویی :
1- دروغ بازی ،که با آن حوادث تخیلی یا بازی را به دیگران می باورانند .
2- دروغ مبهم ، که از ناتوانی کودک در گزارش دقیق جزئیات و یا مغالطه کردن یک مسأله بنا به پیشنهاد و تشویق فرد دیگر ناشی می شود ( یا ناشی از درک اوست ) .
3- دروغ پوچ ، که کودک جهت جلب توجه دیگران بکار می برد .
4- دروغ انتقام جویانه ، که از نفرت ناشی می شود .
5- دروغ محدود ، که در نتیجه ترس از انضباط شدید و یا تنبیه بدنی گفته می شود .
6- دروغ خودخواهانه ، دروغ حساب شده ای جهت گول زدن دیگران تا کودک به آنچه می خواهد برسد .
7- دروغ عرفی و یا وفادارانه ، به منظور حفظ و مراقبت از یک دوست .
8- دروغ عادتی ،که به دلیل نتیجه گیریا یادگیری از الگوهای در دسترس .
بیشترین دلیل دروغگویی :
ترس از تنبیه و توبیخ ، از دست ندادن موقعیت ، خوب جلوه دادن خود ، یادگیری .
تقلب :
دلایل :
1- تکالیف درسی بیش از حد دشوار هستند .
2- ضوابط و ملاکهای والدین و معلمان و یا حتی خود کودک بیش از حد ، سخت گیرانه و غیر واقع بینانه است .
3- والدین ، معلمان و یا خود کودک برای نمره بیش از کسب علم ارزش قائلند .
4- کودک در موقعیتهای زیادی احساس بی کفایتی و یا ناامنی می کند .
تکالیف و امتحان باید متناسب با توان کودک باشد به کودکان اهمیت کسب علم را بیاموزیم از رقابت پرهیز کنیم و صرفاً رقابت با خود ( یعنی کودک با عملکرد گذشته خودش مقایسه شود ) مدنظر باشد . به کودکان بیاموزیم مسئولیت رفتار و وظایف خودشان را برعهده بگیرند .
دزدی :
برای دزدی همیشه علت و انگیزه وجود دارد .
علل دزدی :
1- احتیاج به پول داشتن .
2- گرسنه بودن .
3- تلافی و انتقام گرفتن .
4- تنوع طلبی و زیاده خواهی .
شناخت انگیزه دزدی مهم است .
احساس مالکیت شخصی را تقویت کنید .
راههای مناسب کسب محبوبیت را آموزش دهید .
روش محترمانه و آبرومندانه طرح کردن نیاز و یا روشهای تأمین آن را آموزش دهید .
*رشد دادن شخصیت و ارضای « من » کودک .
« احساس عزت ناشی از سلامت نفس در عین حال با فقر زندگی کردن ، بسیار شرافت مند تر از کسب غرور کاذب ناشی از دزدی است »
دزدی بیمارگونه ( جنون دزدی یا وسواس دزدی ) که ناشی از عادت به دزدی و یا کسب لذت ازدزدی می باشد
نوعی دیگر از دزدی که علت آن خودنمایی و نمایش قدرت است . طرح سؤال
در یک موقعیت مدرسه بچه ها گزارش می کنند اشیاء آنها گم شده یا دزدیده شد شما به عنوان معلم چه می کنید ؟
پاسخ :
1- از« شاید نیاورده باشی و یا گم کرده باشی » شروع کنید .
2- طرح مسأله بین بچه ها و ایجاد فرصت برای بازگرداندن آن .
3- بچه ها هر کسی وسایل خودش را نگاه کند ببیند اشتباهاً قاطی وسایل او نشده باشد .
4- بازدید بدنی به صورت انفرادی و در صورت پیدا کردن فرد سارق او را به دیگران معرفی نکنید .
5- بعداً پیگیری کنید . در فرصتی مناسب با آن فرد صحبت کنید و علت را جویا شوید در صورت ادامه تکرار رفتار او را به مشاور معرفی کنید .
فرار از مدرسه :
علل :
بیزاری از مدرسه ، تغییر مکرر مدرسه ، ردی یا تکرار کلاس ، مشکلات انضباطی ، خانواده های نابسامان ، ترس از مدرسه ( درس معلم ... ) ، بزهکار بودن کودک ...
نحوه روبرو شدن با این مشکل :
شناسایی علت ، ارزیابی آن ، اصلاح شرایط ضروری است .
متبوع ، خوشایند و زیبا کردن محیط آموزشی برای کودکان « درس معلم ار بود زمزمه محبتی ... » .
آگاه هاندن اهمیت و ضرورت تحصیل و فایده آن بطور ملموس و مأنوس به سن کودک .
با یک نگاه کلی فرار از مدرسه یا ناشی از اشکال در برنامه های مدرسه است یا ناشی از ناسازگاری کودک است .
گاهی فرار از مدرسه ناشی از ترس مرضی یا اضطراب است که آن را باید در چارچوب اختلالات اضطرابی بررسی کرد .
کمروئی و انزوا طلبی :
می توان بین این دو یک تمایز اولیه قائل شد . فرد کمرو ممکن است در برقراری ارتباط مشکل داشته باشد . گرچه در انزواطلبی نیز چنین است ولی در کمروئی تمایل درونی برای برقراری ارتباط وجود دارد ولی در انزوا طلبی احتمالاً این تمایل درونی وجود نداشته باشد .
از نقطه نظر متخصصان بهداشت روان کمرویی و انزوا طلبی یکی از جدی ترین مشکلات کودکان است . هرچند ممکن است از نظر معلمان و والدین خیلی به عنوان مشکل دیده نشود .
این کودکان دائم به دنیای درونی خویش پناه می برند .
این کودکان احتمالاً خطرناک ترین و مساعدترین وضع را برای ابتلاء به بیماری شدید روانی بخصوص اسکیزوفرنی دارند ، نه همه بلکه تعدادی از آنها .
تلاش معلمان برای تغییر رویه رفتاری آنها خیلی مؤثر است .
بهترین حالت برای کمک به این کودکان فعالیت گروهی است .
شناسایی این گونه کودکان و شناسایی توانایی استعدادهایشان مهم است .
افزایش اعتماد به نفس و خودباوری و عزت نفس کلید طلائی حل مشکل آنها است .
روشهای مقابله با کمروئی و کسب اعتماد به نفس :
1- با پذیرش رفتار نامطلوب کودک می توان به اواعتماد به خود را تقویت کرد . این کودکان در بروز احساسات و رفتار به خوبی عمل نمی کنند گاهی پرخاشگر، گاهی با شدت و گاهی با اغراق عمل می کنند . گاهی سطح آن خیلی پایین است . این واپس روی رفتار یا ناشی از کم تجربگی است یا ناشی از ترس است که به رفتار سطح پایین تر پناه می آورد در نتیجه پذیرش رفتار نامطلوب کودکان باعث جرآت مندشدن و اعتماد به نفس در آنها می شود .
2- در کودکان اعتماد به نفس بوجود آوریم تا کودک احساس امنیت ، احساس شایستگی کند و توان ابراز احساسات را داشته باشد اگر بتواند احساسات اش را بروز دهد بیشتر به خود اعتماد می کند .
روانشناسان بر این عقیده اند کودکی که در سالهای نخستین زندگی خویش پرخاشگری می کند در مقایسه با کودکی که زود تسلیم می شود شانس بیشتری دارد برای سازگاری دوره نوجوانی ، زیرا کودک پرخاشگر حداقل در مورد احساسات خویش شیوه ای را آموخته و به آن عمل می کند .
3- تجارب موفقیت آمیز در کودک ایجاد امنیت می کند و باعث اعتماد به نفس می شود از کودکان بخواهیم که موقعیت های خودشان را بازگو کنند یا در حضور دیگران به کار ببرند .
4- آموزش صحیح کودک به رشد احساس شایستگی کمک می کند . عملکرد درست معلم ها در افزایش و گسترش احساس شایستگی اثر دارد مثلاً بجای آن که روی کارهایی را که کودک نمی تواند انجام دهد تکیه کنیم به کارهایی را که کودک بهتر و راحت تر انجام می دهد توجه داشته باشیم . رفتار مطلوب او را برجسته سازیم افکار و احساسات خوب خودمان را به او بگوئیم نه احساسات مخرب ، تا در او احساس گناه و شرمساری پیدا نشود .
ضمناً در نظر داشته باشیم نارسایی و نقص عضو نیز باعث گوشه گیری و انزوا طلبی می شود .* با روشهای مختلف اعتماد به نفس او را افزایش دهیم .
انواع انزوا طلبی :
لالی انتخابی ( elective mutism ) .
اختلال اجتماعی یا دوری گزین ( شخصیت ) .
اوتیسم ( autism ) کناره گیری اجتماعی شدید .
به سه دلیل یک نیاز در کودک تثبیت می شود که باعث تقاضاینامناسب و بیش از حد در کودک می گردد :
1- ارضای افراطی یک نیاز از طرف دیگران.
2- محروم کردن کودک در تأمین یک نیاز.
3- ارضای نیاز همراه با اضطراب.
حسادت
حسادت احساسی است که بیش از همه خود شخص را آزار می دهد .
پروفسور رولف هوبلمی گوید که حسادت وقتی بهوجود می آید که شخص احساس کند آنچه دارد ، کمتر از آن چیزی است که باید داشته باشد . هیچ چیزی وجود ندارد که باعث حسادت نشود ، مادی یا غیر مادی ! من می توانم به سرنوشتیک نفر یا به کسی که برنده یک جایزه شده حسودی کنم ، ولی به طور کل وقتی انسان حسودی می کند که آنچه که دیگری دارد برایش ارزش داشته باشد . مثلاً من که حوصله جمع آوری تمبر را ندارم به کسی که این کار را می کند حسودی نخواهم کرد .
حسادت در هر جامعه معنی خاصی دارد . در هر جامعه ای ، داشتن چیز بخصوصی که در آن جامعه ارزش جلوه می کند ، باعث حسادت می شود . در جامعه امروز حتی آگهی های تلویزیون سعی می کنند با توجه به این ضعف بشری مردم را به سوی استفاده از یک کالایبخصوص یا انجام عملی تشویق کنند . جامعه سرمایه دار از حسادت مردم جهت منفعت بیشتر استفاده می کند ، زیرا حسادت یک انگیزه است و باعث جاه طلبی و افزایش انرژی می شود .
