بهترین راه برای پیشگیری از رفتار نا درست ،حمایت و تقویت رفتارهای درست است. از هر فرصتی استفاده کنید تا درباره ی قواعد ساده ی رفتاری صحبت کنید سپس از کودکان بخواهید به این قواعد عمل کنند . با رویکردهای زیر می توان کودکان را در جهت عمل به قواعد هدایت کرد :
- بگذارید کودکان بدانند شما از آنها چه انتظاراتی دارید جمله های ساده ای را به کار ببرید مانند این
- لطفاً همین حالا اسباب بازیهایت را از این جا بردار.
- بی آنکه فرزند خود را بترسانید تذکر دهید وقواعد را برایش یادآوری کنید :
پس از آنکه اسباب بازیهایت را جمع کردی ،می توانی با دوستانت بازی کنی .
- بهتر است به کودک بگویید چه کاری را باید انجام بدهد نه اینکه چه کاری را نباید انجام دهد .
لطفاً آرام صحبت کن به جای دادنزن
- هنگامی که کودک آموزشهای شما را دنبال می کند به او پاداش دهید واگر نافرمانی کرد پی آمد ونتیجه ای برای نافرمانی اش در تظر بگیرید .
هنگامی که قواعد جایگزین نشده در همه ی موقعیتها پدر ومادر می توانند راههای زیر را در پیش گیرند :
- برخی از رفتارهای خشمگینانه را نا دیده بگیرید اگر خطر ناک نیستند مانند نق زدن ، فحش دادن وکج خلقی . در غیر این صورت ، یعنی اگر یه این رفتار ها واکنشی نشان داده شود بدرفتاری کودک بیش از رفتارهای مطلوب او موفق به جلب توجه می شود وبنا براین افزایش می یابد .
- در مقابل بد رفتاری تبعیض قایل نشوید در سنی که کودک به اندازه ی کافی رشد کرده که پی آمد ونتیجه ی کارخود را درک کند بازخورد مناسب به رفتارهایش بدهید .
- اجازه دهید نتایج کار به کودک درس عبرت بدهد . تا آنجا نتیجه ها را اعمال کنید که امنیت کودک به خطر نیافتد . مثلاً اگر کودک روی دیوار خط کشید مدادرنگی را از او بگیرید و وادارش کنید دیوار را تمیز کند .
- هنگامی که کودکان کوچکتر با هم دعوا می کنند لازم است پدر و مادر میانداری کنند .با زانو زدن کنار بچه ها بهتر می توانید به آنچه آنها توضیح می دهند گوش دهید .از آنها بخواهید درباره ی راههای حل مساله فکر کنند .بچه ها را راهنمایی کنید که راههای دوستانه وغیر خصمانه را پیدا کنند . اگر پیشنهاد های آنها موثر واقع شد به آنها پاداش دهید . اگر موثر نبود آنها باید راه دیگری را آزمایش کنند . اگر یکی از بچه ها دیگری را زد اول با کودکی صحبت کنید که کتک خورده است .به او اجازه دهید هر چه می خواهد بگوید وهرچه را احساس می کند ابراز دارد . از کودک بخواهید به چهره ی کودک ضارب نگاه کند و آن چه را احساس می کند بگوید .بسیار مهم است که کودک مهاجم بیشتر از بچه ای کتک خورده توجه شما را به خود جلب نکند .
- Time out که گاهی به آن محروم سازی گفته می شود . درکلاس درس نوعی برنامه ریزی شده از همان اخراج است . روشی است که در آن معلم یا خانواده به کودک فرصت می دهد که کمی آرام شود . برای این منظور یک اتاق کوچک در نظر گرفته می شود که کودک باید مدتی در آنجا بماند . اگر از این روش استفاده می کنید ، زمان باید کوتاه باشد ، یک مکان مشخص امن و تحت نظر را تعیین کنید وکودک را در آنجا قرار دهید . وقتی کودک از آن مکان خارج شد با او درباره ی مشکلش صحبت کنید .
- کتابها ومنابع خوبی با عنوانهای اصلاح رفتار ، تغییر رفتار ، مدیریت رفتار ، مدیریت کلاس توسط مولفان و مترجمان کشور تهیه شده که در کتابخانه ها و کتابفروشیها در دسترس است این منابع را بیابید ، مطالعه کنید و بهره ببرید .
