بهداشت روانی)
واژه بهداشت و سلامتی همیشه انسان را در طول تاریخ به خود مشغول کرده است. تدوین برنامههای تربیتی – بهداشتی برای حفظ سلامتی و مطالعه ، جلوگیری و درمان بیماریها نمونهای از این اقدامات بشری است. بهداشت در یک تقسیم کلی به دو نوع "بهداشت جسمی" و "بهداشت روانی" تقسیم میشود. ولی آنها همپوشیهای زیادی را با هم دارند (بر یکدیگر تاثیر میگذارند).
بهداشت روانی از آن جهت که رابطه مستقیمی با "عملکرد فردی – اجتماعی" و آسیبهای روانی – اجتماعی" دارد، از اهمیت زیادی برخوردار است و این اهمیت باعث تدوین و اجرای برنامههای متعدد بهداشت روانی در سه بعد " پیشگیری ، درمان و توانبخشی" میشود این سه بعد در برگیرنده تمام اهداف و فعالیتهای بهداشت روانی است.
تعاریف بهداشت روانی
تعریف سازمان بهداشت جهانی
سازمان بهداشت جهانی ، بهداشت روانی را اینگونه تعریف میکند: "بهداشت روانی در درون مفهوم کلی بهداشت قرار دارد و بهداشت یعنی توانایی کامل برای ایفای نقشهای روانی و جسمی ، بهداشت به معنای نبود بیماری یا عقب ماندگی نیست."
تعریف انجمن بهداشت روانی کانادا
انجمن بهداشت روانی کانادا در یک دید جامع بهداشت روانی را در سه قسمت "نگرشهای مربوط به خود ، نگرشهای مربوط به دیگران و نگرشهای مربو به زندگی" تعریف میکند. از نظر این انجمن بهداشت روانی یعنی : "توانایی سازگاری با دیدگاههای خود ، دیگران و رویارویی با مشکلات روزمره زندگی."
عوامل موثر بربهداشت روانی
بهداشت روانی افراد متاثر از عوامل متعددی است، اگر چه این عوامل به صورت جداگانه مورد مطالعه قرار میگیرند ولی در واقع این موضو ع چند وجهی متاثر از یکدیگر است. بدین معنی که افراد به علت شرایط محیطی یا عوامل فردی تعادل و آرامش روحی شان دچار تغییراتی میشود و هر چه شدت این عوامل زیادتر باشد، تاثیر و تهدیدش بیشتر خواهد بود. عواملی همچون : "عدم برآورده شدن نیازهای اولیه، ناکامی، استرس، یادگیری، مسائل اجتماعی و رسانه های جمعی و... از عمده ترین تاثیرگذاران بر بهداشت روانی هستند.
ابعاد بهداشت روانی
پیشگیری نوع اول
هدف این نوع از بهداشت روانی ممانعت از شروع یک بیماری یا اختلال است، "با حذف عوامل کلی کاهش عوامل خطرساز ، تقویت مقاومت افراد ، دخالت در فرایند اختلال" بدست میآید." برنامههای آموزش بهداشت روانی (نظیر آموزش والدین برای تربیت کودکان ، آموزش تاثیرات مصرف الکل و مواد و...)، برنامههای بالا بردن کارایی و توان افراد (نظیر برنامههای تقویتی برای کودکان محروم) ، ایجاد سیستمهای حمایت اجتماعی (نظیر بیمههای درمانی ، ایجاد و حمایت از گروههای محلی و اجتماعی حمایت کننده از افراد مبتلا)" نمونههای پیشگیری نوع اول میباشد.
پیشگیری نوع دوم
هدف اقدامات این بعد از برنامه بهداشت روانی ، شناخت به موقع و درمان فوری و مناسب اختلال (یا بیماری) است. تمام نظریهها و اقدامات درمانی نظیر "دارو درمانی ، رفتار درمانی ، شناخت درمانی ، گروه درمانی ، روانکاوی و ..." در غالب این بعد از بهداشت روانی قرار میگیرد.
پیشگیری نوع سوم
هدف این بعد از بهداشت روانی ، بازگرداندن و حفظ تمام یا قسمتی از تواناییهای از دست رفته فرد به علت اختلال (یا بیماری) است، تا فرد بتواند به گونهای مفید و سازنده به زندگی "خانوادگی ، اجتماعی و شغلی" خود باز گردد. در واقع برنامههای این بعد با "توانبخشی" (Rehabilitation) افراد و جلوگیری از بازگشت مجدد اختلال (یا بیماری) در فرد و حفظ و پیشبرد سلامت ایجاد شده توسط درمان ، سروکار داشته ، اقدامات قبلی را تکمیل میکند.
چشم انداز بحث
موضوع بهداشت روانی و تامین آن برای "مردم ، سازمانها و دولتها" بسیار مهم است، چرا که با کارایی فردی و اجتماعی افراد و در کنار آن با پیشرفتهای "علمی ، صنعتی و..." جامعه گره خورده است. امروزه اکثر کشورها منابع زیادی را برای بهبود بهداشت روانی جامعه صرف میکنند و در کنار آن با تدوین برنامههای جامع از "سازمانها و منابع محلی – اجتماعی" نیز استفاده میکنند. متاسفانه ایران از این حرکت جامعه بشری به دور مانده است.
بطوری که افراد و بیماران دچار مشکلات روحی از ابتداییترین حق خود یعنی بیمه خدمات درمانی بهداشتی محروم هستند و تاکنون هیچگونه نشانه و حرکت موثری که نشان دهنده اهمیت بهداشت و سلامتی این افراد باشد در دولت دیده نشده است. در واقع افراد و بیماران دچار "مشکلات روحی – روانی" افراد "فراموش شده" در ایران هستند.
وسواس
"وسواس" از اختلالات اضطرابی انسانهاست که پایه ی زیست شناختی دارد. وسواس گاهی از کودکی شروع می شود ولی نمونه های آن را در تمام گروههای سنی می توان مشاهده کرد.
این یکی از شایع ترین رفتارهای درونی انسان است و نیرویی بی ریشه ولی قویست که انسان را به انجام و یا بازداشتن از اعمالی وادار می کند. در آیاتی از قرآن کریم وسواس به معنی افکار بیهوده و مضری آمده که در ذهن خطور می کند. وسواس به عنوا بیماریی پیچیده ، آزار دهنده و اسارت آور معرفی شده است که شخص را مجبور می کند تا رفتاری بر خلاف میل و اراده انجام دهد و با آن که می داند افکار و رفتارش بیهوده است ولی خود را در رهایی از آن ناتوان می بیند.
مبتلا شدن یکی از اعضای خانواده به این اختلال، علاوه بر اینکه احتمال دارد الگوی دیگران مخصوصاً کودکان واقع شود. یقیناً اثر سویی در کارکرد نظام خانواده خواهد داشت؛ بطوریکه بیم آن می رود مسائل مهم زندگی مورد غفلت قرار گیرد و یا به علت ترس و شرمندگی از فاش شدن نشانه های وسواس نزد دیگران، خانواده از معاشرت با دوستان و اقوام دوری نماید. از این رو به شناسایی و راههای پیشگیری از آن می پردازیم به امید آنکه شاهد شکل گیری خانواده های سالم و بالنده باشیم.