حسادت در واقع به خاطر خانه بزرگتر ، اتومبیل سریع تر و زیبایی بیشتر نیست ، بلکه انسان به خاطر این که شخص به علت داشتن چیزی مورد احترام واقع می شود ، حسادت می ورزد .
حسود هیچ وقت فکر نمی کند آن فردی که بیشتر دارد حتماً خیلی سخت تر کار کرده ، او گمان می کند که هر موقعیت بهتری ، چه از نظر روانی یا مالی قیمتی دارد که شخص حسود هرگز حاضر به پرداخت آن نیست . اکثر افراد حسود فکر می کنند که حق آنان ضایع شده و آنها کمتر از دیگری به حقشان رسیده اند . حسودانی که می پذیرند دیگری حقش بوده که بیشتر بهره ببرد ، رنج بیشتری می کشند . این حسودان سعی می کنند با یک رفتار خشونت آمیز به فرد مورد حسادتشان حمله کنند . یعنی آنها با تمام قوا عملی انجام می دهند که طرف مقابل از امکانات بهتری که دارد لذت نبرده و به این وسیله هر آنچه باعث یادآوری عدم موفقیت او می شود نابود می کنند . این افراد،محبوب دیگران نیستند و معمولاً چهره واقعی خود را نشان نمی دهند و همیشه تظاهر می کنند که دیگری را تحسین می کنند ، ولی در واقع بسیار رنج می کشند .
حسادت یک احساس مطلق نیست ، بلکه مخلوطی است از خشونتو شکست.خشونتی که حسود احساس می کند مانع از رنج بیشتر او از شکست می شود .
اگر شخص حسود جلوی خشونتش را بگیرد بیشتر از شکست رنج می کشد . چنین شخصی متوجه می شود که اگر او تمام قدرتش را هم بهکار ببرد به حق دیگری نخواهد رسید . به همین دلیل فرد دچار افسردگی شدید و فلج کننده ای می شود . زیرا از خودش سؤال نمی کند که به چه وسیله ای فرد مورد نظر به خوشبختی رسیده است .
در کتاب مقدس مسیحیت ، حسادت تحت عنوان" گناه مرگ آور" آمده ولی در واقع واکنش طبیعی انسان جهت جلوگیری و ممانعت از افسردگی است .
حسادت هیچ دلیل بیولوژی ندارد بلکه به مرور زمان و در اثر تجربیاتی که شخص حسود در زندگی بهدست می آورد ، شکل می گیرد . معمولاً شخصیت حسود در اثر شناخت فردی غلط گسترش می یابد . این افراد در محیطی بزرگ شده اند که انجام خواسته های دیگران مهم تر از خواسته و علاقه فردی خودشان بوده و آنها هیچ وقت موقعیتی نداشتند که بهدنبال علائق و استعدادهای فردی خودشان بروند و بفهمند از چه کار و فعالیتی بیشتر لذت می برند .
این انسان ها احساس می کنند فقط وقتی خواسته های دیگران را کامل انجام دهند مورد قبول مردم می باشند . این افراد معمولاً بیشتر اوقات دروغ می گویند و مرتباً به دنبال این هستند کاری کنند که بدان وسیلهرضایت دیگران را کسب کنند .
چگونگی خلاصی از حسادت
خوشبختی و رضایت همیشگیدر هر جامعه ای در مقایسه با وضعیت موجود افراد آن جامعه صورت می گیرد .زیرا بشر با همین مقایسه اجتماعی زندگی می کند و اسیر انتظارات اجتماعی خود می باشد .
هر انسانی باید سعی کند استعداد و امکانات فردی خودش را بیابد؛ زیرا شخص حسود کسی است که خیلی کم در مورد خودش می داند و در حقیقت هیچ اطلاعی از توانائی های خودش ندارد و به همین دلیل زندگی اش را بر اساس یک شخصیت غلط برنامه ریزی کرده و خود را با گروهی مقایسه می کند که به طبقه اجتماعی دیگری تعلق دارند و با ارزش های اخلاقی و اجتماعی متفاوتی زندگی می کنند که شخص حسود هرگز نمی تواند خودش را به آنها برساند . به همین دلیل و به احتمال زیاد ، شخص تبدیل به یک حسود عصبانی یا افسرده می شود .
نکته مهم این است که شخص ، حسادت را پذیرفته ، به خودش دروغ نگوید و سعی کند نقطه ای بین ایده آل و واقعیت بیابد و در زندگی خود توازن بوجود آورد . در حقیقت باید پذیرفت که هیچ انسانی قدرت این را ندارد که عدالت واقعی را در جامعه بهوجود آورد و کلاً حسادت در اثر تجربه بی عدالتی در جامعه ایجاد می شود. معمولاً برای حسودان این سئوال پیش می آید که بر چه اساسی گروهی بیشتر از دیگران دارند و بر اساس چه قانون اجتماعی این تقسیم انجام شده ، اگر جامعه ای حسادت را بهعنوان یک واکنش طبیعی انسانی در مقابل بی عدالتی های اجتماعی ببیند می تواند جوابی هم برای سؤال بالا بیابد . اما متأسفانه حسادت در جامعه واکنشی ناپسند و ناخوشایند محسوب می شود و کمتر کسی راحت در مورد آن حرف می زند .
حسادت همیشه وجود دارد حتی اگر سرمایه های موجود در جامعه را بهطور مساوی بین مردم تقسیم کنند . زیرا اگر شخصی همان سرمایه مشابه را به کمک هوش و درایت خویش بیشتر کند و خوشبخت تر و راحت تر باشد مورد حسادت دیگران قرار می گیرد .
پرفسور رولف هوبل معتقد است فقط اگر خوشبختی و آزادی را در دنیا به طور مساوی تقسیم کنند دیگر حسادتی وجود نخواهد داشت ، زیرا هر جا که تفاوتی وجود دارد در حقیقت ریشه حسادت کاشته شده است .
هوبل می گوید از آنجا که بشر همیشه سعی دارد خودش را بهتر از دیگران نشان دهد و تمام سعی و کوشش او در پی ثابت کردن این است که او غیر از دیگری است و خود را در همین تفاوت می شناسد ، به هیچ وجه مایل نیست که دیگری بیشتر از او داشته باشد; زیرا این باعث خجالت و شرمندگی او می شود . به همین دلیل حسادت یک همراه دائمی انسان بوده و بدین وسیله انسان می تواند بین فردیت و جمعیت بالانس بهوجود آورد .
چگونه می توان خود را از حسودان محافظت کرد ؟
حسادت در مرحله نابود کننده آن بسیار خطرناک است و آن را نباید ساده گرفت ، در هر جامعه و در هر گروه اجتماعی بهتر است انسان سعی کند افراد حسود را آرام کند و با آنها به طریقی کنار بیاید . یا حداقل سعی کند با آنها مواجه نشود . ولی متأسفانه این روش در بسیاری از موارد مانند فامیل و همکار امکان پذیر نیست . بنابراین شخص مورد حسادت باید سعی کند از آنچه که دارد مقداری به دیگری ببخشد و تا حدودی باعث آرامش نسبی و کاهش خشونت او گردد و یا با گفتن مشکلات خود ، آتش درون قلب حسود را کمتر کند و یا برعکس،خود آدم حسود برای آرامش درونی بگوید : فلانی ویلا دارد و ماشین بنز ولی چه فایده ! بچه های او معتاد هستند . همین افکار و واکنش ها در روابط افراد ایجاد توازن می کند .
در واقع بهترین موقعیت را کسانی دارند که با زحمت و مشقت زیاد به مال و ثروت می رسند ، این گروه هیچ مشکلی با افراد حسود ندارند . و در نهایت باید گفت کسانی که با کمبودهای خود کنار بیایند ، می توانند به آرامش و آسایش برسند
روان شناسی کودک و نوجوان
رشد بدنی تند :
نوجوان که به مرحله بلوغ رسیده است و با توجه به رشدی که دارد، به آن دوره لباس های تنگ و باریک و کوتاه می گوییم، همچنین ریزش هورمون هایی در خون نوجوان باعث می شود که نیم رخ روانی او با نیم رخ کودکی اش فرق کند همچنین هورمون های هیپوفیز تسترون و فولکیلوین در خون وی می ریزند و یکسری رفتارهای اخلاقی جدید را در وی ایجاد می کند.
تحول روانی نوجوان :
1- بریدن از دوران کودکی :
نوجوان دراین سن از کودکی خود می برد، سعی می کند حرکات و رفتارهای کودکانه نشان ندهد و حرکات بزرگ سالان را از خود نشان بدهد.
2- در خود فرو رفتن :
همچنین نوجوان در خود فرو می رود و به تفکر می پردازد و راجع به شغل و تحصیل و ازدواج
3- از خود بیرون آمدن و پایان بحران :
این دوره دوره ای که از خود بیرون می آید و وارد جمع خانواده محیط به اجتماع می شود و به هشر و نشر می پردازد و دراین جا بحران وی به پایان می رسد.
رشد جسمانی :
ما دراین جا علائم بلوغ را در نوجوان می بینیم رویش مو در صورت پسر و علائم ثانویه دردختران شاهد این ماجرا می باشد که والدین باید هم دختر و هم پسر را با این سری مسائل آشنا سازد که نوجوان با این شرایط کنار بیایند.
رشد ذهنی :
از نظر رشد ذهنی ، نوجوان تفکر های محسوسی و غیر منطقی را انتخاب می کند. فرضیه سازی می کند و برای فرضیه خود استدلال می آورد.
رشد عاطفی :
از نظر رشد عاطفی نوجوان گوشه گیر، ناسازگاری، انزوا طلبی ،درون گرایی ، ترس افکار رویای خود ، شیفتگی حجب و حیا، خیال پردازی، تغییرات احساسات و عواطف که نیازمند مراقبت و راهنمایی زیاد والدین می باشد.
رشد اجتماعی :
از نظر رشد اجتماعی خویشتن شناسی و بازسازی هویت در نوجوان شکل می گیرد ، در این زمینه گلسر دیدگاهی دارد و همچنین اریکسون نظریه ای دارد.
گلسر می گویند :
نوجوانی که با هویت شکست خورده زندگی کند ممکن است به بزهکاری کشیده شود و مضطرب و پریشان بشود.