اضطراب:
تعریف اضطراب :
سازمان بهداشت جهانی اضطراب را چنین تعریف می کند مجموعه ای از تظاهرات عضوی و روانی که نتوان آن را به خطر مشخصی نسبت داد و علائم به صورت و به حالت مداومی ادامه یابند به نظر رئومی اضطراب عبارت است از ترسی که در اثر به خطر افتادن یکی از ارزشهای اصول زندگی شخصی ایجاد میشود ممکن است اضطراب را یک نوع درد داخلی دانست که سبب ایجاد هیجان و به هم ریختن تعادل موجود میگردد و چون بشر دائما به منظور برقراری تعادل کوشش میکند بنابراین میتوان گفت که اضطراب یک محرک بسیار قوی است امکان دارد این محرک مضر باشد این خود بستگی دارد به درجه ترس و مقدار خطری که متوجه فرد است
اضطراب متعادل آن است که شدت عکس العمل متناسب باشد با مقدار خطر واین خود مفید است و برای رشد و تکامل صحیح شخصیت لازم است
ارنست هیلگارد در کتاب مقدمه ای بر روانشناسی درباره ترس و اضطراب بعنوان محرکها برای اضطراب سه معنی ذکر میکند : اضطراب مقدم بر هر چیز یک حالت ترس ‚ نگرانی و ناراحتی است ؛ اضطراب با ترس ارتباط نزدیک دارد اما ترسی است که گاهی در مقابل امر مبهم بوجود می آید و زمان و موضوع معین ندارد ؛ اضطراب در معنی یک ترس مبهم محدود نیز استعمال میشود و آن ترس از ناامنی است اضطراب در این معنی بیشتر جنبه اجتماعی دارد و از لحاظ منشا امری است اجتماعی که از کودکی شروع می شود ؛ اضطراب در معنی سوم نگرانی از رفتار خودمان یل احساس تقصیر است یا به واسطه اعمال منع شده ای که در گذشته انجام داده ایم و دیگران متوجه آنها نبوده اند احساس تقصیر می کنیم ترس از ابراز این بخش پنهانی ممکن است منشا اضطراب شود
در اضطراب جزء شناختی مبهم و از نظر ذهنی نا متمرکز است بجای وقوف به خطری روشن و شناخته شده شخص از احساس نگرانی منتشر در رنج است تفکر غالب این است که چیزی وحشتناک در شرف وقوع است شخص مبتلا قادر به حمله وتخریب منبع اضطراب نیست چون مشخص نیست در عین حال توان فرار از آن را هم ندارد اجزاء جسمی وهیجانی اضطراب شبیه اجزاء ترس اما معمولا شدیدتر از آن هستند
در تئوری روانکاوی مفهوم ترس و اضطراب این چنین است : اضطراب با ترس فرق دارد اضطراب واکنش در مقابل خطری است که از درون شخص بصورت یک انگیزه ممنوع غریزی که نزدیک است از کنترل خارج شود وی را تهدید می نماید ؛ ترس از طرف دیگر واکنش نسبت به یک خطر واقعی خارجی است که ممکن است حیات یا سلامتی شخص را در مخاطره اندازد
در مقابل نظریه روانکاوها‚ رفتارگراها معتقدند که اضطراب واکنشی هیجانی آموخته شده ازطریق شرطی شدن میباشد وجود مشترک تعاریف اضطراب درزمینه روانشناسی عبارتست از احساس ‚ تشویق ‚ ناراحتی ‚ هیجان و فشار روحی یا وحشتی که مبهم است
علل پیدایش اضطراب :
1ـ افرادیکه مرتکب عملی می شوند که با ارزشهایشان همخوانی ندارد ‚ احساس گناه می کنند و سپس دچار اضطراب می گردند
2ـ اضطراب گاه بر اثر مسائل و شرایط محیطی پدید می آید و این حالت بیشتر در مواقعی پیدا می شود که فرد به وسیله دیگران مورد ارزشیابی قرار می گیرد
3ـ گاه اضطراب معلول توجه زیاد فرد به توانائی خویش در ارضای انگیزه ها و یا کنترل موقعیتها می باشد
4ـ ناسازگاری والدین ‚ تعارض و همچنین ناکامی می تواند منجر به اضطراب در افراد شود
5ـ برخی از استرس ها وجود دارند که اگر مکرر و طولانی شوند ایجاد اضطراب می کنند :مرگ همسر ‚ مرگ عزیزان ‚ بیماریهای سخت جسمی خود فرد ‚ بیماری والدین ‚ معلولیتها ‚ ورود به مدرسه ‚فارغ التحصیل شدن ‚ ورود به دانشگاه ‚ به دست آوردن کار ‚ ارتقاء ‚ تغییرمدرسه و مسائلی از این قبیل
دیگر از عوامل مولد اضطراب ‚ نداشتن تکیه گاه دینی است ‚ باروک معتقد است افرادی که دارای معتقدات دینی مستحکم نیستند زود در مقابل مشکلات زندگی دچار یاس و ناامیدی و اضطراب می گردند
روانشناسان برای اضطراب علل دیگری را ذکر کرده اند از جمله :
علل زیستی :
1ـ عدم تعادل جسمانی که در مواردی ناشی از ترشح نا موزون غدد است
2ـ کمبود گلوک در خون که این امر ممکن است موجب عصبانیت هم بشود
3ـ اختلال در وضع معدی به گونه ای ثابت و مداوم
4ـ بیماری های پی در پی و مداوم که تدریجا یاس و زمانی هم اضطراب از مرگ را در افراد پدید می آورد
علل عاطفی :
1ـ کمبود محبت
2ـ عدم توان جلب نظر به منظور خودنمائی و تایید دیگران
3ـ حسادت بویژه حسادتهای شدید با این حساب که توان مقابله با آن نباشد
4ـ احساس محدودیت و ناکامی در هر زمینه ای که برای او مهم باشد
علل روانی :
1ـ از میان رفتن امنیت با این تصور که پناهگاه خود را از دست داده توان بازیابی آن را ندارد
2ـ جمع شدن عقده های گوناگون در درون بگونه ای که احساس می کند بار سنگینی بر دوش دارد
3ـ احساس پشیمانی از عملی که انجام داده
4ـ احساس عدم لیاقت در امری و یا عدم اعتماد به نفس
علل فرهنگی :
1ـ نگرانی از امتحانات مدرسه به ویژه از آن بابت که آبروی فرد در خطر است
2ـ احساس پدید آمدن اختلال در امر تحصیل بگونه ای که راه فرار را برای خود نیابد
3ـ نوع فرهنگ خانواده
اضطراب چیست
همة انسانها اضطراب را در زندگی خود تجربه میکنند و طبیعی است که مردم هنگام مواجهه با موقعیتهای تهدیدکننده و تنشزا مضطرب میشوند، اما احساس اضطراب شدید و مزمن در غیاب علت واضح، امری غیرعادی است.
اضطراب شامل احساس عدم اطمینان، درماندگی و برانگیختگی فیزیولوژیکی است. بهطور کلی اضطراب یک احساس منتشر، بسیار ناخوشایند و اغلب مبهم دلواپسی است که با یک یا چند حس جسمی مانند احساس خالی شدن سر دل، تنگی قفسه سینه، طپش قلب، تعریق، سردرد و غیره همراه است.
بررسیها نشان میدهد که اضطراب در مردها، طبقات اقتصادی مرفه و جوانان کمتر است و در زنان، افراد کمدرآمد و سالمندان بیشتر شایع میباشد.