تعریف وسواس :
"وسواس" عبارت است از رفتارها، عقاید ، افکار یا تصوراتی که تکرار شونده و پایدار هستند. برخی معتقدند که وسواس نوعی غریزه واخورده و ناخودآگاه است. حالتی که در ان فکر، میل یا عقیده ای خاص که اغلب وهم آمیز و اشتباه است، آدمی را در بند خود می گیرد، بطوریکه اختیار و اراده را از او سلب می کند.
نشانه های وسواس
1– ترس : فرد وسواسی همواره می ترسد که دچار حادثه ناگوار شود( اگر از خیابان عبور کنم، تصادف خواهم کرد) بیمار حتی گاهی برای رهایی از ترس خود که البته کاملاً بی دلیل است دست به کارهای خطرناک می زند.
2 – اجبار و لزوم : فرد در خود احساس الزام به انجام عملی دارد و ناچار است اعمال و رفتاری را به صورت اجباری انجام دهد، بطوریکه فرد با وجود آگاهی از بیماری اش خود را مجبور به انجام رفتارهای تکراری می داند.
3 – احساس ناتوانی : در مواجهه با مشکل، احساس ناتوانی و درماندگی می کند و قادر به کنترل آن نیست.
4 – دقت و نظم افراطی : فرد در تکرار رفتارهای وسواسی دقیقاً از نظم و ترتیب خاصی پیروی می کند که موجب آزار اعضای خانواده می شود.
5 – پرخاشگری : گاهی برای انجام رفتارهای وسواسی دست به کارهایی می زند که با پرخاشگری و عصبانیت و حتی خودآزاری همراه است.
6 – وارسی کردن : شخص وسواسی وقتی کاری می کند از انجام آن اطمینان ندارد. مثلاً موقع خروج از منزل دچار تردید می شود: «آیا در را قفل کرده ام؟» «آیا گاز را خاموش کرده ام ؟» و ...
7 – شک در انجام فرائض دینی : مثلاً هنگام نماز خواندن وقتی اعمال اولیه را انجام می دهد به این فکر می افتد که آیا تکبیرة الاحرام را گفته یا نه ؟ رکعت سوم است یا چهارم؟ وضو را صحیح انجام داده یا نه ؟
8 – تکرار : فرد عملی را بارها انجام می دهد، مثلاً دست خود را بارها و بارها می شوید تا شاید آرام بگیرد.
9 – آداب و رفتار خرافی : چنانچه فردی به این نوع وسواس مبتلا شده با شد به برخی از اشیاء خاص حساسیت نشان می دهد. ممکن است معتقد باشد اگر موقع خروج از منزل به شی ء خاص (قفل، دستگیره) دست نزند اتفاق بدی می افتد و یا اشیاء و روزهای خاصی را نحس و یا موجب بدشانسی می داند.
انواع وسواس
اختلال وسواس به صورتهای زیر نمایان می شود:
1 – وسواس فکری: افکار و تصاویر ذهنی که خارج از کنترل هستند و فرد را تحت تأثیر قرار داده ، موجب ناراحتی او می شوند، مانند نگرانی دائم از وقوع یک حادثه و یا ترس از آلوده شدن به میکروب، عفونت و بیماری.
2 – وسواس عملی : اعمالی اجباری هستند که بیمار بارها و برطبق نظم خاصی برای از بین بردن افکار وسواسی خود انجام می دهد، این کارها نه تنها جنبه منطقی ندارند بلکه کاملاً بیهوده به نظر می رسند، مانند:وارسی و یا شستشوی بیش از حد، شمارش ، دقت بیش از اندازه و ذخیره سازی یا انبار نمودن و ... بطور کلی وسواس عملی همانند ترمزی فرد را از انجام کارها باز می دارد.
ریشه های خانوادگی وسواس :
علت وسواس دقیقاً شناخته نشده است ولی برخی از عوامل مؤثر در بروز آن را می توان ذکر کرد:
1 – وراثت : فرزندانی که والیدن آنها به وسواس مبتلا بوده اند بیش از افراد دیگر به این عارضه دچار می شوند.
2 – عوامل بیولوژیکی: در بیماری های خاص، بخشی از مغز دچار آسیب شده و فرد رفتار وسواسی از خود نشان می دهد که کاملاً جنبه بیولوژیکی دارد. اینگونه افراد حتماً باید برای دارو درمانی به روانپزشک مراجعه نمایند.
3- یاد گیری : فرزندانی که با افراد وسواسی در خانواده تعامل بیشتری داشته باشند احتمال بروز بیماری در آنها زیادتر است.
4 – سخت گیری : کنترل بیش از حد والدین نسبت به فرزندان احتمال برانگیخته شدن (شکل گیری) بیماری وسواس را در آنها بیشتر می کند.
5 – بیماری دوران کودکی : گاهی آسیب های مغزی در دوران کودکی به دلیل ابتلا به بیماریهای مختلف نیز در بروز وسواس مؤثر است.
ویژگیهای اختلال شخصیت افراد وسواسی :
- معمولاً توانایی بیان عواطف گرم و لطیف را ندارند.
- به احساسات دیگران توجه نمی کنند و بر آنچه خود قبول دارند اصرار می ورزند.
- در انجام کار و مثمرثمر بودن، تمرکز افراطی دارند.
- سخت کوش هستند ولی به علت توجه زیاد به جزئیات ، قادر نیستند به اصل مسائل بپردازند.
- به علت ترس از اشتباه کردن، دچار تردید در تصمیم گیری هستند و احساس بلاتکلیفی می کنند.
- معمولاً کارها را ناتمام می گذارند.
- اغلب افرادی خشک به نظر می رسند.
- چون به شیوه ای از پیش تعیین شده بارها رفتاری را تکرار می کنند، عده ای آنها را ماشینهای زنده توصیف کرده اند.
توصیه های اساسی پیشگیری و درمان :
1 – شرایط پرتنش خانوادگی ، بیماری وسواس را تشدید می کند، سعی کنیم محیط خانواده را آرام سازیم.
2 – اعضای خانواده از قضاوت، انتقاد یا مسخره کردن رفتارهای وسواسی بیمار خودداری نمایند.
3 – خانواده باید بپذیرد که وسواس نیز یک بیماری است، با درک این موضوع بهتر می توان به بیمار کمک کرد.
4 – در بسیاری از موارد نباید منتظر پاسخ های درمانی سریع و آنی بود، بلکه باید هر گونه پیشرفتی (حتی اندک) را در درمان موفقیتی بزرگ دانست و آن را تقویت کرد.
5 – در برخورد با بیمار از سرزنش های کلامی مانند «نکن» ، «نشور» و «مگر نمی دانی این کار را نباید بکنی: اکیداً پرهیز نمائیم، زیرا به جای کمک کردن موجب تشدید بیماری می شویم.
6 – از مراقبت بیش از حد فرد مبتلا خودداری کنیم، اغلب بهتر است کاری با او نداشته باشیم.
7 – سعی کنیم اعتماد به نفس بیمار را تقویت کنیم.