اریکسون می گوید :
هویت، وحدت سیستم های زیستی ، اجتماعی و روانی است چنانچه این وحدت بین سیستم ها برقرار نشود اختلال رفتاری در نوجوان دیده خواهد شد.
نقش هماهنند سازی در خانواده بسیار مهم است چنانچه اگر خانواده ای وضعیت خوبی داشته باشد و نوجوان خود را با پدر و مادر همانند کند مشکلی نخواهد داشت ولی اگر خانواده وضعیت رفتاری خوبی نداشته باشند کودک با ایجاد همانند سازی دچار مشکل خواهد شد.
رفتارهای ناهنجار نوجوان :
1- ترس :
ترس از روابط اجتماعی – کار – تحصیل و اظهار نظر در مقابل دیگران.
راه حل : برای از بین بردن ترس راه حل هایی وجود دارد که بعضی ها منفی هستند و ترس نوجوان را بیشتر می کند.
الف) نادیده گرفتن ترس :
از نوجوان می پرسند از چی می ترسی این مسئله که ترس ندارد.
ب) اجبار تماس با موقعیت ترسناک :
مثلاً او از حشره ای می ترسد حشره را بگیریم و روی بدن او بیندازیم که این کار منفی می باشد.
ج) دور نگه داشتن از موقعیت ترسناک :
دور نگه داشتن فرزند از موقعیت ترسناک نیز یک روش منفی تلقی می گردد.
راه حل مثبت :
ماباید به نوجوانان فرصت دهیم تا با موقعیت ترسناک آشنا شود. و این آشنایی باید به تدریج انجام شود و همچنین توجیه فرد با بیان روشن که اگر فردی بگوید، وقتی من در اطاق هستم می ترسم دزدی وارد شود ، به او بگوییم همه درها بسته و قفل است و به صورت قاطع و اطمینان بخش فرد را از ترس رها کنیم و چنانچه ترس از روند شرطی شدن ایجاد شده باشد می توان با شکستن این روند ترس را از بین برد.
نگرانی :
حالت عاطفی است که در اثر پیش بینی اتفاقات ناگوار در آینده رخ می دهد مشکلات مدرسه ای، نداشتن تمرکز، رفتار غیر منطقی ای که والدین از فرزند خود دارند و احساس عدم تفاهم میان فرزند و والدین ، این نگرانی را ایجاد می کند.
خشم :
جنبه های اجتماعی ، خشم را در نوجوان ایجاد می کند، نوجوان وقتی با خشم مواجه شد، از طریق تحقیر و تمسخر دیگران ازآنان انتقام می گیرد و خشم خود را تخلیه می نماید.
عصیانیت :
ما در افراد مشاهده می کنیم، نشان دادن واکنش پیش از ضربه های محرک ها را، حالت عصبی می گویند، مثل ناخن جویدن، ور رفتن با موها، روی میز زدن ها، با یقه لباس ور رفتن و... که با یافتن عمل آن می توانیم به رفع آن بپردازیم
*احساس حقارت :
که در پی تجارب شکست می خورد و این شکست ها متعدد می باشد، این احساس به وجود می آید که والدین او را آدم بی عرضه ای تلقی کنند و او را تحقیر کنند که این احساس حقارت را در او ایجاد کنند.
راه های تشخیص حقارت :
حساسیت فرد به انتقاد - حساسیت طلبی - انزوا طلبی - واکنش سریع به تعریف دیگران - واکنش نامطلوب به رقابت - گرایش به تحقیر دیگران، در این افراد دیده می شود.
راه درمان آن :
درک واقع بینانه از توانایی ها و استعداد ها و تشویق نوجوان .
ناکامی :
وقتی فرد برای ارضای رفتار برانگیخته دچار دشواری می شود ناکامی ایجاد می گردد.
منابع ناکامی :
1- کمبود بیولوژیک : نقص جسمی در نوجوان وجود داشته باشد .
2- عادت های نا مناسب پیدا کرده باشد .
3- کمبودهای طبیعی در زندگی او وجود داشته باشد .
4- تعارض هایی بین انگیزه های او وجود داشته باشد .
5- و ممکن است ناکامی به پرخاشگری منجر شود .
اضطراب:
حالت مبهمی از ترس ناشی ار پیش بینی حوادث نامطلوب در آینده است .
راه حل :
شناسایی عامل اضطراب یا کاهش دادن آن ، افزایش توانایی فرد.
حالت ریلکسیشن :
حالتی است که فرد نمی تواند خودش روی ماهیچه های خود دستور دهد و مدیریت داشته باشد و این کار اگر متعدد انجام شود در کاهش اضطرب کمتر است. فرد مضطرب می تواند در یک محیط آرام به پشت بخوابد چشمان خود را ببندد و هر گونه ناراحتی و اضطراب را سعی کند از خود دور کند در جایی که سر و صدا نباشد تمرکز را فراهم آورد و روی پاهای خود مانور را شروع کند ابتدا انگشتان پاهایش را به بالا و پائین فشار دهد. آن ها را منقبض کند و حدود 1 دقیقه انجام دهد و بعد انبساط را انجام دهد. بعد از مدتی پاشنه پا را می تواند منقبض و منبسط کند. و بعد ساق پا، ران، باسن، کتف ها، بازو، ساعد ها، مچ دست، انگشتان، گردن، چانه، لب ها، بینی، پیشانی، چشم ها، گوش، سر چنانچه این حرکات آرام انجام شود، آن اضطراب از بین می رود
خودسازی
حسادت و پیامدهای آن
حضرت امام خمینی (ره) پنجمین حدیث از کتاب چهل حدیث خود را به بررسی ویژگی ها، پیامدها و درمان علمی و عملی صفت حسادت اختصاص داده است.
ایشان باب سخن را در این مقوله با روایتی از امام صادق علیه السلام به نقل از رسول اکرم صلی الله علیه و آله می گشاید که : « خدای عزوجل به موسی بن عمران فرمود: ای پسر عمران! بر مردم نسبت به آنچه از فضل خود به آنها داده ام حسادت نورز و چشمان خود را به سوی آن خیره مکن و نفس خود را به دنبال آن نفرست؛ زیرا حسود نسبت به نعمت من خشمگین است. از قسمتهایی که بین بندگان خود پخش نموده ام روی گردان است و کسی که چنین باشد، من از او نیستم و او هم از من نیست. »
حسادت و تفاوت آن باغبطه
حسادت ، حالتی است که حسود زوال و نیستی نعمتی را از غیر خود خواستار باشد، چه این که این نعمت را خود دارا باشد و یا نباشد، و یا اینکه خود خواستار آن نعمت باشد و یا نباشد.
همچنین چه بسا حسود، زوال نعمتی موهوم را در محسود خواهان باشد. یعنی آنچه حسود خواستار زوال آن باشد در حقیقت نعمت نیست، اما حسود به دلیل کوته اندیشی، آن را نعمت می پندارد و زوال و نیستی آن را خواستار است.
"غبطه" حالتی است که شخص، نعمتی را در غیر خود ملاحظه می کند و آن را برای خود نیز خواستار می شود، بدون اینکه خواستار زوال آن نعمت در غیر خود باشد.
اسباب ایجاد حسادت
عوامل مختلفی در ایجاد حسادت مؤثرند که البته عامل اصلی به "خواری و شکستگی نفس" مربوط می شود، و این حالت نقطه مقابل تکبر است ، زیرا متکبر خود را صاحب کمال می بیند، و از این رهگذر حالت سرکشی در او ایجاد می گردد، اما حسود طرف مقابل را کامل و صاحب کمال می پندارد، در نتیجه احساس خواری و شکست کرده و هرگاه عوامل خارجی و خودسازی درونی مداخله نکند، تداوم این حالت او را به ورطه سقوط سوق می دهد.
حسادت و برخی پیامدهای آن
حسد یک بیماری قلبی است که بیماریهای فراوان دیگری را به همراه دارد، که هر یک به تنهایی برای هلاکت انسان کافی خواهد بود.
امام باقر علیه السلام فرمود:
" مرد با هر لغزشی ( عملی یا زبانی که در حال خشم از او سر می زند) بیاید، چه بسا مورد آمرزش خداوند قرار بگیرد اما حسد ایمان را می خورد ، همان طور که آتش ، هیزم را."
پیامدها و دستاوردهای حسد همگی با صفات باطنی و ظاهری که لازم است در مؤمن وجود داشته باشد بیگانه اند: مؤمن به خداوند متعال و آنچه در میان بندگانش تقسیم کرده خوش گمان است، در حالی که حسود نسبت به این امر خشم می ورزد. مؤمن ، بدی دیگری را نمی خواهد، اما حسود خلاف این حالت را داراست. بر مؤمن دوستی دنیا چیره نگردیده، خوش برخورد و گشاده رو، متواضع و فروتن است، درحالی که شخص حسود خلاف این صفات را داراست. و از همه بدتر اینکه شخص حسود موجب خشم خدا می شود.
از امام صادق علیه السلام روایت شده است:
" کسی که از من روی گردان و به من خشمگین باشد، نه من از او هستم و نه او از من است"
پیامد دیگری که بر حسادت مترتب است، فشار قبر و تاریکی آن است. زیرا همانطور که حسادت، صاحب خود را در دنیا در فشار و کدورت قرار می دهد، در عالم برزخ و آخرت نیز این فشار و کدورت به صورت فشار و تاریکی قبر نمود پیدا می کند، همان طور که وسعت و گشایش قبر تابع بزرگی ظرفیت انسان است.
و چه بسا حسادت، صاحب خود را به گناهانی همچون غیبت ، تهمت و بدگویی بکشاند و از این راه نیز نیکی های او را به طرف مقابل منتقل کند.
راه درمان حسادت
علاوه بر علاج علمی حسادت از طریق اندیشیدن در پیامدهای آن، با اعتقاد قلبی به عادلانه بودن نظام خلقت و غیره لازم است ، عملاً به درمان این بیماری پرداخت.
از جمله اقدامات عملی برای رفع این بیماری، محبت است به کسی که به او حسادت می ورزی، زیرااین کار خلاف میل نفسانی تو است. تو بر خلاف میل درونی بر او ترحم نما، او را بزرگ بشمار، زبان به بیان نیکی های او بگشا و به نفس خود بگو که این بنده خداست ؛ شاید خداوند به او نظر لطف داشته و او را مشمول عنایت خود قرار داده است، خصوصاً اگر طرف مورد حسادت از اهل علم باشد.