علائم و نشانه های اضطراب
ـ تکرر ادرار
ـ طپش قلب
ـ بیحالی
ـ تنگی نفس
ـ تعریق
ـ لرزش
ـ عصبی بودن، آرام و قرار نداشتن
ـ تنش
ـ احساس خستگی
ـ سرگیجه
ـ نگرانی و دلهره
ـ بیخوابی
ـ اشکال در تمرکز حواس
ـ گوش به زنگ بودن
اضطراب در کودکان و نوجوانان
در برابر پرخاشگری نوجوان نباید از تنبیه یا تحقیر استفاده کرد، زیرا این رفتارها خود باعث تشدید پرخاشگری می شوند بهتر است به عمل پرخاشگرانه او، پاسخ نداد، منتها باید به نوجوان فهماند که بی اعتنایی ظاهری به پرخاشگری او حمل بر تائید یا قبول آن نیست.
انواع اضطراب
اضطراب انواع مختلف و متنوعی دارد که هر فردی ممکن است به یک یا چند نوع از این اختلالات مبتلا باشد:
?ـ اختلال اضطراب فراگیر یا منتشر (Generalized Anxiety Disorder)
ترکیبی از علائم زیر در این اختلال وجود دارد:
طپش قلب، تنگی نفس، اسهال، بیاشتهایی، سستی، سرگیجه، تعریق، بیخوابی، تکرر ادرار، لرزش، فقدان آرامش، مرطوب بودن کف دست، احساس گرفتگی گلو، نگرانی نسبت به آینده، گوش به زنگ بودن نسبت به محیط. در اضطراب فراگیر خطر واقعی وجود ندارد
?ـ اختلال هراس (Panic Disorder)
این افراد دچار حملات اضطرابی پیشبینی نشدهای میشوند که ممکن است ظرف چند ثانیه تا چند ساعت و حتی چند روز نوسان کند. مبتلایان به این اختلال میترسند مبادا بمیرند، دیوانه شوند یا بیاختیار دست به کارهایی بزنند و یا علائم روانی ـ حسی غیرمعمول نشان دهند. سایر علائم اختلال اضطراب فراگیر نیز در این اختلال مشاهده میگردد.
?ـ ترسهای اختصاصی یا ساده (Simple Phobia)
شایعترین نوع ترس است. در خانمها بیشتر وجود دارد. یک نوع ترس غیرمنطقی است که طی آن فرد از مواجهه با اشیاء، فعالیتها و موقعیتهای خاص همچون ترس از حیوانات، طوفان، بلندی، جراحت، خون و مرگ اجتناب میکند. در این موارد خود فرد متوجه افراطی و غیرمنطقی بودن ترس خویش است.
?ـ ترس از مکانهای باز (Agorophobia)
افراد مبتلا به این اختلال از وارد شدن به موقعیتهای ناآشنا هراس دارند. مثلاً از رفتن به فضای باز، مسافرت و حضور در ازدحام امتناع میکنند. این افراد از ترک کردن محیط منزل دچار ترس شدید هستند. این اختلال در نوجوانی شروع میشود و معمولاً این افراد تجربة اضطراب جدایی را در دوران کودکی داشتهاند.
?ـ ترسهای اجتماعی (Social Phobia)
این نوع ترس از اواخر دوران کودکی یا اوائل نوجوانی شروع میشود. این افراد در مواجهه با دیگران احساس شرمساری میکنند، نگران هستند که دستها و صدایشان نلرزد و سرخ نشود. معمولاً از صحبت کردن و غذا خوردن در حضور جمع، ابراز وجود کردن، انتقاد کردن، اظهارنظر کردن و اشتباه کردن میترسند.
?ـ اختلال وسواس (Obsessive-compulsive Disorder)
عبارت است از وسواس شدن افکار یا اعمال غیر ارادی، تکراری و غیرمنطقی که فرد برخلاف میل خود آن را تکرار میکند. این بیماری میتواند بهصورت وسواس فکری، وسواس عملی و یا وسواس فکری و عملی توا?م با هم باشد.
در وسواس فکری، فرد نمیتواند فکری را از ذهنش خارج کند (مثل افکار پرخاشگری یا جنسی)، یعنی یک فکر، عقیده، احساس مزاحم و تکرار شونده وجود دارد.
در وسواس عملی فرد برای اجرای تکراری عملی خاص یا سلسله اعمالی خاص احساس اجبار میکند مثل شستن مکرر دستها. فکر وسواسی موجب افزایش اضطراب شخص میگردد درحالیکه عمل وسواسی اضطراب شخص را کاهش میدهد.
?ـ اختلال استرس پس از سانحه (PTSD: Post Troumatic Stress Disorder)
این اختلال قبلاً «سندرم موج انفجار» نامیده میشد. معمولاً با یک استرس شدید هیجانی که شدت آن میتواند برای هرکس آسیبرسان باشد همراه است از قبیل جنگ، بلا یا سوانح طبیعی مثل زلزله، مورد حمله یا تجاوز به عنف واقع شدن و تصادفات شدید.
علل اضطراب
اضطراب میتواند ناشی از یک وضعیت روحیـاجتماعی، فیزیکی، زیستشناختی، اختلالات طبی، اثرات جانبی داروها و یا ترکیبی از این موارد باشد. هنر یک پزشک در این است که اضطراب شما را در مجموعهای از این عوامل تشخیص و راهنمایی کند
فاکتورهای روانی ـ اجتماعی
ـ حالات درونی فرد و انگیزههای ناخودآگاه
ـ ناتوانی فرد در مقابله با فشارهای محیطی مانند کار، ازدواج و مبادلات بازرگانی
ـ احساس جدایی یا طرد شدن
احساس فقدان یا از دست دادن حمایتهای عاطفی مثل مرگ همسر
ـ تغییرات ناگهانی محیطی یا حوادث غیرمنتظره و خطرناک از قبیل
حوادث طبیعی مثل زلزله
استرس ناشی از یک بیماری طبی
? استرس ناشی از داروها
? استرس ناشی از مصرف مواد مخدر مثل کوکایین
ـ یادگیری در منزل و محیط مثل یادگیری اضطرابها و ترسهای والدین
ـ افکار و عقاید غیرمنطقی، غلط و اغراقآمیز در مورد خطرات موجود در موقعیتها مثل
اضطراب امتحان که همراه با افکار و عقاید غلوآمیز میباشد.