8 – وسواس یک بیماری اضطرابی است با پذیرش بی قید و شرط و همدلی بیمار در تقلیل اضطراب او بکوشیم.
9 – همکار و همیار بیمار باشیم تا زودتر به نتیجه برسیم، حمایت یکی از اعضای خانواده و یا یک دوست خوب می تواند روند درمانی را سرعت ببخشد.
10 – رفتار درمانی نیازمند شکیباییش، بردباری و ... است ، پس در بالا بردن پایداری، دانش و بردباری فرد بیمار تلاش کنیم.
11 – ثبات و پایداری خود را در کمک به بیمار حفظ کنیم.
12 – در روزهایی که بیمار آرامش دارد او را دلگرم و تشویق کنیم تا بتواند راه مثبت مبارزه با افکار ناخوشایند را تا انتها ادامه دهد.
آنچه که در بالا گفته شد عوامل کاهش دهنده و پیشگیری کننده است ؛ باید بدانیم که وسواس بیماری ای است که با خود درمانی از بین نمی رود و برای درمان باید به متخصص (روانشناس بالینی و یا روانپزشک) مراجعه کرد.
عصر ما را عصر اضطراب نام داده اند. زیرا در تمام شئون زندگی آثار اضطراب را می توان دید . با توجه به این که تعاریف ، تقسیم بندی و راه های کنترل و درمان متعدد وجود دارد ، به برخی ازآن ها درزیر اشاره می کنیم :
تعاریف :
حالت عاطفی نامطبوع که با تغییرات سایکو فیزیولوژیک در پاسخ به یک تعارض درونی همراه است.
یک ترس درونی شده.
واکنش ناآگاهانه دربرابر تمایلات سرکوب شده واضطراب نتیجه طرزتفکر غیرمنطقی است. میزان اضطراب را متناسب با میزان بی اعتباری پیش بینی های فردی دانسته اند .
اضطراب امتحان با عوامل شخصیتی ، اجتماعی خانوادگی ، فرهنگی وآموزشگاهی رابطه دارد و در عملکرد تاثیرگذار است و آن را «ترس ودلهره و نگرانی که افراد درمواجهه باموقعیتی به نام امتحان با آن روبرو می شوند » تعریف کرده اند.
معمولا کسانی دارای اضطراب امتحان هستند که :
1- هنگام مطالعه دروس امتحانی مضطربند.
2- به هنگام حضور درامتحان دچار فراموشی می شوند.
3- درباره نحوه امتحان ونتایج آن از مدت ها قبل نگرانند.
4- علایم جسمانی نظیر تپش قلب، عرق کردن ،تنفس عضلانی و…. دارند .
5- هنگام امتحان دادن ، تمرکز حواس ندارند وقادر به تنظیم آموخته ها نیستند.
عوامل موثر در اضطراب امتحان:
1- تصویرغیر واقع بینانه ازخود :
انسان خود راحقیرمی بیند وازشخصیت واقعی اش درحال فراراست وازسوی دیگر اضطراب این امر را تقویت می کند .
تصور غیرواقعی ازخود هم دلیل و هم منشااضطراب است .
2- مسائل گذشته و پیشامدهای آینده :
رها کردن وضعیت فعلی ومعطوف داشتن فکر به مسائل گذشته ویا آینده
3- عوامل عاطفی وفیزیکی قبل وحین امتحان :
مکانیسم های روانی هیجان درقبل وحین امتحان بر یاد آوری وحافظه تاثیر دارد. اضطراب امتحان درسطح بالا همواره درفعالیت وکارآیی مزاحمت ایجاد می کند واضطراب درسطح متوسط مقداری انگیزه ایجاد می کند.
4- عوامل شخصیتی :
اضطراب عمومی ، عزت نفس پایین، اسناد درونی ، شکست ها
5- عوامل خانوادگی :
الگوهای خشک وغیرقابل انعطاف پرورش انتظارات بیش ازحد ، تنبیه وسرزنش ،عدم تشویق ، وضعیت اقتصادی ، اجتماعی
پایین
6- عوامل آموزشگاهی :
محیط و موقعیت امتحان ، محدویت زمان ، عدم مطالعه صحیح وکافی ، عوامل مزاحم (نور ،صدا مراقبین و……..)
7- عدم آمادگی :
هوش ، انگیزه موفقیت ، درماندگی آموخته شده..
خود را با دیگران مقایسه نکنید.
دلایل موفقیت دیگران را بررسی کنید.
درطول سال با انتخاب صحیح هدف وبرنامه متناسب با توان خود، تلاش را با توکل به خدا و امیدواری شروع کنید.
علایم اختلالات اضطرابی :
1- علایم شناختی :
مشکلات حسی ادراکی ، مشکلات تمرکز وحواس پرتی ،اشکالات مفهومی ( تعریف شناختی )
2- علایم عاطفی :
بی حوصلگی ، نارآمی ، ترس.
3- علایم رفتاری :
بازداری ، اجتناب، اشکال کلامی، ناهماهنگی
4- علایم فیزلوژیکی :
علایم قلبی – عروقی ( افزایش ویاکاهش فشار خون و ضعف ) اشکالات تنفسی ( احساس خفگی ) علایم عصبی – عضلانی ( اسپاسم ) معده ای – روده ای ( درد شکم وتهوع) علایم پوستی ( تعریق – برافروختگی چهره و..)
روش های کاهش اضطراب امتحان :
با توجه به تاثیر مخربی که اضطراب امتحان درنظام آموزشی به جا می گذارد ، لزوم کمک رسانی درجهت پیشبرد اهداف بهداشت روانی به منظور جلوگیری ازافت تحصیلی احساس می شود.
1- درمان دارویی.
2- درمان شناختی : بیان خود، ابراز خود ، آگاهی ازافکار پریشان ومولد اضطراب.
3- درمان منطقی – هیجانی : بازسازی اعتقادات و باورهای غیر منطقی افراد که پایه اختلال هیجانی و رفتار علیه خود می
باشد.
4- حساسیت زدایی منظم.
5- کسب مهارت های مطالعه.
6- استفاده ازروش های تن –آرامی ( رفتاردرمانیrelaxation)
رهنمودها :
- درطول سال با انتخاب صحیح هدف و برنامه متناسب باتوان خود تلاش را با توکل به خدا وامیدواری شروع کنید.
- دربرنامه ریزی به استعداد و میزان تلاش خود توجه کنید .
- هدف خود راواقع بینانه انتخاب کنید.
- به روش های صحیح مطالعه توجه کنید
به طول مدت تمرکز خود توجه کنید . مراحل تقویت حافظه وبه یاد آوردن بهتر مطالب را یاد بگیرید.نقاط ضعف رابیابید وازکمک های تحصیلی ، آموزش استفاده مطلوب ببرید.
- خود را با دیگران مقایسه نکنید .
- اشتغال بیش از حد فکر به قبول شدن و نشدن وقت وانرژی روانی شما راکاهش می دهد .