ای عزیز، شیخ جلیل و عارف مرحوم شاه آبادی (ره) گفته است:
" تا قوای جوانی وجود دارد، بهتر می توان در مقابل مفاسد اخلاقی قیام کرد. اجازه ندهید قوای جوانی از دست برود و آن وقت به فکر اصلاح درون برآیید، زیرا اقدام به این کار در پیری یا غیرممکن است و یا خیلی زحمت می طلبد. "
حسادت; زمینههای رشد و راههای جلوگیری از آن
چکیده:
پروردگار متعال میخواهد که همه ما سرشار از نیرو و اشتیاق باشیم و جسم، ذهن و روحی سالم داشته باشیم.بیتردید، زندگی پر نشاط و با طراوت منظور پروردگار است و ذهنیتهای نادرست، این وضعیت مطلوب را برهم میزند.یکی از ذهنیتهای نامطلوب، «حسادت» است که باید علل و زمینههای رشد آن را در خانواده، جامعه و از همه مهمتر، در خود جست و جو کرد و با توجه به آثار نامطلوب جسمی و روانی که در ما ایجاد میکند، با به کارگیری شیوههای اخلاقی و علمی، از بروز آن در خردسالی جلوگیری کرده، در صورت شکلگیری، با خشکاندن ریشههای آن در بزرگسالی، خود را از دام این هیجان نامطلوب رها سازیم.
مقدمه
«حسادت» (1) واکنشی هیجانی است که از قریب دو سالگی آغاز میشود و با رشد کودک، ممکن است تا بزرگسالی ادامه یابد و بر طبق الگوهای مختلف فرهنگی، به صورتهای متفاوتی جلوهگر شود.حسادتدرکودک، پاسخی طبیعیاستبه محرکهاوهنگامی ایجاد میشود که به اعتقاد وی، عاطفه یا محبتی را از دست داده باشد.در الگوی حسادت، غالبا نوعی ترس نیز وجود دارد; زیرا حسود احساس میکند که دیگری عاطفه شخص مورد علاقه او را نسبتبه وی به خطر انداخته است و یا مقامی را که او انتظار رسیدن به آن را داشته، دیگری احراز کرده است.بنابراین، موقعیتی که حسادت را برمیانگیزد، غالبا یک موقعیت اجتماعی است. (2)
کودکان در ابتدا، از احساسات درونی خویش (حسادت) و علل پیدایش و پیامدهای آن در رفتار خود، آگاهی زیادی ندارند و نمیدانند که چرا رفتارهای آنان تغییر کرده است.به عبارت دیگر، رفتارهای آزار دهنده کودک حسود تا حد زیادی ناآگاهانه یا نیمه آگاهانه است، ولی با رشد عقلی بیشتر و نزدیک شدن به دوران بلوغ و نوجوانی و جوانی و پس از آن تا بزرگسالی و به دست آوردن تجربههای درونی و بیرونی درباره علل و انگیزههای رفتار حسادتآمیز خود، اینگونه رفتارها بیشتر آگاهانه میشود و به همین دلیل، ازنظراسلام رفتارهای حسادتآمیز، پس از بلوغ مورد تکلیف قرار میگیرد و فرد وظیفه دارد به گونهای آنها را مهار کند.
زمینههای رشد حسادت
منشا محرکهای حسادت را باید در موقعیتها، شرایط خاص محیطی و روابط اجتماعی وبهخصوص دروجود اشخاص جست و جو کرد.بدینروی، در اینجا به برخی از آنها اشاره میشود:
الف - شرایط خانواده و تفاوتهای فردی
رقابت و همچشمی یکی از فرزندان نسبتبه سایر خواهران و برادران، که گاه «رقابت همشیرها» (3) نامیده میشود، یکی از زمینههای مساعد و عمده رشد حسادت در کودکان است و والدین آن را طبیعی و تقریبا غیر قابل اجتناب میدانند. (4) با توجه به چنین شرایطی، میتوان گفت:
1.اولین فرزند نسبتبه کودکان بعدی حسادت بیشتری از خود نشان میدهد; زیرا او مدتها تمام محبت و مواظبت پدر و مادر را به خود اختصاص داده بود.ولی با تولد فرزند دوم، این فرصت از او گرفته میشود و همین موجب تحریک حسادت او سبتبه او میگردد.
2.در میان کودکانی که تفاوت سنی آنان بین 18 - 42 ماه است، بیش از سایر کودکان زمینه حسادت وجود دارد.بچه خردسال به هر مزیتی که طفل بزرگ از آن برخوردار است، حسادت میورزد و بچه بزرگتر از محبت و مواظبتی که به بچه کوچکتر میشود بدش میآید.
3.در خانوادههای 2 یا 3 فرزندی، بیش از خانوادههای پرجمعیتحسادت وجود دارد.
4.والدینی که به فرزندان خود توجه افراطی دارند و شدیدا نگران و مواظب آنها هستند، بیش از والدینی که به کودکان خود توجه کمتری دارند با مشکل حسادت کودکانشان روبهرو هستند; زیرا این والدین برای پیشرفت فرزندان خود قوانین معینی وضع کردهاند و وقتی که اطفال نتوانند خود را با آن منطبق سازند، مورد سرزنش پدر و مادر قرار میگیرند.این فرزندان بیشتر اوقات با کودکانی که پیشتر رفتهاند مقایسه میشوند و این موجب برانگیخته شدن حسادت نسبتبه دیگر کودکان میشود.
5.در محیطهای خانوادگی، که مادران شیوه منظم و ثابتی در تربیت کودک خود ندارند و برخوردشان بیثبات و متغیر است، بیش از سایر خانوادهها، رفتارهای حسادتآمیز مشاهده میشود.
6.در دختران بیش از پسران حسادت دیده میشود (5) و از هر سه بچه حسود دوتایشان دخترند. (6)
7.حسد در میان اطفال باهوشتر بیشتر است.
8.حسد در روابط بین دختر با دختر بیشتر مشاهده میشود تا روابط بین پسر و پسر و دختر و پسر.
9.اگر میان همسران تضادی باشد، فرزندی که از یک یا چند جهتبه یکی از آنها شبیه است، هدف خشم و قصاص دیگری واقع میشود.طفلی که اینگونه مورد بیمهری واقع میشود، به خواهر یا برادری که بر خلاف خودش از محبت و نوازش برخوردار است، حسادت میورزد. (7)
ب - برخوردهای تبعیضآمیز
به طور کلی، «امتیاز و تبعیض» حسادت را به دنبال دارد.کسی که نسبتبه دیگری از امتیاز ویژهای برخوردار است در معرض حسادت دیگران قرار میگیرد; چنانچه در حدیثی از امام علیعلیه السلام آمده است: «کل ذی رتبة سنیة محسود» ; (8) هر شخص دارای امتیاز و رتبه شایسته، مورد حسادت واقع میشود.
برخی از پدران و مادران به دلایل گوناگون، بعضی از فرزندان را بر خواهران و برادران خود ترجیح داده، مورد توجه و محبتبیشتری قرار میدهند; چنانچه گاهی جنسیت فرزندان عامل تبعیض میگردد، به طوری که مادران معمولا با پسران خود صمیمی بوده و پدران بیشترین محبتخود را متوجه دختران مینمایند.در نتیجه، فرزندی که از طرف یکی از والدین محبت و ملاطفت کمتری دریافتمیکند و شاهد رفتاری غیرعادلانه است، نسبتبه فرزند دیگر حسادت میورزد و از وی متنفر میشود.
همچنین زمانی که والدین بیشترین تماس و نوازش خود را با تولد نوزاد جدید به وی اختصاص میدهند، سایر فرزندان احساس میکنند که این نوزاد سبب بیمهری و فراموشی آنان گردیده است.در نتیجه، به وی حسادت میورزند.
ممکن است هریک از والدین برخی از فرزندان خود را به دلیل زیباتر، باهوشتر، زرنگتر، خون گرمتر، ساکتتر و یا عاطفیتر بودن و یا به دلیل معلولیت جسمی و ذهنی مورد محبتبیشتری قرار دهند و در نتیجه درخواستهای این کودکان سریعتر مورد پذیرش سرپرستخانه واقع گردد و به اعمال و گفتار آنان علاقه بیشتری ابراز شود; چنین رفتارهایی برای سایر فرزندان، بیمهری و تبعیضی آشکار تلقی گشته، آنان را به حسادت وامیدارد.به طور کلی، در صورت مشاهده رفتارهای غیرعادلانه در خانواده، وجود حسادت شدید و پر دردسر، امری اجتنابناپذیر است. (9)
متاسفانه این رفتارها فقط در دوران کودکی، به خانه پدری و خواهر و برادر محدود نمیشود و ریشههای حسادت را برای آینده زنده نگه میدارد و فرد را دچار مشکلات فراوانی میکند.مثلا، ممکن است پس از ازدواج، نتواند تبعیض مادرزن خود را - هرچه اندک باشد - تحمل کند و نسبتبه دیگر داماد خانواده حسادت بورزد و موجب اختلافهای خانوادگی و تلخشدن زندگی زناشویی و کانون گرم خانواده خود گردد.
ج - احساس محرومیت
یکی دیگر از زمینههای بروز حسادت، شرایطی است که کودکان احساس میکنند از داراییهای مادی و یا هر نوع دارایی دیگری نظیر داراییهای عاطفی محروم شدهاند; مثلا، اسباب بازی، لباس یا هر شیء مورد علاقه دیگری ممکن است زمینه به وجود آمدن حسادت کودک را نسبتبه دیگری فراهم آورد.این نوع حسادت، که از علاقهشدید به چیزیناشی میشودگاهی «غبطه» (10) خوانده میشود.لازم به ذکر است که تهیه چند چیز و تقسیم آن به طور مساویبین فرزندان، ضرورتا به حل مشکلات حسادت نمیانجامد; زیرا در هر صورت، کودکان بزرگتر به دلیل ارشد بودن خود، احساس میکنند که باید سهمی بیش از دیگران نسبتبه بقیه داشته باشند.اما والدین میتوانند با توضیح و توجیه و فراهم کردن مقدمات فکریوشناختی، ازبروزحسادت جلوگیری نمایند.