ـ ژنتیک
اضطراب اغلب از زمان کودکی و طفولیت شروع میشود. بنابراین تشخیص علائم زود هنگام این اختلالات از اهمیت خاص کلینیکی برخوردار است. مطالعات در این زمینه روی دو قلوهایی که پدر و مادر مضطرب داشتند شروع شده و ثابت شده است که اختلالات اضطرابی به شدت در فرزندان دوقلوی والدین مصطرب، حتی آنانکه در محیطهای مختلف بزرگ شدهاند، بیشتر است. در این زمینه ژنهای مخصوصی که واسطههای شیمیایی مجزایی را تولید میکنند شناخته شده است
.ـ فعل و انفعالات شیمیای مغز
عوامل جسمانی و زیستشناختی
علل طبی و اثرات داروها
نواع و اقسام بیماریهای طبی میتوانند علائمی شبیه علائم اختلالات اضطرابی ایجاد کنند.
ـ اثرات مصرف داروهای روانگردان و مواد مخدر
ـ پرکاری تیروئید، کمکاری تیروئید و کمبود ویتامین ب12
ـ وجود غدهای در غدة فوق کلیوی بهنام فئوکروموستیوم، هورمون اپینفرین (Epinephrin) تولید میکنند که میتواند موجب علائم اضطرابی بهصورت حملهای شود.
ـ برخی ضایعههای مغزی علائمی ایجاد میکنند که شبیه علائم اختلال وسواس عملی است.
ـ بینظیمهای قلبی علائم جسمی اختلال هراس (پانیک) را ایجاد میکند.
ـ کمبود قند خون (هیپوگلسیمی) میتواند علائمی شبیه علائم اختلال اضطرابی تولید کند.
ـ و بسیاری موارد دیگر.
ارتباط اضطراب با بیماریهای دیگر
اضطراب و کاهش قند خون
کاهش قند خون در هر شرایطی با علائم اضطراب هماهنگی کامل دارد. یعنی در هر اضطراب قند خون کاهش پیدا میکند و این مطلبی است که تحقیقات جدید را بهسوی خود منعطف کرده است.
این واقعیت ما را به این مهم راهنمایی می کند که شاید با کنترل قند خون بتوان علائم اضطراب را در افراد کاهش داد
درمان اضطراب
در بعضی از موارد اضطراب بدون نیاز به درگیری پزشک در این ماجرا میتواند درمان گردد. این موارد اضطراب طبیعی نام دارند که طی آن اضطراب به خوبی توسط بیمار کنترل شده و برطرف میشود مثل ترس ناشی از امتحان نهایی و یا ترس ناشی از مصاحبه. در چنین شرایطی استرس میتواند توسط اعمال و روشهای زیر تحت کنترل درآید:
ـ صحبت با شخص مورد اعتماد
ـ روشهای ایجاد تمرکز
ـ حمام گرفتن طولانی
- استراحت در یک اتاق تاریک
ـ ورزشهای تنفس عمیق
- درمان دارویی
در گذشته داروهایی از خانوادة بنزودیازپانها مانند دیازپام (والیوم)، آلپرازولام (زانکس)، لورازپام (آتیوان) و باسپیرون در درمان اختلالات اضطرابی مورد استفاده قرار میگرفت.
در حال حاضر استفاده از داروهای ضدافسردگی مانندSertaline (Zoloft)، Paroxctine (Paxil)، Fluxetin (Prozac) و Venlafaxineکاربرد بیشتری دارد.
تجویز داروهای ضد اضطراب یک پدیده مشخص در تمام دنیا است. تخمین زده میشود که بین 10 تا 20% از مردم در نیمکره غربی تقریباً بهطور مرتب از این داروها استفاده می کنند.
یادگیری :
تعریف یادگیری:
یادگیری عبارتست از تغییر نسبتا پایداری که بر اثر تجربه در توانائیهای بالقوه فرد به وجود می آید. برای درک کامل این تعریف لازم است اصطلاحات تغییرنسبتا پایدار ، توانایی بالقوه و تجربه شرح داده شود .
تغییر نسبتا پایدار تغییر است که کم وبیش دوام دارد نه تغییر موقتی وناپایدار که در اثر عوامل مثل خستگی ، مصرف دارو ، عادت به تاریکی و000 به وجود می آید. هدف از ((توانایی بالقوه )) عبارت است از توانایهای که در فرد وجود دارد اما هنوز ظاهر نشده است مثلا عدهای ازما این توانای راداریم که خلبان ماهری شویم اما در حال حاضر نمیتوانیم خلبانی کنیم دراین مورد گفته می شود که توانایی ما برای هدایت یک هواپیما به صورت بالقوه است وهنوز به فعل نیامده است .
هدف از کاربرد کلمه (( تجربه )) این استکه تنها تغییراتی را می توان به عنوان یادگیری یبه حساب آورد که محصول تمرین باشند نه تغییراتی که بر اثر رشد و بلوغ مثل رشد قد و وزن به وجود می آیند . ( روانشناسی ـ دکتر همزه گنجی ـ 1373 ـ صفحه 63و64 )
نظریه های مربوط به یادگیری :
1ـ یادگیری از راه شرطی شدن کلاسیک :
اساس یادگیری از راه شرطی شدن کلاسیک این است که بین برخی محرکها و برخی پاسخها به طور طبیعی ارتباط وجود دارد و یادگیری در آن هیچ نقشی ندارد ،مثلا بین نور و انقباض وانبساط مردمک چشم ، بین غذا وترشح بزاق و بین ضربه وارده بر بدن ودرد بطور طبیعی ارتباط وجود دارد که پاولف اولین کسی بود که این نظریه را بیان نمود ( روانشناسی ـ دکتر همزه گنجی ـ صفحه 64 )
2ـ یادگیری از راه شرطی شدن فعال :
اسکینر یادگیری از راه شرطی شدن فعال ( شرطی شدن ابزاری ) را ابداع نمود . علت نامگذاری آن نیز این است که حیوان هم فعال است و هم برای رسیدن به غذا از ابزار کمک میگیرد .