- چنانکه سال های قبل ، کنکور داده وموفق نشده اید ، به جای مرور شکست سال های قبل به دلایل شکست توجه کنید. رشته امتحانی محل و موقعیت امتحان ، موقعیت عاطفی ، هیجانی خود وخانواده ، نحوه برنامه ریزی و مطالعه …. را ارزیابی کنید.
- ازتعمیم دادن نادرست اجتناب بورزید .
- به ضمیر ناخودآگاه خود ، دستور و برنامه « موفقیت » بدهید وشکست رابرای خود برنامه ریزی نکنید .
- دلایل موفقیت دیگران را بررسی کنید.
- به خود بگویید : « چرا به مسئله پذیرفته شدن در کنکور این قدر فکر می کنم ؟ » و راه حل های دیگر برای موفقیت در سایر سطوح را بررسی کنید .
- به تغذیه استراحت کافی و سلامت جسمانی خود توجه کنید .
- میزان تلاش ، آمادگی و آرامش خود را واقع بینانه بررسی کنید.
- به میزان مطالعات دیگران توجه نکنید . تفاوت های فردی مطرح هستند.
رهنمودهایی برای کنکوری که پیش رودارید :
1- روز قبل ازامتحان ، ازمطالعه ومرور دروس خودداری کنید . مرور روز قبل ، اضطراب آور است .
2- مکان امتحان را از نزدیک ببینید .
3- چنانچه تجربه قبلی ازکنکور دارید ، محل وشرایط قبلی رابررسی کنید.
4- موقعیت مشابه را درذهن تصورکنید وسعی کنید با روش آرامش عضلانی خود را آرام کنید.
5- اگر اضطراب شما بیش ازحد است ونیاز به حمایت های دارویی دارید ، اقدام کنید.
6- روز قبل ازامتحان مواد انرژی بخش مانند شیر، خرما و… استفاده کنید.
7- بدانید شما که تلاشتان را انجام داده اید، نتیجه مطلوب عایدتان می گردد .
8- خود را در حالی که راحت نشسته اید و به سوالات پاسخ می دهید ، تصور کنید واحساس خود را پس ازاینکه موفق شده اید ،ببینید .
9- به خود آرامش دهید و مثبت بیندیشید ، با نام خدا جلسه راشروع کنید و به او توکل کنید.
10- قبل ازشروع جلسه ، ازپرسش وپاسخ درسی به هرشکل خودداری کنید.
11- هنگام پاسخگویی ، فقط به پاسخ دادن توجه کنید، توجه خود را به شرایط محیطی کاهش دهید
آشنایی با «PHOBIA» یا ترس غیر منطقی (وحشت!)
همه ما کم و بیش کلمه فوبی را شنیده ایم و تا حدودی نیز با معنای آن آشنا هستیم.
فوبی در لغت به معنای نفرت و ترس بیمارگونه است.
از لحاظ علمی، فوبی به ترس مفرط و غیرمنطقی از شیء یا موقعیت و شرایط خاص و معینی اطلاق می شود که در کارکردهای معمول شخصی و اجتماعی فرد تداخل ایجاد کند.
بیمار مبتلا به این اختلال به غیرمنطقی بودن ترس خود ، آگاه است ولی در عین حال قادر به مقابله با آن نیز نیست. این ترس به حدی نافذ است که باعث اجتناب فرد از موقعیت های هراس آور می شود یا حداقل به سختی می تواند موقعیت مذکور را تحمل کند و در صورت مواجهه نیز اضطراب فراوانی در او ایجاد می کند.
فرد مبتلا به فوبی ممکن است حتی از تصور قرار گرفتن در موقعیت خاص هراس آور یا تصور نتایج ناشی از مواجهه با موقعیت هراس آور نیز دچار اضطراب شود. مثلاً فردی که از ارتفاع می ترسد، ممکن است از تصور سرگیجه ناشی از قرار گرفتن در ارتفاع نیز دچار اضطراب شود.
فوبی ها شایع ترین اختلال روان پزشکی هستند و به طور متوسط بین 5 تا 10 درصد و حتی طبق برخی گزارشات تا 25 درصد افراد جامعه به یکی از انواع فوبی مبتلا هستند. البته در بسیاری از موارد شدت اختلال در حدی نیست که بیمار جهت درمان به پزشک مراجعه کند. به نظر می رسد که این اختلال در زنان شیوع بیشتری از مردان دارد.
فوبی ها را بسته به موقعیت یا شیء هراس آور به انواع مختلفی تقسیم می کنند:
- گذر هراسی یا بازار هراسی (آگورافوبیا) AGORAPHOBIA
به معنایترس از تنها ماندن در خیابان یا اماکنی است که فرد تصور می کند احتمال کمک رسیدن به او اندک است. این نوع فوبی ناتوان کننده ترین مشکل فوبی و نیز شایع ترین نوع آن است که بیماران را وادار به جستجوی کمک حرفه ای و مراجعه به روان پزشک می کند.
- فوبی اجتماعی
به معنایترس از قرار گرفتن در موقعیت های اجتماعی نظیر غذا خوردن در رستوران، رفتن به سینما، یا صحبت کردن در جمع است. در چنین شرایطی فرد تصور می کند که زیر ذره بین دیگران قرار دارد و بقیه مشغول کند و کاو و حتی سرزنش و تحقیر وی هستند. این افراد از این که کاری بکنند که موجب شرمندگی آنها شود، نگران هستند و در موقع صحبت کردن صدایشان می لرزد، صورتشان سرخ می شود و لرزش دست پیدا می کنند.
- فوبی های ساده
دسته دیگری از فوبی ها به فوبی های ساده یا اختصاصی معروفند و بسته به شیء یا موقعیت هراس آور به انواع مختلفی نظیرترس از ارتفاع، ترس از حیوانات، ترس از قرار گرفتن در اماکن بسته (مثل آسانسور)، ترس از وقایع محیطی طبیعی (مثل طوفان، رعد و برق) و ... باعث اجتناب فرد از موقعیت های هراس آور می شود؛ مثلاً شاید شما دیده یا شنیده باشید که بعضی افراد به دلیل ترس از هواپیما مسافت های طولانی بین شهری را با وسایل دیگر به چه سختی و مشقتی طی می کنند و هرگز سوار هواپیما نمی شوند. ( دنیس برگ کمپ بازیکن هلندی تیم آرسنال از این دسته افراد است . او تا به حال بسیاری از بازی های مهم تیمش را به دلیل هراسش از دست داده و حتی مبلغ قراردادش با تیم نیز به همین سبب کمتر از حد معمول است)
از سوی دیگر بیشتر ما از مار یا کروکودیل می ترسیم، ولی چنین ترسی باعث ایجاد اختلال در زندگی روزمره ما نمی شود ؛ مقابل خیلی از افراد را دیده ایم که از سوسک می ترسند و این ترس به حدی است که در ساعاتی از روز که احتمال بیرون آمدن سوسک ها وجود دارد از رفتن به حمام اجتناب می کنند.