آثار حسادت
از جمله آثار عمومی حسادت، که در کودک و بزرگسال وجود دارد، «خشم» است.حسود فرد مورد حسادت واقع شده را هدف غضب خود قرار میدهد; چنانچه از امام علیعلیه السلام نقل شده است: «الحسود یغتاظ علی من لا ذنب له» ; (11) حسود نسبتبه کسی که هیچ گناهی ندارد خشمگین میشود.تنها خطای او برخورداری از نعمتی است که حسود از آن محروم میباشد.حسود ممکن استبه دنبال حسادتی که خشم او را بر افروخته حسادت خود را به طور مستقیم یا غیر مستقیم ظاهر سازد.
1- واکنشهای مستقیم: (12) این نوع واکنش در رفتار کودکان بیش از بزرگسالان دیده میشود.کسانی که عواطف فرد مورد علاقه کودک را به خود جلب نمایند، معمولا مورد خشم و غضب وی قرار میگیرند.برای مثال، اگر با تولد فرزند جدید، عواطف مادر از فرزند بزرگتر به نوزاد جلب شود، نوزاد مورد خشم کودک بزرگتر واقع میشود.او در این هنگام، ممکن است قهر خود را با واکنشهای لفظی علنی و روشن و یا حملات بدنی مثل گاز گرفتن، لگد زدن و هل دادن کودک تازه متولد شده آشکار سازد.
در برخی موارد، ممکن است کودک از درون به انجام کارهایی مانند دزدی و فریبکاری، که از نظر اجتماعی ناپسند است، تحریک گردد تا شیء مورد علاقه خود را، که در اختیار دیگری است، به چنگ آورد.همچنین ممکن است کودکان نزد والدین خود از فرزندی که از امکانات ویژهای برخوردار استشکایت کنند و یا سعی نمایند شیء مطلوبی را که در اختیار دیگری است مورد تحقیر قرار داده، کم ارزش جلوه دهند و یا والدین خود را به دلیل تهیه نکردن آن سرزنش کنند. (13)
در روایتی از امام علیعلیه السلام، به واکنش سریع و پرخاشگرانه حسود اشاره شده است: «الحسود سریع الوثبة» حسود زود پرخاش میکند
2- واکنشهای غیر مستقیم:رفتارهای حسادتآمیز همیشه آشکار نیست; در برخی موارد، به ویژه در دوران پیش دبستانی و در سالهای بالاتر، به گونههای غیر مستقیم و پوشیده ظاهر میشود.بنابراین، برخورد با این رفتارها تا حدی مشکلتر است.اعمال غیر مستقیم عبارتند از:
الف.بازگشتبه دوران شیر خوارگی و انجام رفتارهایی مناسب با سطوح اولیه رشد; مثل شب ادراری و انگشت مکیدن;
ب.کوشش برای جلب توجه دیگران از طریق تظاهر به ترسهایی که قبلا از او دیده نشده است، غذا نخوردن یا خواستن غذاهای مخصوص، اظهار بیماری بیمورد، تخریب و ویرانگری، نافرمانی عمومی و ناسزاگویی، عیبجویی همراه با تظاهر به بینیازی از محبت و توجه اطرافیان، خراب کردن اسباب بازیهای خود و مانند آن;
ج.دیگر آزاری; مثل اذیت اطفال کوچکتر از خود، آزار جانوران، ایجاد نزاع بین بچهها و همانند اینها;
د.دست زدن به رفتارهای ضد اجتماعی; مثل تکبر، تظاهر، تقلب، ترشرویی، گوشهگیری و همچون آن.
گاهی کودک به نحو غیر عادی نسبتبه فرد مورد حسادت اظهار علاقه و محبت مینماید و گاهی با انجام رفتارهای مطلوب و جامعهپسند و جلب توجه والدین به سوی خود، سعی میکند تا فرد مورد حسادت را شکست دهد.
در برخی از روایات به بعضی از واکنشهای غیرمستقیم حسود اشاره شده است: امام صادقعلیه السلام به نقل از لقمان در ذکر نشانههای حسود میفرمایند: «...در پنهان، از فرد مورد حسادت بدگویی میکند، اما در ظاهر، به چاپلوسی میپردازد و هنگام مصیبت، شماتت میکند.
آثار جسمی و روانی حسادت
حسادت گذشته از واکنشهای مستقیم و غیرمستقیم نسبتبه دیگران، دارای آثار جسمی و روانی نامطلوبی در خود حسود نیز میباشد که در اینجا به برخی از آنها اشاره میشود:
آثار جسمی حسد موضوعی استشایان توجه و تحقیق علمی بیشتر.فعل و انفعالات تنکردشناختی - همانند فعالیت غدد درونریز - و واکنش دستگاههای عصبی هنگام بروز و ادامه یافتن این حالت هیجانی باید مورد توجه بیشتر قرار گیرد.
در روایات بسیاری، آثار جسمی حسد مورد توجه قرار گرفته است.به عنوان مثال، در تعدادی از آنها آمده است که حسادت بدن را ذوب میکند. (18) در بعضی دیگر، حسد به زنگار و بدن به آهن تشبیه شده است; همانگونه که زنگار به تدریج موجب نابودی آهن میگردد، حسد نیز بدن را از بین میبرد. (19) در اجتماع، به وضوح این آثار جسمی در افراد حسود مشهود است، اما گاهی به آن توجه نداریم و نمیدانیم که از کجا ریشه گرفته است و فقط به درمان ظاهری و برطرف کردن عوامل غیر واقعی میپردازیم، ولی با کمی تفکر و مراجعه به مشاوران متخصص و دلسوز، میتوان به ریشه پیبرد و آن را خشکاند.
آثار روانی حسد، به ویژه در سالهای بالای رشد، از اهمیت فراوانی برخوردار است. حسادت در سالهای اولیه، رشد چندان عمقی ندارد و به همینرو، آثار آن زودگذر است و با از بین رفتن شرایطی که باعثحسادت شده، آثار آن نیز از بین میرود.به عنوان مثال، هنگامی که یک اسباب بازی مورد علاقه کودکی قرار میگیرد و با کودکی که آن را در اختیار دارد درگیر میشود، اگر اسباب بازی بشکند یا اسباب بازی را از آنها بگیریم، ممکن است مدتی بعد رفتار صلحآمیز از سر گرفته شود.ولی در سالهای بالاتر، حسادت عمیقتر و پابرجاتر است و گاه چندین سال ادامه مییابد. در این موارد، آثار روانی نامطلوب حسادت آشکار میشود.این نکته در روایات متعدد مورد تاکید قرار گرفته و به آثاری از حسادت همچون اندوه مداوم اشاره شده است.حسود نسبتبه چیزی محزون است که توانایی تغییر آن را ندارد.او از محرومیتخود رنج میبرد، در حالی که نه قدرت سلب آن نعمت را از دیگری دارد و نه توانایی کسب آن را برای خود.حسادت حتی بهرهمندی فرد را از چیزهایی که در اختیار دارد و لذت بردن از نعمتهای موجود را از او سلب میکند (20) و بدینسان، او را از آسایش روانی محروم میگرداند (21) و در دراز مدت، موجب ابتلای او به بیماریهای سخت روانی میشود.
راههای جلوگیری از رشد حسادت
1- درمان حسادت در کودکی
برای جلوگیری از ظهور و رشد حسادت در کودکی، لازم است والدین توجه داشته باشند که کودک را به دلیل حسادت مورد ملامت و سرزنش قرار ندهند، بلکه با برخوردهای حساب شده، در حذف علتهای آن گامهای مؤثری بردارند.والدین میتوانند با خودداری از تنبیه و کنار کشیدن ظاهری خود، رفتار او را نادیده بگیرند و احساس ارزشمندی، شخصیت و محبوبیت را در او تقویت کنند. (22) به عنوان مثال، برای کاهش حسادت کودک نسبتبه نوزاد، میتوان پیش از تولد، کودک را از ورود وی آگاه ساخت و پس از تولد نیز در طول روز مدتی را با کودک بزرگتر سپری نمود و او را مورد مهر و نوازش قرار داد.در مورد کودکان کوچکتر نیز میتوان شیئی از طرف نوزاد به او هدیه داد و در نگهداری و انجام کارهای نوزاد او را سهیم کرد.
اگر والدین در برخورد با کودک، واکنشهای حسادتآمیز وی را تشدید کنند و او را به شدت خشمگین سازند، تاثیرات منفی زیادی را در او ایجاد خواهند کرد.اگر والدین انتظار داشته باشند که او هنگام حسادت، هیچ واکنشی نشان ندهد و هیجان درونی خود را نادیده بگیرد، در این صورت، به تدریج و به طور طبیعی، ممکن استشیوههای دفاعی نامطلوبی برای مقابله با این موقعیتها در او شکل گیرد.همانگونه که اشاره شد، بهترین راه از بین بردن زمینه حسادت در کودکان، به کارگیری عدالت در بین فرزندان وتوجه ومحبتبههمهآنهاست.این نکته در آموزشهای تربیتی اسلام آمده و سفارش شده است که نسبتبه فرزندانتان به عدالت رفتار کنید. (23) همچنین با پنهان نمودن برتری و برجستگی یکی از فرزندان نسبتبه دیگری، میتوان جلوی حسادت آنها را گرفت; چنانچه حضرت یعقوبعلیه السلام به فرزند برجستهاش، یوسفعلیه السلام، سفارشمیکندکهخواب نویدبخش خود را برای برادرانش نقل نکند; مبادا باعثحسادت آنان گردد.