مفاهیم مربوط به یادگیری فعال :
تقویت : تقویت عبارتست از رویدادی کهبلافاصله بعد از پاسخ می آید و احتمال تکرار آن را افزایش می دهد .
تقویت کننده: عبارتست از عمل خاصی که احتمال پاسخ را افزایش میدهد .
تقویت کننده های اولیه : تقویت کنندههای اولیه آنهایی هستند که بطور طبیعی خاصیت تقویت کنندگی دارند .
تقویت کنندههای ثانویه : آنهایی هستند که در اثر شرطی شدن ، یعنی همراه شدن با تقویت کنندهایی اولیه خاصیت تقویت کنندگی پیدا می کنند .
تنبیه : یعنی ارائه یک محرک آزار دهنده که پس از یک رفتار نا مطلوب به عمل میاید تا احتمال تکرار آن را کاهش دهد .
حذف خطاها : یعنی خاموش کردن پاسخهای غلط در طول دوره یادگیری ، برای حذف پاسخهای غلط نباید آن را تقویت کرد بلکه باید با پاسخهای دیگری که هم صحیح هستند وهم تقویت می شود جایگزین کرد .
3ـ نظریه گشتالت :
به عقیده روانشناسی گشتالتی ، نمیتوان اشیاء رویدادها را جدا در نظر گرفت ، بلکه باید آنها را سازمان داد آنچه در ذهن ما جای میگیرد ویادگیری را به وجود می آورد کل یک شیء یا یک رویداد است نه اجزاء تشکیل دهنده آن ، تفاوت بین دایره وبیضی در این است که ساختمانهای متفاوت دارند و در صورتیکه هر دو از یک خط منحنی بسته به وجود می آیند .
مفهوم یادگیری
یادگیری با اخذ دانش ، مهارتها و نگرشها و روشی که باعث تغییر این عوامل در انسان شده و تحولی را در او بوجود می آورد سروکار بنابرین یادگیری پدیدهای است که تغییر در رفتار را سبب میشود اما باید توجه داشت که یادگیری بطور مستقیم قابل مشاهده نبود بلکه از تغییر رفتار استنباط میشود واین تغییرات علائم ونشانه های هستند که از تغییر یادگیری حکایت دارند .
پس درتعریف یادگیری سه معیار چون :
1ـ تغییر در رفتار وتوانایی فرد در انجام یک کار خاص
2ـ اکتسابی وتجربی بودن آن
3ـ استنباط از تغییر رفتار نسبتا دائمی مد نظر قرار میگیرد
دیدگاه رفتارگرایی ، حداقل درسطح یادگیری هایی شرطی ، بر طبیعت خود کار یادگیری استناد میورزد و مجاورت زمانی و
همراهی مکرر و مستمر بین محرک شرطی ومحرک غیر شرطی را در این امر دخیل میداند در تعلیم نقش این فرایند در سطح بالای یادگیری تاکید میکند وحرکات محیطی را عامل اصلی در ظهور وبروز رفتار و یادگیری قلمداد مینماید وبه نقش فعال انسان بها و ارزش قائل نمیشود .
اگر چه دیدگاه شناختی ، نقش عامل محیطی را مد نظر قرار میدهد وآن را شرط لازم برای ظهور و بروز رفتار در نظر میگیرد اما توجه خود رابیشتر به نقش شناختهای انسان معطوف میدارد بر این اساس اظهار میداردکه محرکها به تنهایی برای ظهور و بروز کافی نیستند به همین خاطر عنوان میکند که محرکهای مشابه ویکسان ، رفتارهای متفاوتی را به پیروی از نقش فعال انسان مبتنی بر شناخت وانباشته های ذهنی اش سازد.به عبارت دیگر به جای اینکه رفتارها را تنها محصول محرکها بداند آن محصول ترکیب و تلفیق محرکها با شناختها میداند دیدگاه شناخت گرای اخذ دانش و ساختار آن توجه نمود و اعلام میدارد که وقتی چنین دانشی در فرد شکل یافت از همان دانش رفتار بروز میکند بنابراین رفتار نتیجه یادگیری است ، یادگیری فرایندی جهت دار فعال و وابسته به فعالیت های ذهنی و فکری فراگیر است .
در این دیدگاه یادگیری شامل واکنش غیر فعال فراگیر به فاکتورهای محیطی نبود بلکه با ترغیب وتشویق فراگیر در استفاده از استراتژیهای مناسب ، بر تغییر یادگیرنده ، تاکید میشود .