یا مثلاً بسیاری از افراد در موقعیت های اجتماعی مهم نظیر سخنرانی در حضور عده زیادی مخاطب
دچار اضطراب می شوند در صورتی که در حال طبیعی انتظار می رود این اضطراب طی چند دقیقه تحت کنترل فرد درآید و همراه با علایم بارزی مثل سرخ شدن گونه ها ، لرزش صدا، لرزش دست و اشتباهات کلامی نباشد. چرا این طوری می شود؟
درباره علت فوبی مجموعه ای از عوامل زیستی و وراثتی در کنار عوامل محیطی و روان شناختی مطرح شده است، به طوری که به نظر می رسد در برخی از بچه ها که ذاتاً مستعد فوبی هستند، وجود نوعی فشار مزمن محیطی یا روان شناختی لازم است تا یک اختلال فوبی کامل شکل بگیرد.
برخی از این عوامل محیطی شامل تحقیر از سوی برادر یا خواهر بزرگتر، دعوای والدین ، از دست دادن یا جدا شدن از والدین و .. هستند که در کودکی ذاتاً خجالتی است، می توانند باعث ایجاد نوعی فوبی شوند.
عده ای از روان شناسان نیز معتقد به اصل یادگیری هستند و فوبی را نوعی واکنش شرطی تلقی می کنند، به گونه ای که بروز اضطراب و ناراحتی به دلیلی مشخص در حضور شیء یا یک موقعیت معمولی در آینده منجر به ترس از آن شیء یا موقعیت خنثای اولیه می شود.
به هر حال درباره ی فوبی نیز مثل سایر اختلالات روان پزشکی ، روندی واحد به عنوان علت اختلال مطرح نیست و تعامل بین عوامل زیستی ، روان شناختی و اجتماعی مختلف باعث بروز این اختلال می شود.
اکثر فوبی های ساده در دوران کودکی شروع می شوند و مواردی نظیر ترس از هواپیما، مکان های بسته، یا ارتفاع ممکن است در اوایل بزرگسالی نیز ایجاد شوند. فوبی اجتماعی نیز معمولاً در اواخر کودکی یا اوایل نوجوانی شروع می شود. معمولاً فوبی هایی که در دوران کودکی شروع می شوند، تا سنین بزرگسالی دوام خواهند داشت و احتمالاً شدت آنها نیز نسبتاً ثابت خواهد ماند و با نوسان اندکی همراه خواهد بود.
آیا درمانی دارد؟
برای درمان این اختلال نیز ترکیبی از درمان های غیردارویی و دارویی مؤثر شناخته شده است. بهترین روش درمان این اختلال،
رفتار درمانی
است. تکنیک های مختلفی نظیر حساسیت زدایی تدریجی، مواجه سازی یا غوطه ورسازی با کمک آموزش آرام سازی و هیپنوز و ... از سوی روان پزشکان یا روان شناسان بالینی در درمان این اختلال استفاده می شوند که به نحو کاملاً مؤثری با بهبود این اختلال همراه است.
سایر روش های درمانی نظیرروانکاوی، خانواده درمانی و نیز استفاده از داروها از سوی روان پزشکان توصیه شده اند که با بهبود قابل توجه این اختلال توأم بوده است.
به هر حال با توجه به شیوع بسیار بالای این بیماری و ایجاد اختلال در عملکرد عادی و روزمره افراد مبتلا از یک سو و وجود درمان های مؤثر برای آن از سوی دیگر، تشخیص و درمان آن اهمیت به سزایی خواهد داشت.
یک بار دیگر و این بار بیشتر دقت کنید، شاید شما نیز نوعی فوبی داشته باشید که با مراجعه به یک روان پزشک قادر خواهید بود آن را به راحتی درمان کنید.
ایمان و اضطراب
«... من که همواره از والدین و نزدیکان، محبّت و دلسوزی و خوبی دیده بودم، یکباره خود را باختم. مشکلات، چنان برایم بزرگ مینمود که فکر میکردم بدبختترین آدم دنیا هستم. هیچ گرهای را نمیتوانستم باز کنم و هر روز، فکر میکردم گره محکمتری بر شرایط سخت زندگیام زده شده است. ناتوان و درمانده شده بودم. خسی شده بودم که باد حوادث و مشکلات، مرا به این سو و آن سو میکشاند. زندگی برایم پوچ و بیمعنا شده بود. هیچ چیز، دیگر برایم مهم نبود. از نماز و خدا و معنویت، به کلی فاصله گرفته بودم. سیر سقوطم تا بدانجا ادامه یافت که به طور کلی، شخصیت واقعی خود را از یاد بردم و به موجودی عصبی، بیقرار، نگران و مضطرب، تبدیل شدم. نگرانی، مرا کاملاً در هم شکسته بود. هر لحظه، احساس میکردم اتفاق ناگواری برایم رخ میدهد. خدا میداند چهقدر از این حالتها رنج میبردم و عذاب میکشیدم. دنیایم روز به روز، تاریکتر و کاخ آرزوهایم داشت روی سرم خراب میشد. مانند تماشاگری بر لب ساحل، شاهد غرق شدن شخصیت واقعی خود و تمامی آرزوها و عقایدم بودم. وقتی همه چیز در تاریکترین و بدترین وضع بود و به نظر نمیآمد که چیزی بتواند از این اضطراب و نگرانی نجاتم دهد، یکی از دوستانم که اهل نماز و مسجد بود، کاری برایم کرد و راهی را به من نشان داد که برای همیشه از او ممنون و سپاسگزارم. او مرا به نماز و مسجد دعوت کرد و...».
اضطراب و نگرانی، چرا؟
روند گذشته، حال و آینده بشر نشان میدهد که اضطراب و نگرانی همواره در زندگی بشر بوده و هست ؛ اما آنچه تازگی دارد این است که در دهههای اخیر، اضطراب، گسترش وسیعی پیدا کرده و محققان، معتقدند که علت اصلی آن، پیچیدگیهای جاری تمدن، سرعت تغییرات و بیتوجهی نسبت به مذهب و ارزشهای خانوادگی افراد و اجتماع است. مارکس و لیدر، در مورد اضطراب، تحقیقات زیادی انجام دادهاند و به این نتیجه رسیدهاند که تقریباً سه درصد از جامعه مورد پژوهش آنان (قابل تعمیم به دیگر جوامع)، به حالت اضطراب دچار هستند. پژوهش دیگری نشان داده است که درصد حالتهای اضطرابی در افراد، بیشتر از اختلالهای هراس و وسواس فکری و عملی است. که وارد و کوپر نیز گزارش نمودهاند که 27 درصد بیمارانی که با علائم روانی به پزشکان عمومی خود مراجعه میکنند، دچار حالت اضطراب هستند
توجّه به این تحقیقات و آمارهای تکان دهنده و نامهها و پروندههای جوانان و نوجوانان در مراکز مشاوره و... این پرسش را در ذهن انسان به وجود میآورد که: چگونه میتوان با معضل اضطراب، مبارزه کرد و نقش دین در این زمینه چیست؟
تعریف و نشانههای اضطراب
منظور از اضطراب، هیجان ناخوشایندی است که با اصطلاحاتی مانند «نگرانی»، «دلشوره»، «وحشت» و «ترس» بیان میشود و همه ما در زندگی خود، مواردی از آنها را تجربه کردهایم ؛ لذا تصوّر کم و بیش مشترکی از آن داریم. اضطراب با بروز نگرانی و این که اتفاق ناگواری در آینده به وقوع خواهد پیوست، همراه است و موجب تغییراتی در کارکرد بدن نیز میشود، مانند: تپش قلب، خشکی دهان، رنگپریدگی، لرزش اعضای بدن، تاری دید، سردرد و تنگی قفسه سینه.