2- درمان حسادت در بزرگسالی
برای درمان حسادت در بزرگسالی، ابتدا شناخت ریشه آن ضروری است تا بتوان با مقابله و از بین بردن آن، حسادت را درمان نمود.میتوان گفت: ریشه اصلی حسادت ضعف فکری در نحوه تلقی امور و بدبینی است; اگر کودک نسبتبه نوزاد حسادت میورزد که چرا پدر یا مادر به او محبت میکنند، برای این است که احساس مینماید ممکن نیست پدر هر دو را دوستبدارد; یا اگر اسباب بازی و چیزی از این نوع در کار است، احساس میکند فقط همین یکی است و دستیابی به مثل آن امکان ندارد.البته این مساله در سالهای اولیه رشد ناآگاهانه یا نیمهآگاهانه است، ولی در سالهای بالاتر، به دلیل آگاهی بیشتری که فرد نسبتبه حالات خود پیدا میکند، با دید وسیعتری به امکانات موجود در جهان مینگرد; یعنی این بار بدبینی و کجفکری هنگام حسادت به نظام عالم و خدای متعال تغییر جهت میدهد; فرد وسعت فضل الهی را انکار میکند و یا فکر مینماید خدا او را دوست نداشته که فلان نعمت را به او نداده است.به همین دلیل، در بعضی روایات، ریشه «حسادت» ، کفر و انکار فضل الهی ذکر شده است. (25) با توجه به ریشه حسادت، میتوان راههای فکری و عملی برای رفع حسادت پیشنهاد کرد.
در فرهنگ اسلام (قرآن کریم، روایات اهل بیتعلیهم السلام و کلمات دانشمندان اخلاق) ، برای جبران ضعفشناختی بزرگسالان که منجر به حسادت میشود، راههای متعددی وجود دارد که در ذیل، به برخی از آنها اشاره میشود:
الف - توجه به رحمت و حکمتخدای متعال: توجه به گستردگی نعمتها (26) و نیز کمتخدای متعال، که هر کاری را از روی حکمت انجام میدهد، میتواند چاره بدبینی در حسود باشد.اگر نعمتهای الهی را به دریایی از آب شیرین و گوارا تشبیه کنیم، هیچ کس بر سر سیراب شدن از آن، به دیگری حسد نخواهد برد.از سوی دیگر، محدودیتهایی که در بهرهمندی از این دریای عظیم وجود دارد به دلیل حکمتهایی است که خداوند در اداره این عالم به کار گرفته است.توجه به این دو مطلب زمینه را برای قناعت و راضی بودن فرد به آنچه از امکانات برایش فراهم شده آماده میکند و او را از حسادت نسبتبه نعمتهایی که در دست دیگران است، باز میدارد.
توجه به کمال نبودن بهرهمندی مادی - که غالبا موضوع حسادت است - و توجه به فضیلت صبر بر تلخی محرومیتها و نیز تلاش برای به دست آوردن خواستهها از راه صحیح، از دیگر اندیشههای سودمند برای مبارزه با حسادت است.اسلام پیروان خود را همواره به بیاعتنایی نسبتبه آنچه در دست مردم قرار دارد (27) و بیارزش شمردن و اصالت ندادن به بهرهمندیهای مادی و بسنده نمودن به قدر کفایت همراه با پاکی و عفاف، دعوت نموده است.
ب - توجه به موقعیتها و امکانات شخصی: علاوه بر توجه به گستردگی نعمتهای الهی در این جهان مادی و محدود و توجه به نعمتهای فراوانی که خداوند، به هر یک از ما داده است، توجه به آنچه را که حسود به صورت بالفعل دارد، میتواند راه عملی دیگری برای مبارزه با حسادت باشد; (29) همینکه فرد محاسبه کند «من چه نعمتهای زیادی دارم که دیگران ندارند و میتوانم با تلاش و به کارگیری توان خود، بیش از این هم به دست آورم» ، او را کمک میکند تا ریشه حسادت را در درون خود بخشکاند.
ج - توجه به ضررهای حسادت: تلقی حسادت به عنوان یک بیماری خطرناک، میتواند زمینه را برای درمان آن فراهم آورد.همانگونه که گذشت، حسد موجب ضررهای بدنی و نیز رنج و اندوه فراگیر و طولانی میشود.توجه به اینکه حسادت پیش از فرد مورد حسادت، اولین ضربه و مهلکترین آنها را بر حسود وارد میآورد (30) و او را اسیر غم و اندوه میسازد، میتواند به عنوان زنگ بیدار باش مورد توجه قرار گیرد.
راههای عملی درمان حسادت در بزرگسالی
با وجود آن که ریشه حسادت فکری است، ولی کسی که به حسادت مبتلا شده غیر از رسیدگی به جنبههای فکری و شناختی، باید با آثار بدی که حسادت به وجود آورده است - مانند نفرت و کینه - نیز به مقابله برخیزد و این تنها با اندیشه اصلاح نمیگردد، بلکه باید از نظر عملی هم روشهایی را برای از بین بردن آثار نامطلوب حسادت به کار بندد.در اینجا، با توجه به نصایح و سخنان اندیشمند بزرگ اخلاق، مولی محسن کاشانی، راههای مبارزه با حسادت در دو مرحله بیان میشود:
مرحله اول: تمرین بر ترتیب اثر ندادن به حسادت و رفتار بر ضد آن; مثلا، فرد به جای بدگویی، آگاهانه به مدح و ثنای طرف مقابل بپردازد و به جای تکبر، تواضع نسبتبه او را در پیش گیرد.
مرحله دوم: ایجاد رابطه عاطفی مثبتبین خود و فرد مورد حسادت; به این صورت که وقتی حسود رفتار خود را اصلاح کند، طرف مقابل این مساله را درک خواهد کرد و دلش نسبتبه او نرم میگردد و زمینه روانی مناسبی برای محبت و دوستی فراهم میشود.واکنش طبیعی فرد مورد حسادت در این هنگام، نیکی و احسان خواهد بود. بدینسان، حسود نیز به سمت احسان و نیکی تمایل پیدا میکند و زمینه توافق قلبی و برطرف شدن حسادت و از بین رفتن آثار روانی نامطلوب آن فراهم میگردد. (31) این روشی است که - به طور کلی - قرآن کریم برای رفع کینهها در روابط بین افراد پیشنهاد میکند.
ناگفته نماند که برای ریشهکن شدن حسادت، اطرافیان و اجتماع نیز وظایفی دارند و باید به فرد کمک کنند; زمینههای بروز حسادت و رفتارهای حسادتآمیز را از میان بردارند تا تلاشهای شخصی هر کس برای غلبه بر هیجان حسادت به ثمر برسد و جامعهای باصفا و دارای آرامش روانی مطلوب داشته باشیم.
هر دوی شما به میهمانی رفته اید. او مثـل همیشه زیباو جذاب است. شما هم از اینکه هـمـسـری زیـبـا داریـد،مغرور و هیجان زده هستید. همه چیز به خوبی در حـال پیش رفته که ناگهان فرد خود نمایی که خودش را شبیه هنرپیشه ها در آورده از میان جمعیت رد شده و سر میز ما توقف میکند. همسر شـما نگاهی به بالا کرده و از اینکه نامزد پیشین خودش را می بینــد، جـا می خـورد. هنگامیکه او شما را به آن شخص محترم معرفی میکند،تلاش می کنید به لبخند زدنتان در حالی که با او خـوش و بش می کنید، ادامه دهید. در حالی که شما بی هدف نشسته اید و آن دو به رد و بدل کردن سخنان دوسـتـانـه خود ادامه میدهند، خون شما تا حدی بجوش می آید هر لحظه امکان دارد منجر به آن شود که شما او را گرفته و بروی میز دسر پرتاب کنید. خلاصه اینکه حضور وی باعث میشود شما کنترل خود را از دست بدهید.
بنظر آشنا میرسد؟
سناریوی فوق یکی از هزاران مواردی است کـه حـسـادت را تـرسـیم و توصیف می کند. یک احساس طبیعی که ما هرازگاهی بطور غریزی آن را تجربه میکنیم. همانند خشونت و پارانوئید، حسادت نیز میتواند درجات گوناگونی از شدت را دارا باشـد. صحنـه مـذکـور می تـواند سبـب آن گـردد کـه شـما از حـضور نـامزد پـیشین همسر خود کاملا خونسرد برخورد کنید و یا آنکه وارد یک جدال تمام عیار با او شوید. در ضـمن ممکن اسـت همسر خود را به جهت اینکه به سلام و احـوالـپـرسی نـامـزد قبـلـی خـود پاسـخ داده، متهم به هرزگی کنیــد.
بــرای برخی از افراد حسـادت یـک مـعضل مهم محسوب میـگردد کـه هر گاه بدون درمان رها شود میتواند شکافی همیشگی بین شما و همسرتان ایـجـاد کنـد و اثری منفی بر روابط آتی شما خواهد گذاشت. خوشبختانه حسادت قابل کنترل میباشد.
اضطراب
همة انسانها اضطراب را در زندگی خود تجربه میکنند و طبیعی است که مردم هنگام مواجهه با موقعیتهای تهدیدکننده و تنشزا مضطرب میشوند، اما احساس اضطراب شدید و مزمن در غیاب علت واضح، امری غیرعادی است.اضطراب شامل احساس عدم اطمینان، درماندگی و برانگیختگی فیزیولوژیکی است. بهطور کلی اضطراب یک احساس منتشر، بسیار ناخوشایند و اغلب مبهم دلواپسی است که با یک یا چند حس جسمی مانند احساس خالی شدن سر دل، تنگی قفسه سینه، طپش قلب، تعریق، سردرد و غیره همراه است.بررسیها نشان میدهد که اضطراب در مردها، طبقات اقتصادی مرفه و جوانان کمتر است و در زنان، افراد کمدرآمد و سالمندان بیشتر شایع میباشد.