شناخت گرایان مدلهای مختلفی را در چگونگی اخذ اطلاعات از محیط وعملکرد درونی ذهن ومغز بر آن ، ارائه داده و اصول را نیز مشخص نموده اند .(بررسی میزان شیوع اختلالات بادگیری در بین دانش آموزان دختر پایه های سوم وچهارم ابتدایی ناحیه 5 مشهد و رابطه آن با ساخت خانواده ـ صغری یکینهی ـ1379 ـصفحه 5 )
(( اهمیت و فایده یادگیری ))
بدون شک پدیده یادگیری مهم ترین پدیده روانی در انسان و موجودات تکامل یافته میباشد به این دلیل که پایه واساس بسیاری از مسائل است که موجب میشود انسان از نظر روانی از سایر موجودات و دیگر همنوعان خود متمایز گردد انسان در هر لحظه از زندگی نیاز به رفتار تازه دارد که از طریق یادگیری میسر میگردد .روانشناسی یادگیری یکی از مباحث بنیادی در علم روانشناسی می باشد که به تحقیقات و بررسی های فراوانی را از سوی دانشمندان این علم به خود اختصاص داده و نظریات گوناگونی در خصوص آن عنوان شده است . اهمیت وارزش یادگیری در نزد آدمی هنگامی نمایان میشود که ما را از تمام آنچه آموخته ایم محروم سازد در این صورت با آنکه از نظر فیزیولوژیکی فردی بالغ طبیعی خواهیم بود اما از نظر مسائل روانی به دورههای کودکی برگشت خواهیم کرد در این حالت تمامی احتیاجات فیزیولوژیک مثل گرسنگی و تشنگی باقی خواهند ماند ولی طرق اوضاع این نیازرا نخواهیم داشت و در واقع در زندگی عاجز خواهیم بود علاوه بر این بیشتر انگیزهها ، امیال ، ادراکات و احساسات وشخصیت آدمی دراثر یادگیری شکل میگیرند یادگیری ارتباط بسیار نزدیکی با رفتار و اعمال موجود زنده دارد ، اغلب انگیزههای اکتسابی بوده واحساسات و شخصیت آدمی در اثر یادگیری شکل می گیرد . یادگیری ارتباط بسیار نزدیکی با رفتار و اعمال موجود زنده دارد اغلب انگیزه ها اکتسابی بوده وتابع قوانین یادگیری میباشند بهر حال باید گفت : که یادگیری گستره ای وسیع دارد و قلمرو آن از ابتدایی ترین موجود زنده تا انسان را در برمی گیرد .( روانشناسی یادگیری ـ دکتر محمد قشلاقی ـ1378 صفحه 1 )
1- حسین احدی بررسی و مقایسه میزان افسردگی و اضطراب و عوامل آن سال 1376
2- صغرا تکلیفی بررسی میزان شیوع اختلالات یادگیری در بین دانش آموزان دختر و رابطه آن با ساخت خانواده ها سال 1379
3- مهرداد پژمان کنترل اضطراب و فشار روانی مؤلف : بروج – پاول و سایمون نشر غزل سال 1378
4- علی روحانی تأثیر اضطراب در یادگیری نشریه اطلاعات علمی 277
5- خسرو رمضانی روش تحقیق با تأکید بر علوم رفتاری و اجتماعی
6- سید خلیل شاه عالمی تأثیر میزان اضطراب در میزان فراگیری دانش آموزان ابتدایی در شهر مشهد سال 1376
7- شعائری نژاد روانشناسی انتشارات طوس سال 1370
8- دکتر حمزه گنجی مبانی روانشناسی عمومی نشر روان سال 1380
9- دکتر محمد قشلاقی روانشناسی یادگیری سال 1378
10 – جمعی از مؤلفان روانشناسی وزارت آموزش و پرورش سال 1373
اتیسم چیست ؟
اتیسم نوعی اختلال رشدی است که با رفتارهای ارتباطی و کلامی غیرطبیعی مشخص می شود . علائم این اختلال در سه سال اول زندگی بروز می کند . علت اصلی اختلال ناشناخته است و در پسران شایعتر از دختران است .وضعیت اقتصادی ، اجتماعی ، سبک زندگی و تحصیلات والدین نقشی در بروز اتیسم ندارد . این اختلال بر رشد طبیعی مغز در حیطه تعاملات اجتماعی و مهارتهای ارتباطی تأثیر می گذارد . کودکان و بزرگسالان مبتلا به اتیسم در ارتباط کلامی و غیرکلامی ، تعاملات اجتماعی و فعالیتهای مربوط به بازی مشکل دارند . این اختلال ارتباط با دیگران و دنیای خارج را برای آنان دشوار می سازد . در بعضی موارد رفتارهای خودآزارانه و پرخاشگری وجود دارد . در این افراد حرکات تکراری ( دست زدن ، پریدن ) و یا مقاومت در مقابل تغییر دیده می شود و ممکن است در حواس بینائی ، شنوائی ، لامسه ، بویایی و چشایی نیز حساسیتهای غیرمعمول نشان دهند . هسته مرکزی مشکل در اتیسم ، اختلال در ارتباط است .
پنجاه درصد کودکان اتیستیک قادر نیستند از زبان خود به عنوان وسیله اصلی برقراری ارتباط با سایرین استفاده نمایند . عدم بکاربردن ضمیر « من » از ویژگیهای کلامی این کودکان است . از مسایل دیگر تکلمی تکرار کلمات و جملات اطرافیان است
* علت اتیسم چیست ؟
گرچه اتیسم عارضه نادری است اما بر اساس آخرین تحقیقات مشخص شده است که در دهه 1990 در بریتانیا از هر ده هزار نفر 4 تا 5 نفر از آنها مبتلا به اوتیسم بودهاند. به گفته کارشناسان مشخص نیست که آیا این یافتههای جدید و تخمین زده شده براساس دقت بالای آنها است یا این آمار نشانگر افزایش شیوع بیماری اوتیسم است اما به هر حال درک این مساله موجب شده تا کارشناسان خدمات ویژهای را برای بهبود این بیماران در نظر بگیرند.
اگر چه علت اصلی کاملاً شناخته شده نمی باشد اما در سالهای اخیر تحقیقات و مطالعات زیادی در این زمینه صورت گرفته است . تحقیقات تأکید زیادی بر منشاء زیست شناختی و عصب شناختی در مغز دارد . در بسیاری از خانواده ها سابقه اتیسم و یا اختلالات مربوط به آن وجود داشته است که مسائل مربوط به ژنتیک و ایمن شناسی در بحث سبب شناسی مطرح می گردد .با این حال دانشمندان امریکایی یک جهش ژنتیکی را معرفی کرده اند که خطر ابتلا به اوتیسم را افزایش و می تواند برخی از دیگر علائم مشاهده شده در کودکان مبتلا به این بیماری را توضیح دهد( ایرنا 27/ 07/85).