اضطراب مطلوب و اضطراب بیمارگونه
مقداری از اضطراب برای هر کسی در زندگی، لازم است ؛ زیرا ما همیشه به هشیاری، برانگیختگی و مقاومت جسمانی نیاز داریم. به تعبیر برخی، اگر اضطراب نبود ما پُشت میزهایمان به خواب میرفتیم. اضطراب است که ما را وامیدارد تا برای امتحان آماده شویم، برای معاینات پزشکی و درمان به پزشک مراجعه نماییم، در یک جاده لغزنده، با احتیاط رانندگی کنیم و... . این مقدار اضطراب، کاملاً طبیعی و مطلوب است؛ اما اگر اضطراب از این حدّ، فراتر رود، به گونهای که شدّت آن با محرک یا پدیده برانگیزنده، تناسب نداشته و غیر منطقی باشد، در این صورت، اضطراب، جنبه بیمارگونه پیدا میکند.
علت اصلی اضطراب و نگرانی چیست؟
روانشناسان درباره اضطراب، تحقیقات زیادی انجام دادهاند و دیدگاههای متفاوتی ارائه نمودهاند. اما یکی از آنها در این زمینه، نظریه «شناختی» است. البرت الیس، بیشترین تحقیقات را در این مورد انجام داده و نظریه منطقی - هیجانی او امروزه شهرت جهانی یافته است. او معتقد است که اضطراب و افسردگی، از افکار، احساسات و باورهای نادرست انسان در مورد وقایع و رویدادهای مختلف زندگی ناشی میشود. پیام او به انسانهای خسته و مضطربِ عصر تکنولوژی (فناوری) این است که: اگر میخواهید به جنگ نارحتی بروید و با اضطرابْ مبارزه کنید، از این پس، عاقلانهتر فکر نمایید. به واقعیت بچسبید. فرضیههایتان را در مورد خودتان، دیگران و دنیا وارسی کنید.
آیا میتوان اضطراب را به صِفر کاهش داد؟
روانشناسان معتقدند که انسان نمیتواند ناراحتی و اضطراب را به طور کامل از زندگی خود حذف کند. نهایت کاری که میتواند انجام دهد این است که اضطراب و نگرانی را به حدّاقل برساند. اما داعیه دین، این است که اضطراب و نگرانی را به طور کامل از زندگی انسان حذف کند. برخی روانشناسان این کارکرد دین را پذیرفتهاند. آنها مینویسند: علم و دانش روانشناسی اگرچه نمیتواند چنین راهکاری را در اختیار انسان قرار دهد، اما دین و مذهب میتواند آرامش و سعادت کامل را در زندگی انسان به ارمغان آورد.
آیا راهکارهای علمی به تنهایی در درمان اضطراب، کافی است؟
پاسخ این سؤال، بستگی به این دارد که ما از اضطراب چه تصوّری داریم. اگر اضطرابهای انسان را به «اضطراب امتحان»، «اضطراب اجتماعی» و امثال آن خلاصه کنیم، در این صورت، علم میتواند مهارتهایی را در اختیار انسان قرار دهد تا انسان در صحنههای اجتماعی بهتر ظاهر شود؛ امّا واقعیت این است که اضطرابهای انسان به این موارد، خلاصه نمیشود. بخش عمدهای از اضطرابهای انسان، مربوط به بحران معنویت، پوچانگاری و بیمعنا دانستن زندگی و در یک کلام: «فقدان یک جهانبینی سالم و قابل قبول» است. اگر اضطراب را در این گستره در نظر بگیریم، علم، نهتنها راهکار مناسبی برای آن ندارد، بلکه خود، یکی از عوامل اصلی ایجاد اضطراب و بحران معنویت در جوامع انسانی است. بنا بر این، «علم» و «دین» از دو زاویه متفاوت به پدیده اضطراب، نگریستهاند. نگاه دین به پدیده اضطراب، نگاه ارزشی است، یا به تعبیر دیگر، در متون دینی از آن دسته اضطرابهایی سخن به میان آمده است که از گناه، نگاه بدبینانه و منفی درباره جهان و انسان، غفلت از یاد خدا و دوری از معنویت ناشی میشود و در واقع، یک بیماری اخلاقی - روانی است.
علم، به هیچ وجه نمیتواند جهانبینی برای انسان اعطا کند و اضطرابی را که از گناه و فساد اخلاقی به وجود آمده است درمان نماید. همان گونه که دین نیز دغدغه درمان اضطراب امتحان و امثال آن را ندارد. نتیجه آن که، کاربرد علم و دانشِ روانشناسی و روانپزشکی در درمان اضطراب، بسیار محدود و سطحی است. علم، فقط بخشی از اضطرابها و نگرانیها را میتواند مهار کند؛ اما بخش دیگر آن، جُز از طریق دین و عمل نمودن به آموزهها و دستورهای مذهبی، امکانپذیر نیست.
اضطراب و افسردگی در افراد غیرمذهبی
تصویری که ما از دنیا و خودمان داریم تا حدّ زیادی در ابتلا یا مصونیت از اضطراب، نقش دارد. اگر دنیا را پوچ و بیهدف بدانیم و معتقد باشیم که انسان، همینطوری به دنیا آمده و روزی خواهد مُرد، در این صورت، نمیتوانیم تصویر درستی از زندگی و جهان داشته باشیم. افرادی که تصورشان از جهان این است، وقتی در موقعیتهای سخت و دشوار زندگی قرار میگیرند، به شدّت، خود را درمانده و ناتوان احساس میکنند و چشم امید به هیچ نیرویی ندارند که بتواند آنها را یاری رساند.
تحقیقات تجربی نیز نشان داده است که میزان اضطراب و افسردگی در افراد غیر مذهبی به مراتب، بیشتر از افراد مذهبی است.(4) همچنین افرادی که از نظر مذهبی، ضعیفتر هستند و ایمان سطحی دارند، نسبت به افرادی که از ایمان قویتری برخوردارند، بیشتر در معرض اختلالات روانی و اضطراب و افسردگیاند. با توجّه به نتایج تحقیقات انجام شده در سال 1989م، سازمان جهانی بهداشت، رسماً اعلام نمود که باید از توانمندیها و پتانسیل باورهای دینی و اعتقادی افراد در پیشگیری و درمان اضطراب و ارتقای سلامت روانی آنان بهرهگیری شود.
مذهب و درمان اضطراب
به طور کلی، اضطراب، محصول احساس ناتوانی و ضعف، احساس پوچی و بیمعنا دانستن زندگی، عدم دریافت حمایت از سوی دیگران، درماندگی در برابر موقعیتهای تنیدگیزا و بحرانهای زندگی، ترس از شکست و نداشتن کنترل بر محیط است. جهانبینی توحیدی تفسیر واقعبینانهای از حوادث و رویدادها ارائه نموده و برای پیشگیری و درمان اضطراب، روشهای بسیار مؤثری را تدارک دیده است.