علایم اضطراب:
عصبی بودن، آرام و قرار نداشتن
ـ تنش
ـ احساس خستگی
ـ سرگیجه
ـ تکرر ادرار
ـ طپش قلب
ـ بیحالی
ـ تنگی نفس
ـ تعریق
ـ لرزش
ـ نگرانی و دلهره
ـ بیخوابی
ـ اشکال در تمرکز حواس
ـ گوش به زنگ بودن
بسیاری از کودکان هنگام قرارگیری در وضعیت جدید مثل روبرو شدن با افراد جدید، احساس اضطراب کرده و بهطور خجالتآوری به مادر و پدر، افراد فامیل و یا وابستگان به اصطلاح «آویزان» میشوند.معمولاً والدین میتوانند آنها را تشویق به خروج از «منطقه امن» بکنند. هر چند بعضی از کودکان در مقابل این شرایط مقاومت کرده و آنها را نمیپذیرند. بهمنظور کمک به کودکان در این موقعیت باید صبر و حوصله کافی داشت بهطوریکه آنها احساس اعتماد به نفس کافی جهت مقابله با مسائلی که به نظرشان مشکل می آید، راکسب کنند.بسیاری از والدین از این احساس کودکانشان آگاه نیستند تا روزی که آنان به مشکلی برخورد میکنند مثل روز رفتن به مدرسه و … منشاء این اضطراب در کودکان ناشناخته میباشد. اغلب ترکیبی از یک ترس ناشناخته و فقدان کنترل همراه با یک طبیعت ناشی از شرم و خجالت زمینة بسیاری از اضطراب کودکان را تشکیل میدهد.بسیاری از شکایتهای کودکان در دوران ابتدائی مدرسه همچون درد معده یا سوزش سر دل و یا دردهای پراکنده دیگر، ناشی از وجود یک اضطراب نهفته در کودکان است که وجود اختلاف در خانواده و نگرانی در پدر و مادر میتواند از علل آن باشد که این نگرانی مستقیماً به کودک انتقال یافته و با این شکایات بروز می کند.شایعترین اختلالات اضطرابی در کودکان و نوجوانان عبارتند از:
ـاضطراب جدایی
Separation Anxietyـ اضطراب امتحان
Exam Anxietyـ ترس از مدرسه (School Phobia)
اضطراب اجتماعی Social Anxiety
عوامل موثردر اضطراب نوجوانان و مقابله با آن:سرچشمه بسیاری از ناراحتیهای ظاهراً غیر منطقی نوجوانان اضطرابی است که از عوامل گوناگون از جمله عوامل زیر ناشی می شود : تغییرات جسمانی از قبیل نگرانی از دیررسی بلوغ به خصوص در پسرها، نگرانی از زود رسی بلوغ به خصوص در دخترها، ترس و احساس خجالت از تغییر جسمانی و رنج ناشی از عدم پذیرش تغییرات جسمانی، عدم پذیرش از جانب همسالان، مستقل شدن، بروز رفتار پرخاشگرانه، غیر منطقی بودن، نداشتن مهارتهای لازم برای زندگی، تمایلات جنسی و آشفتگی در نقش. در اینجا به طور مختصر بعضی از این عوامل مورد بررسی قرار می گیرند: عوامل موثردر اضطراب نوجوانان و مقابله با آن :
سرچشمه بسیاری از ناراحتیهای ظاهراً غیر منطقی نوجوانان اضطرابی است که از عوامل گوناگون از جمله عوامل زیر ناشی می شود : تغییرات جسمانی از قبیل نگرانی از دیررسی بلوغ به خصوص در پسرها، نگرانی از زود رسی بلوغ به خصوص در دخترها، ترس و احساس خجالت از تغییر جسمانی و رنج ناشی از عدم پذیرش تغییرات جسمانی، عدم پذیرش از جانب همسالان، مستقل شدن، بروز رفتار پرخاشگرانه، غیر منطقی بودن، نداشتن مهارتهای لازم برای زندگی، تمایلات جنسی و آشفتگی در نقش. در اینجا به طور مختصر بعضی از این عوامل مورد بررسی قرار می گیرند:
نحوه رویارویی با رنج ناشی از تغییرات جسمانی:
تغییرات ناشی از دوران بلوغ را نوجوان بتدریج می پذیرد. علت اصلی نگرانی در مورد نکات دیگری همچون زودرسی و دیررسی بلوغ و احساس خجالت در مواجهه با تغییرات جسمانی، عدم آگاهی، آگاهی ناقص یا محدود و یا اطلاعات نادرست نوجوان در زمینه های مختلف بلوغ و تغییرات جسمانی ناشی از آن است، که بهترین راه پیشگیری نیز فراهم آوردن آگاهی و بینش دقیق، صحیح و به موقع است. والدین باید قبل از پیدایش علایم ثانویه بلوغ فرد را بطور مناسب و با مراعات شئون اخلاقی، در جریان مسائلی از جمله سن بلوغ، عوامل موثر در پیدایش بلوغ و تغییرات جسمانی و آثار روانی آن بگذارند. والدین و مربیان با فراهم آوردن جوی آزاد و سالم باید این امکان را به نوجوان بدهد که سوالات، افکار، احساسات و احیاناً نگرانیهای خود را صادقانه مطرح و جوابهای مناسب دریافت کند و نباید بگذارند تا نوجوانان برای یافتن پاسخ سوالات خود کسانی که صلاحیت ندارند از جمله همسالان مراجعه و دچار انحراف و اضطراب شود. در مواردی که نوجوان نمی تواند مسائل را حضوری با والدین مطرح کند، باید مربیان و اولیای مطلع و متعهد مدرسه در حد مجاز نوجوان را راهنمایی کنند و با ارائه کتابهای مناسب و بحثهای مفید، زمینه بدست آوردن اطلاعات سالم را فراهم آورند.
رویارویی با اضطراب ناشی از عدم پذیرش از جانب همسالان :
نتایج پژوهشی نشان داده است که ناامنی، وابستگی شدید و ناسالم نوجوان به والدین، ناتوانی یا نداشتن مهارتهای لازم در برقرار کردن روابط عاطفی، اجتماعی و اخلاقی سالم، تفاوت در فرهنگ خانواده ها و بخصوص عدم پذیرش ارزشها و آداب و رسوم گوناگون، موجب اضطراب بسیاری از نوجوانان می شود. برای اینکه نوجوانی که تجربه های ذکر شده را نداشته است دچار اضطراب شدید نشود و یا اضطراب او ادامه پیدا نکند اقدامات زیر مفید است :
• والدین باید گرایش فرزند خود به همسالان را بدرستی درک کنند، زیرا این یک نیاز طبیعی است که بخواهد مورد توجه و حمایت همسالان قرار گیرد.
• والدین با نوجوان در مورد گزینش دوست توافق نمایند تا دچار تعارض نشود و پنهان کاری نیز نکند.
• باید سعی کنند به طور منطقی با نوجوان روبرو شوند و در وقت مناسب، با گفتگوی ملایم و استدلال، او را متوجه نتایج نامطلوب بعضی از معاشرتها کنند.
•والدین و مربیان برای دوستان نوجوان باید اعتبار و احترام قایل باشند.
•والدین و مربیان و… باید در همه مواقع بخصوص در برابر همسالان، احترام و شخصیت نوجوان را حفظ کنند.
رویارویی با اضطراب ناشی از دوگانگی و ترس از مستقل شدن:
یکی از عمومی ترین نیازهای نوجوان کسب استقلال از افراد خانواده و دیگران است. مطالعات نشان داده که اضطراب در کسانی بیشتر دیده می شود که دچار ناامنی شدید، عدم اعتماد به نفس، وابستگی ناسالم به والدین بخصوص مادر هستند. کسب استقلال در بسیاری از نوجوانان اضطراب ایجاد می کند. از جمله حالاتی که در زمینه مستقل شدن دیده می شود، تضاد و دوگانگی است، یعنی نوجوان در حالیکه می خواهد و می داند که باید مستقل شود از استقلال نیز می ترسد. برای جلوگیری از این دوگانگی والدین باید وضعیتی فرآهم آورند تا نوجوان با بدست آوردن اعتماد بنفس، امنیت روانی و جرات تجربه کردن، بتدریج درصدد کسب استقلال برآیند. یکی از دلایل اساسی در اضطراب ناشی از مستقل شدن، عدم آگاهی از وضعیتی است که نوجوان بعد از مستقل شدن پیدا خواهد کرد. به نوجوان باید مسئولیت و فرصت داد که در بسیاری از امور مربوط به خود اظهار عقیده کنند و تصمیم بگیرند، ولو اینکه اشتباه کنند. و نباید نوجوانان را به خاطر اشتباهاتشان مورد تنبیه یا تحقیر قرار داد بلکه باید به آنها این فلسفه را آموخت که زندگی سراسر تلاش و مبارزه است و آنها می توانند از خطاهای خود درسهای مفید بیاموزند. در نیاز نوجوانان به کسب استقلال تفاوتهای فردی وجود دارد به همین دلیل نباید آنها را مقایسه ملامت آمیز کرد زیرا گاهی باعث دلسردی، احساس نا امنی و اضطراب می شود.
رویارویی با اضطراب ناشی از بروز رفتار پرخاشگرانه:
یکی از خصوصیات بعضی از نوجوانان مخالفت با افراد مختلف در خانه و خارج از آن است که گاه بصورت پرخاشگری کلامی یا غیر کلامی بروز می کند. عدم توانایی در کنترل رفتار پرخاشگرانه باعث اضطراب بسیاری از نوجوانان است. بطور خلاصه بالا بردن میزان مقاومت و تحمل کودک در برابر ناکامی و سختیها، ارضاء صحیح نیازهای کودک، ایجاد امنیت روانی و بوجود آوردن الگوهای رفتار مناسب می تواند در پیشگیری رفتار پرخاشگرانه موثر باشد. اگر این اقدامات بموقع انجام نشود باید در زمان حال امکاناتی فراهم آوریم که نوجوان کمتر پرخاشگری کند و با اضطراب کمتری روبه رو شود. توصیه های زیر در این زمینه مفید است:
•والدین و دیگران باید تا حد ممکن از امر و نهی های زیاد، بی مورد و غیر اصولی خودداری کنند.
• از ایجاد ممنوعیت و محدودیتهای بی مورد که مغایر با نیاز نوجوان به کسب آزادی و استقلال است خود داری کرد.
• با تقویت روحیه نوجوان بخصوص تکیه بر مهارتها و تواناییهای مثبت او، باید روشهای مناسب مواجهه با ناکامی را به او آموخت.
• به نوجوان باید آموخت که در مقابله با خشم به جای اینکه بدون تفکر خشمی کنترل نشده ابراز دارند منطقی برخورد کنند و بدون توهین و تحقیر به دیگران ابراز وجود کنند و عواطف خود را بیان کنند.
• باید به او فهماند که نحوه برخورد دیگران با او تا حدی نتیجه رفتار خود اوست.
•در برابر پرخاشگری نوجوان نباید از تنبیه یا تحقیر استفاده کرد، زیرا این رفتارها خود باعث تشدید پرخاشگری می شوند بهتر
است به عمل پرخاشگرانه او، پاسخ نداد، منتها باید به نوجوان فهماند که بی اعتنایی ظاهری به پرخاشگری او حمل بر تائید یا قبول آن نیست.