نشانه های عمومی بیماری اُتیسم :
از زمانی که آگاهی عمومی در باره این اختلال شروع به افزایش کرد ( برای اولین بار دکتر لئو کانر در سال 1943 این بیماری را به صورت علمی توضیح داد ) ، بیشتر افراد حتی بعضی ازمتخصصین پزشکی و آموزشی هنوز درک درستی از نحوه تأ ثیر گذاری این اختلال بر افراد ندارند و از چگونگی برخورد و درمان این افراد دانش کافی ندارند . به عبارت ساده تری میتوان گفت در میان این بیماران می توان افرادی را مشاهده کرد که تماس چشمی ، رفتار خوب اجتماعی و بعضی از فاکتورهائی را که در کودکان اُتیستیک مشاهده نمی شود ، داشته باشند ولی در عین حال در سایر فاکتورها با کودکان سالم فرق داشته باشند . به همین دلیل تشخیص و تعیین روش درمان و نیز بررسی پیشرفت و مشخص کردن مراحل درمان نیازمند افراد متخصص با دانش کافی می باشد . اُتیسم را می توان یک بیماری با طیف گسترده معرفی کرد . این بیماری میتواند نشانه های فراوانی داشته باشد که توسط این نشانه ها اُتیسم را می توان از درجات خفیف تا شدید درجه بندی کرد . اگرچه اُتیسم رامی توان توسط یک سری از رفتارها تشخیص داد ولی افراد اُتیستیک می توانند ترکیبی از این رفتارها را داشته باشند و الزاماً نباید رفتارهای اختلالی تعیین شده را به صورت یکجا از خود نشان بدهند . ممکن است دو کودک که یک تشخیص برای آنها داده شده است ، از نظر رفتاری با هم تفاوت نشان بدهند واز نظر مهارت ها نیز با هم تفاوت داشته باشند .ممکن است والدین کلمات متفاوتی را در رابطه با بیماری این کودکان بشنوند مانند شبه اُتیسم ، متمایل به اُتیسم ، طیف اُتیسم ،اُتیسم با عملکرد بالا و پائین ، با توانائی بالا و پائین . باید در نظر داشت که این کودکان با درمان مناسب و به موقع می توانند مطالب را بیاموزند ، رفتارهای درست را از خود نشان داده و در آینده مانند افراد عادی زندگی کنند . اما بدست آوردن این اهداف مستلزم درمان به موقع و درست ، تحمل مشکلات و سختی های مربوط به این درمان است .هر شخص اُتیستیک مانند بقیه افراد جامعه دارای شخصیت مختص به خود است و مانند تمامی افراد خصوصیات خاصی را دارا می باشد .بعضی از این کودکان ممکن است که از نظر گفتاری تأخیر کمی داشته و بتوانند با کمی کمک، ارتباط کلامی مناسبی را با دیگران بر قرار کنند ولی همین کودکان ممکن است از نظر ارتباطات اجتماعی رفتار مناسبی را از خود نشان ندهند . گاهی این کودکان برای شروع صحبت و تبادل کلامی ممکن است مشکل داشته باشند . افراد اوتیستیک معمولا در مکالمات ، یکطرفه رفتار می کنند یعنی فقط در رابطه با چیزی که خود علاقه دارند صحبت می کنند و از صحبتهای طرف دوم چیزی نمی فهمند . در بعضی از این کودکان خشونت و خود آزاری نیز مشاهده می شود . در افراد اُتیستیک ممکن است رفتارهای زیر نیز بروز کند :
1 - اصرار بر یکنواختی و مقاومت در برابر تغییرات
2- در بیان نیاز های خود دچار مشکل هستندو به جای استفاده از کلمات از اَداها و اشاره استفاده می کنند. .
3-تکرار کلمات ،خنده نابجا ، گریه بی مورد ، نشان دادن استرس و نگرانی بی علت
4-ترجیح می دهند که تنها باشند.
5-پرخاشگری
6-به سختی با دیگران رابطه برقرار می کنند
7-دوست ندارند که کسی را بغل کنند و یا اینکه کسی آنها را بغل کند .
8- تماس چشمی ندارند و یا اینکه بسیار کم است
9- با روشهای معمول آموزشی نمی توانند چیزی بیاموزند
10- بازی های غیر عادی انجام می دهند.
11- اشیاء در حال چرخش را دوست دارند و خود نیز سعی می کنند اشیاء را به حالت چرخش در بیاورند
12-دلبستگی غیر عادی به بعضی از اشیاء پیدا می کنند
13-از نظر احساس درد حساسیت بالاتر و یا پائین تری نسبت به افراد عادی دارند
14- ظاهراً از چیزی نمی ترسند .
15-از نظر فعالیت های فیزیکی ، فعالیت زیادتر و یا کمتری نسبت به کودکان سالم دارند .
16-حرکات بدنی آنها به صورت نرم و عادی نیست
17- اگرچه آزمایشات شنوائی بر روی آنها سالم بودن شنوائی آنها را ثابت می کند اما در برابر نام خود و دستورات کلامی خود را بی تفاوت نشان می دهند .
تشخیص اُتیسم :
برای تشخیص این بیماری هیچ تست پزشکی وجود ندارد. برای تشخیص اُتیسم در یک کودک باید رفتار ، ارتباط و سطح رشد ذهنی کودک به دقت بررسی شود. علائم و نشانه های اُتیسم ممکن است در زمان نوزادی بروز کنند و شاید هم این اتفاق نیافتد ولی نشانه های این بیماری حتماً بین 24 ماهگی الی 6 سالگی خود را نشان خواهند داد . یک دکتر متخصص بایستی یک سری سئوالات مشخص و دقیقی در رابطه با چگونگی رشد جسمی و ذهنی کودک تهیه کرده و جواب آنها را از طریق والدین و مشاهدات دقیق بدست آورد .