1 . دعا و نیایش و درمان اضطراب
در قرآن کریم، درمان تمام نگرانیها و اضطرابها یاد و ذکر خدا معرفی شده است: «بدانید و آگاه باشید که یاد خدا و ذکر او باعث آرامش دلهاست». یکی از مصادیق کامل ذکر خدا «نماز» است و خداوند متعال فلسفه نماز را تجلّی یاد خدا در دلها بیان کرده است: «نماز را به خاطر ذکر من و یاد من به پا دارید».
تحقیقات تجربی نشان داده است افرادی که اهل دعا و نیایش هستند و در مراسم مذهبی شرکت میکنند، از اضطراب کمتری برخوردارند. در ایران نیز پژوهشها نشان میدهد که هر قدر جوانان و نوجوانان به نماز مقیدترند، اضطراب آنها کمتر است.
2 . توکل به خدا و درمان اضطراب
یکی از روشهای مؤثر در پیشگیری و درمان اضطراب، توکل به خداوند است. علامه طباطبایی(ره) کاربرد توکل به خدا را در پیشگیری و درمان اضطراب، این گونه تبیین نموده است: «در برخورد با رویدادهای جهان دو نوع بینش وجود دارد : ایمان به خدا یا عدم ایمان. فردی که به پروردگار هستی ایمان ندارد، در پدیدههای جهان، تنها به علل و اسباب ظاهری توجّه میکند و از آنجا که علل و اسباب طبیعی همیشه فراهم نیستند و کارایی لازم را ندارند، فرد، دچار اضطراب و افسردگی میشود. اما انسان مؤمن، اداره جهان را در تصرف خدا و در احاطه اداره او میداند.
از سوی دیگر، در مواجهه با مسائل زندگی و نیل به موفقیت به دو دسته از عوامل نیازمندیم:
1 . فراهم آوردن اسباب طبیعی
2 . فراهم نمودن شرایط روانی خاصی که بتوانیم بهتر با مسائل، رو به رو شویم. گاهی اضطراب، ترس و ضعف اراده، باعث میشود که نتوانیم از راه حلهای ممکن، به صورت مطلوب استفاده کنیم. در این گونه موارد، توکل و واگذاری کارها به خداوند، میتواند در کاهش اضطراب و تقویت اراده، نقش مؤثری ایفا نماید.
غباری و همکارانش در سال 1381، تحقیقی را بر روی 514 نفر از دانشجویان دانشگاه تهران انجام دادهاند و به این نتیجه رسیدهاند که دانشجویانی که میزان توکل آنها در سطح بالاتر بود، میزان اضطرابشان به مراتب از گروه دیگر، پایینتر بود. افراد مذهبی با تکیه و اعتماد به خدا احساس قوی بودن میکنند و مطمئن هستند که با امداد غیبی از سوی خدا بر حوادث، پیروز خواهند شد و پشتشان به پشتیبانی خدا گرم است.
بسیاری اوقات، اضطراب ما ناشی از این است که نمیدانیم در آینده چه اتفاقی رُخ خواهد داد. نگران آینده زندگی، شُغل و رشته تحصیلی خود هستیم. اگر به خدا توکل کنیم و معتقد باشیم که او ما را در هر شرایطی یاری میکند و خیر و صلاح ما را میخواهد، هیچ گاه دچار اضطراب نخواهیم شد. شرایط سخت اقتصادی، اوضاع نابهسامان سیاسی و اجتماعی، تهدیدات استکبار جهانی، خطر مبتلا شدن به انواع بیماریها و از جمله ایدز، عواملی هستند که به شدّت، جامعه ما و بخصوص جوانان و نوجوانان ما را نگران و مضطرب نموده است. در چنین شرایطی، یگانه راه موفقیت و مصون ماندن از اضطراب و افسردگی، توکل به خداوند متعال است.
3 . نگرش مثبت به زندگی و پیشگیری از اضطراب و نگرانی
روانشناسان معتقدند که اضطراب، از باورهای غلط و افکار منفی ناشی میشود. در اسلام، سعی شده است با ارائه نگرشی مثبت به افراد و تفسیر واقعبینانه از پدیدهها و رویدادهای زندگی، از اضطراب و نگرانی و احساس پوچی در زندگی، جلوگیری شود. این نوع شناختْ باعث میشود انسان، جهان هستی را پدیده نظاممند، درهم تنیده و دارای قانون بداند که حتی در پس پدیدههای به ظاهر ناخوشایند و متناقض نیز نوعی اراده، تدبیر و معنا نهفته است. از این رو، در انسانِ معتقد به دین، احساس آشفتگی، پوچی و بیمعنایی رخ نمیدهد. اعتقاد به مصلحت الهی سبب میشود که شخص در برابر پدیدهها و رویدادهای زندگی و نیز وقایع غیرقابل کنترل، چون بیماری، بلایای طبیعی، مرگ عزیزان، شکستها و ناکامیها، به سادگی دچار اضطراب و نگرانی نگردد و انسجام شخصیتی و سلامت روانی خود را حفظ نماید.
برای مصونیت از اضطراب، مذهبیتر شویم!
آری! جلو حوادث را نمیتوان گرفت؛ اما همان گونه که با پوشیدن بارانی و در دست گرفتن چتر، میشود از باران و برف در امان بود، با توکل به خدا، تقیُّد به نماز و برقراری رابطه عاطفی و صمیمی با پروردگار هم میتوان در مقابل حوادث پایداری کرد و از اضطراب و افسردگی، جان سالم به در بُرد.
منابع
1. شناخت درمانی افسردگی و اضطراب، ماری بلک برن، ترجمه: توزنده جانی، مشهد: آستان قدس رضوی، 1374، ص 18 .
2. روانشناسی مرضی، پریرخ دادستان، تهران: سمت، 1376، ج 1 .
3.: زندگی عاقلانه، آلبرت الیس و رابرت هارپر، ترجمه: مهرداد فیروزبخت، تهران: رشد، 1379.
4. رابطه میزان توکل به خدا با حرمت خود، محمّدصادق شجاعی، پایاننامه کارشناسی ارشد، 1382، ص 140 - 135 .
5. «ضرورت نگاه به ارزشهای دینی در مشاوره و رواندرمانی»، بیانزاده، ماهنامه روانشناسی دین، شماره اوّل، ص 68 - 63 .
6. اسلام و بهداشت روان، سیّد احمد واعظی، تهران: دفتر نشر معارف، 1382، ص 163 .
اضطراب
اضطراب عبارت است از یک احساس ناراحتکننده و مبهم ترس ، وحشت ، یا خطر با منشای ناشناخته که بر فرد مستولی میگردد. برای بعضی از افراد این حالت ممکن است ناگهانی روی دهد و بر طرف شود، اما برای بعضی دیگر این حالت به صورت مزمن در میآید. اضطراب از نظر علمی چندین نوع دارد: اضطراب حاد ناشی از موقعیتی خاص ، اختلال در تطابق یافتن با شرایط تازه ، اختلال اضطرابی عمومی شده ، اختلال هراس ، اختلال تنشزای پس از حادثه ، ترس مرضگونه و اختلال وسواسی ـ جبری.