اضطراب انواع مختلف و متنوعی دارد که هر فردی ممکن است به یک یا چند نوع از این اختلالات مبتلا باشد:
1ـ اختلال اضطراب فراگیر یا منتشر (Generalized Anxiety Disorder):
ترکیبی از علائم زیر در این اختلال وجود دارد:طپش قلب، تنگی نفس، اسهال، بیاشتهایی، سستی، سرگیجه، تعریق، بیخوابی، تکرر ادرار، لرزش، فقدان آرامش، مرطوب بودن کف دست، احساس گرفتگی گلو، نگرانی نسبت به آینده، گوش به زنگ بودن نسبت به محیط. در اضطراب فراگیر خطر واقعی وجود ندارد.
2ـ اختلال هراس (Panic Disorder):
این افراد دچار حملات اضطرابی پیشبینی نشدهای میشوند که ممکن است ظرف چند ثانیه تا چند ساعت و حتی چند روز نوسان کند. مبتلایان به این اختلال میترسند مبادا بمیرند، دیوانه شوند یا بیاختیار دست به کارهایی بزنند و یا علائم روانی ـ حسی غیرمعمول نشان دهند. سایر علائم اختلال
3-اضطراب فراگیر :
.ـ ترسهای اختصاصی یا ساده (Simple Phobia)شایعترین نوع ترس است. در خانمها بیشتر وجود دارد. یک نوع ترس غیرمنطقی است که طی آن فرد از مواجهه با اشیاء، فعالیتها و موقعیتهای خاص همچون ترس از حیوانات، طوفان، بلندی، جراحت، خون و مرگ اجتناب میکند. در این موارد خود فرد متوجه افراطی و غیرمنطقی بودن ترس خویش است.
4ـ ترس از مکانهای باز (Agorophobia):
افراد مبتلا به این اختلال از وارد شدن به موقعیتهای ناآشنا هراس دارند. مثلاً از رفتن به فضای باز، مسافرت و حضور در ازدحام امتناع میکنند. این افراد از ترک کردن محیط منزل دچار ترس شدید هستند. این اختلال در نوجوانی شروع میشود و معمولاً این افراد تجربة اضطراب جدایی را در دوران کودکی داشتهاند.
5ـ ترسهای اجتماعی (Social Phobia):
این نوع ترس از اواخر دوران کودکی یا اوائل نوجوانی شروع میشود. این افراد در مواجهه با دیگران احساس شرمساری میکنند، نگران هستند که دستها و صدایشان نلرزد و سرخ نشود. معمولاً از صحبت کردن و غذا خوردن در حضور جمع، ابراز وجود کردن، انتقاد کردن، اظهارنظر کردن و اشتباه کردن میترسند.
6ـ اختلال وسواس (Obsessive-compulsive Disorder):
عبارت است از وسواس شدن افکار یا اعمال غیر ارادی، تکراری و غیرمنطقی که فرد برخلاف میل خود آن را تکرار میکند. این بیماری میتواند بهصورت وسواس فکری، وسواس عملی و یا وسواس فکری و عملی توا?م با هم باشد.در وسواس فکری، فرد نمیتواند فکری را از ذهنش خارج کند (مثل افکار پرخاشگری یا جنسی)، یعنی یک فکر، عقیده، احساس مزاحم و تکرار شونده وجود دارد. در وسواس عملی فرد برای اجرای تکراری عملی خاص یا سلسله اعمالی خاص احساس اجبار میکند مثل شستن مکرر دستها. فکر وسواسی موجب افزایش اضطراب شخص میگردد درحالیکه عمل وسواسی اضطراب شخص را کاهش میدهد.
7ـ اختلال استرس پس از سانحه (PTSD: Post Troumatic Stress Disorder):
این اختلال قبلاً «سندرم موج انفجار» نامیده میشد. معمولاً با یک استرس شدید هیجانی که شدت آن میتواند برای هرکس آسیبرسان باشد همراه است از قبیل جنگ، بلا یا سوانح طبیعی مثل زلزله، مورد حمله یا تجاوز به عنف واقع شدن و تصادفات شدید.اضطراب میتواند ناشی از یک وضعیت روحیـاجتماعی، فیزیکی، زیستشناختی، اختلالات طبی، اثرات جانبی داروها و یا ترکیبی از این موارد باشد. هنر یک پزشک در این است که اضطراب شما را در مجموعهای از این عوامل تشخیص و راهنمایی کند.
اضطراب
اضطراب میتواند ناشی از یک وضعیت روحیـاجتماعی، فیزیکی، زیستشناختی، اختلالات طبی، اثرات جانبی داروها و یا ترکیبی از این موارد باشد. هنر یک پزشک در این است که اضطراب شما را در مجموعهای از این عوامل تشخیص و راهنمایی کند.
فاکتورهای روانی ـ اجتماعی:
حالات درونی فرد و انگیزههای ناخودآگاه
ـ ناتوانی فرد در مقابله با فشارهای محیطی مانند کار، ازدواج و مبادلات بازرگانی
ـ احساس جدایی یا طرد شدن
ـ احساس فقدان یا از دست دادن حمایتهای عاطفی مثل مرگ همسرـ تغییرات ناگهانی محیطی یا حوادث غیرمنتظره و خطرناک از قبیل:
? حوادث طبیعی مثل زلزله
? استرس ناشی از یک بیماری طبی
? استرس ناشی از داروها
? استرس ناشی از مصرف مواد مخدر مثل کوکایین
ـ یادگیری در منزل و محیط مثل یادگیری اضطرابها و ترسهای والدین
ـ افکار و عقاید غیرمنطقی، غلط و اغراقآمیز در مورد خطرات موجود در موقعیتها مثل
اضطراب امتحان که همراه با افکار و عقاید غلوآمیز میباشد.
عوامل جسمانی و زیستشناختی:
ژنتیک اضطراب اغلب از زمان کودکی و طفولیت شروع میشود. بنابراین تشخیص علائم زود هنگام این اختلالات از اهمیت خاص کلینیکی برخوردار است. مطالعات در این زمینه روی دو قلوهایی که پدر و مادر مضطرب داشتند شروع شده و ثابت شده است که اختلالات اضطرابی به شدت در فرزندان دوقلوی والدین مصطرب، حتی آنانکه در محیطهای مختلف بزرگ شدهاند، بیشتر است. در این زمینه ژنهای مخصوصی که واسطههای شیمیایی مجزایی را تولید میکنند شناخته شده است.ـ فعل و انفعالات شیمیای مغز.
علل طبی و اثرات داروها:
نواع و اقسام بیماریهای طبی میتوانند علائمی شبیه علائم اختلالات اضطرابی ایجاد کنند.ـ اثرات مصرف داروهای روانگردان و مواد مخدرـ پرکاری تیروئید، کمکاری تیروئید و کمبود ویتامین ب12ـ وجود غدهای در غدة فوق کلیوی بهنام فئوکروموستیوم، هورمون اپینفرین (Epinephrin) تولید میکنند که میتواند موجب علائم اضطرابی بهصورت حملهای شود.ـ برخی ضایعههای مغزی علائمی ایجاد میکنند که شبیه علائم اختلال وسواس عملی است.ـ بینظیمهای قلبی علائم جسمی اختلال هراس (پانیک) را ایجاد میکند.ـ کمبود قند خون (هیپوگلسیمی) میتواند علائمی شبیه علائم اختلال اضطرابی تولید کند.ـ و بسیاری موارد دیگر.
***ارتباط اضطراب با بیماریهای دیگر
اضطراب و کاهش قند خون:
کاهش قند خون در هر شرایطی با علائم اضطراب هماهنگی کامل دارد. یعنی در هر اضطراب قند خون کاهش پیدا میکند و این مطلبی است که تحقیقات جدید را بهسوی خود منعطف کرده است.این واقعیت ما را به این مهم راهنمایی می کند که شاید با کنترل قند خون بتوان علائم اضطراب را در افراد کاهش داد.در بعضی از موارد اضطراب بدون نیاز به درگیری پزشک در این ماجرا میتواند درمان گردد. این موارد اضطراب طبیعی نام دارند که طی آن اضطراب به خوبی توسط بیمار کنترل شده و برطرف میشود مثل ترس ناشی از امتحان نهایی و یا ترس ناشی از مصاحبه. در چنین شرایطی استرس میتواند توسط اعمال و روشهای زیر تحت کنترل درآید:ـ صحبت با شخص مورد اعتمادـ روشهای ایجاد تمرکزـ حمام گرفتن طولانیـ استراحت در یک اتاق تاریک.
ـ ورزشهای تنفس عمیق
درمان دارویی
در گذشته داروهایی از خانوادة بنزودیازپانها مانند دیازپام (والیوم)، آلپرازولام (زانکس)، لورازپام (آتیوان) و باسپیرون در درمان اختلالات اضطرابی مورد استفاده قرار میگرفت.در حال حاضر استفاده از داروهای ضدافسردگی مانندSertaline (Zoloft)، Paroxctine (Paxil)، Fluxetin (Prozac) و Venlafaxineکاربرد بیشتری دارد.تجویز داروهای ضد اضطراب یک پدیده مشخص در تمام دنیا است. تخمین زده میشود که بین 10 تا 20% از مردم در نیمکره غربی تقریباً بهطور مرتب از این داروها استفاده میکنند. طبق اظهار نظر رسمی FDA(سازمان غذا و دارویی آمریکا) در سال 1978، ده میلیون آمریکایی از داروهای دسته بنزودیازپینها استفاده میکردهاند.عدهای معتقدند که این آرامبخشها روش مؤثر و کم هزینهای در مقایسه با سایر طرق درمانی است. عدهای نیز بر اثرات مؤثر درمانهای غیردارویی تأکید دارند.
درمان غیردارویی
درمان غیردارویی شامل تکنیکهای متعددی میباشد. در تمام این روشها به بیمار آموزشهای کلاسیک کسب آرامش یاد داده میشود و بدینوسیله بدن خود به مقابلة مؤثر و مستقیم با عوامل تنشزا برمی خیزد.ـ تنآرامی یا آرامسازی (Relaxationـ تنآرامی یا آرامسازی ()ـ مواجهسازی (exposure)ـ غرقهسازی (Flooding)ـ حساسیتزدایی((Desensitizationـ سرمشقدهی (Modeling)ـ توقف فکر (Thought Stopping) ـ و موارد دیگر.