علایم شایع بیماری
احساس اینکه یک اتفاق نامطلوب یا زیانبار به زودی رخ خواهد داد،
خشک شدن دهان ، مشکل در بلع ، یا خشونت صدا ، تند شدن تنفس و ضربان قلب ، تپش قلب ،
حالت لرزش یا پرش عضلات ، ناتوانی جنسی ، انقباض عضلات ،
سردرد ، کمردرد ، عرق کردن ، تهوع ، اسهال ، کاهش وزن ،
خوابآلودگی ، مشکل در تمرکز ، منگی یا غش ، تحریکپذیری ، خستگی ، کابوس ، مشکل در حافظه.
بروز اختلال در روابط اجتماعی و شغلی ، افزایش ناگهانی میزان اضطراب ممکن است موجب بروز حمله هراس و فرار از موقعیت شود، وابستگی به داروها و نامنظمی ضربان قلب از دیگر علائم این بیماری هستند.
علل بروز اضطراب
فعال شدن مکانیسمهای دفاعی بدن برای مبارزه یا فرار ترشح آدرنالین از غدد فوقکلیوی افزایش مییابد، و موادی که از تجزیه آدرنالین در بدن جمع میشوند (کاتکول آمینها) نهایتاً بخشهای مختلف بدن را تحت تأثیر قرار میدهند. تلاش برای پرهیز از اضطراب خود موجب اضطراب بیشتر میشود. استرس با هر منشاء (مثلاً مشکلات اجتماعی یا مالی) ، سابقه خانوادگی اضطراب ، خستگی یا کار زیاد ، وقوع مجدد موقعیتهایی که قبلاً استرسزا بودهاند یا طی آنها به فرد آسیب رسیده است، بیماری جسمانی ، تکامل طلبی غیرمنطقی ، ترک اعتیاد و ... خطر بروز اضطراب را تسریع میکند.
راههای پیشگیری
از روشهای کسب آرامش یا مراقبه برای کاهش استرس بهره بگیرید.
به فکر تغییر شیوه زندگی خود باشید تا استرس کاهش یابد.
استرس و اضطراب ایجاد شده را مدیریت کنید (مدیریت استرس).
از تفکرات بی جا و بیش از حد دوری کنید.
سعی کنید در اجتماعات حضور بیشتری یابید.
سعی کنید زیادی با خودتان خلوت نکنید و خود را از تنهایی دور کنید (رهایی از احساس تنهایی).
درمان
اضطراب عمومی شده را میتوان با درمان کنترل کرد. غلبه کردن بر اضطراب اغلب موجبات زندگی بهتر و رضایت
بخشتری را فراهم میآورد.
روان درمانی
وقتی احساس کردید که دارای اضطراب هستید، بهتر است تحت بررسی و درمان از نظر موارد خاص تهدیدکننده یا منشاء استرس که در ناخودآگاه شما است ولی وجود دارد، قرار بگیرید.
به فراگیری روشهای کاهش انقباض ناخودآگاه عضلانی مثل بازخورد زیستی و روشهای کسب آرامش بپردازید.
فعالیت در زمان ابتلا به این بیماری : فعالیت در زمان ابتلا به این بیماری خود را حفظ کنید. فعالیت در زمان ابتلا به این بیماری به کاهش اضطراب کمک میکند.
دارو درمانی
امکان دارد داروهای ضداضطراب مثل بنزودیازپینها برای مدتی کوتاه تجویز شوند.
امکان دارد از داروهای ضدافسردگی برای اختلال هراس استفاده شود.
از کافئین و سایر مواد تحریککننده ، و نیز الکل استفاده نکنید.
در چه شرایطی باید به پزشک مراجعه نمود؟
اگر شما یا یکی از اعضای خانوادهتان علایم اضطراب را دارید و خود درمانی نتیجهای نداده است.
اگر شما دچار احساس ناگهانی هراس بیش از حد شدهاید.
اگر دچار علایم جدید و بدون توجیه شدید. داروهای مورد استفاده در درمان ممکن است عوارض جانبی به همراه داشته باشند.
اضطراب صحبت کردن در برابر جمع
یکی از شایع ترین ترس های بزرگسالان ، اضطراب صحبت کردن در جمع است . در حالی که درجاتی از اضطراب ، جزء طبیعی صحبت کردن در جمع ، حضور و یا هر گونه اجرا در برابر جمع طبیعی و مورد انتظار تلقی می شود ، عده ای چنان مضطرب می شوند که توانایی صحبت کردن آنها مختل می شود .
افرادی که دوره حاد اضطراب عملکرد را طی می کنند ، ممکن است احساس انزوا کنند ، زیرا آن ها از مهمانی ها یا گردهمایی ها ی اجتماعی می پرهیزند ، چه بسا آنها از ثبت نام در کلاس های معینی خودداری ورزند ، زیرا آن دروس مستلزم مشارکت در کلاس و صحبت کردن است ، یا ممکن است از مشاغل معینی بپرهیزند یا حتی فرصت ها و نیز ارتقای شغلی را به خاطر تماس های عمومی یا صحبت کردن در جمع از دست بدهند .
نشانه های اضطراب عملکرد از فردی به فرد دیگر فرق دارد ، تقریباً هر کس نگران است مبادا در نظر دیگران سراسیمه ، کودکانه و بی خرد جلوه کند . به هنگام مواجهه با موقعیت های ترسناک ، خواه مهمانی و خواه شرکت در بحث های کلاسی ، اغلب مردم نشانه های جسمی همراه با اضطراب را تجربه می کنند ، این نشانه ها شامل لرزش ، تعریق ، دستان عرق کرده ، افزایش ضربان قلب ، کوتاهی تنفس ، تنش عضلات ، سرخ شدن یا گیجی ، از دست دادن رشته افکار ، یا ناراحتی گوارشی ، صدای لرزان و سرگیجه می باشند .
البته می توان به مبتلایان به اضطراب یاری رساند . بسته به نیازها و هدف های فردی، شکل کمک به مبتلایان اضطراب عملکرد تفاوت دارد . با این حال ، تقریباً همه مداخلات در برخی ویژگی ها مشترکند :
اول آنکه الگوی اجتناب به تدریج شکسته می شود تا فرد بتواند با موقعیت ترسناک به آرامی و نظامدار مواجه شود . این بدان معنی نیست که شخص مبتلا به اضطراب صحبت ، بی درنگ سخنرانی بلندی در جمع ارائه دهد . مثلاً ممکن است از شخص مبتلا به اضطراب صحبت کردن در جمع بخواهند که پرسش کوتاهی در کلاس مطرح کند و به تدریج به سمت تکالیف چالش انگیزتری سوق داده می شوند ، مانند اظهار نظر در بحث های گروهی ، اما اگر شما از صحبت کردن در جمع دچار اضطراب می شوید و مایلید اطلاعات بیشتری از روش های غلبه بر ترس بیاموزید ، صحبت کردن با متخصص بهداشت روان و روانپزشک توصیه می شود