انجمن ملی پرورش و سلامت کودکان در آمریکا این پنج سئوال اولیه را برای یک معاینه از کودک اُتیستیک تهیه کرده است :
1-آیا کودک شما تا قبل از 12 ماهگی صدا سازی و نجوا داشته است ؟
2-تا قبل از 12 ماهگی آیا کودک شما از اشاره ، اَداها و یا گرفتن دست دیگران و همینطور بای بای کردن استفاده کرده است ؟
3-آیا کودک شما تا قبل از 16 ماهگی از کلمات تنها استفاده کرده است ؟
4-آیا کودک تا قبل از 24 ماهگی از ترکیب دو کلمه استفاده کرده است ؟
5-آیا کودک هیچ کدام از مهارتهای کلامی و اجتماعی خود را از دست داده است ؟
در صورت جواب منفی به چهار سئوال اول و جواب مثبت به سئوال آخر احتمال وجود اُتیسم در کودک داده می شود . البته یادآور می شویم که برای تشخیص قطعی نیاز به بررسی های بسیار دقیق و جامعی می باشد که باید توسط افراد متخصص و آگاه صورت بگیرد .برای یک بررسی دقیق و کامل یک کودک مظنون به اُتیسم بایستی توسط متخصص اطفال ، روانشناس ، مشاور آموزش و یاد گیری کودکان ، متخصص اعصاب ، متخصص گفتار درمانی و سایر متخصصین در زمینه اُتیسم معاینه شود .
تربیت بدنی دانش آموزان کم توان حرکتی
اصطلاح کم توانی پیامد تعدادی از اختلالات ، ناهنجاریها ، نقص عضو و... مشکلات شناختی و عاطفی است. ما در این مبحث پیرامون دانش آموزانی بحث می کنیم که از نظرمعلم تربیت بدنی کودک کم توان محسوب می شود.
کودک کم توان و ویژه:
کودک کم توان الزاما یک کودک دارای نقص عضو نیست چون بسیاری از کودکان ناتوان نقص عضو یا معلولیت آشکارندارند. در این مورد ما به چهارنوع ناتوانی که درهنگام مشاهده ی بازی و ورزش قابل تشخیص است اشاره می کنیم :
1) دانش آموز کم توان ذهنی: دانش آموزانی که به علت آسیب دستگاه عصبی مرکزی و ... دارای عملکرد پایین می باشند که درجه کم توانی از خفیف تا بسیار شدید متغییراست به طور کلی به سه دسته ی الف) افراد کاملا وابسته ب) افراد تربیت پذیر ج) افراد آموزش پذیر تقسیم می شوند. این سه گروه از نظر رشد حرکتی و ادراکی بسیار ضعیف هستند .این کودکان از نظر عاطفی واجتماعی وابستگی زیادی نسبت به دیگران دارند و ناامنی و اضطراب در رفتار آنها مشاهده می شود .
2) دانش آموزان کم توان حرکتی(خام حرکت): این واژه ویژه ی دانش آموزانی است که از نظر اجرای حرکتی مشکل دارند و این مشکل صرفا منشاء جسمانی ندارد . این کودکان در اجرای حرکات تعادلی، هماهنگی جهت یابی و درک حسی حرکتی مشکل دارند . کودکان خام حرکت از نظر عصب شناختی ، ناهنجار تلقی نمی شوند و خام حرکتی نیز ممکن است یک مشکل جدی در زندگی آنها نباشد. محیط آموزشی باید طوری تنظیم شود که کودکان به صورت گروه های کوچک یا انفرادی از تجارب حرکتی و بازی سود ببرند.
3) دانش آموزان کم توان جسمانی یا فیزیولوژیک: برخی از کم توانی ها بدنی وفیزیولوژیک موجب می شود که این دانش آموزان نتوانند به آسانی در فعالیت های حرکتی شرکت کنند. توصیه های مداوم والدین و دیگران نیز اضطراب بیشتری به هنگام شرکت در بازی در آنها ایجاد می کند. در اینجا به برخی از کم توانی های بدنی و فیزیولوژیک به طور خلاصه اشاره میکنیم الف) ناهنجاریهای اسکلتی: برخی از این ناهنجاری ها در ناحیه ی گردن،کمر،شانه پشت و ... در اعمال طبیعی حرکت تاثیر منفی می گذارند که در مدارس در این زمینه تمریناتی برای تدریس و آموزش و وضعیت بدنی مناسب در نظر گرفته میشود . این دانش آموزان می توانند در تمرینات اصلاحی و برنامه های عادی شرکت کنند . ب)نارسایی قلبی: این دسته از دانش آموزان باید در ابتدای سال تحصیلی شناسایی شوند و توصیه ها و تمرینات مخصوص به آنها برایشان در نظر بگیرند . برای تضمین سلامتی آنها نیز راه کارهایی ارائه کنند . ج) چاقی : کودکان چاق و کودکانی که اضافه وزن دارند . د) کودکانی که دارای مشکل دیابت می باشند . و) کودکان که کم خون یا آنمی می باشند. ی) کودکان که دچار اختلالات شنوایی ویا بینایی می باشند .
4) ناتوانی های رفتاری : کودکانی که از نظر رفتاری مشابه کودکان عادی و هنجار کلاس عمل نمی کنند مشکلات رفتاری دارند . برای این دانش آموزان در هنگام تربیت بدنی و ورزش راه کارهایی ارائه می شود. این کودکان در چند گروه خلاصه می شوند : الف) بیش فعال ب) کم تحرکی و گوشه گیر ج) ترس از فعالیت بدنی د) پرخاشگر
تربیت حرکتی و ورزش دانش آموزان کم توان :
معلم تربیت بدنی در برخورد با هرنوع ناتوانی دانش آموزباید ملاحظات رفتاری زیادی را در نظر بگیرد مانند نیازها ،علایق، توجه و حمایت ،صبر و حوصله و ...
برنامه تربیت حرکتی ویژه:
واگلر و بلاک برای آموزش کودکان ناتوانی حرکتی چهار نوع تغییر ضروری را در برنامه تربیت بدنی در نظر می گیرد الف) قوانین بازی ب) اندازه ابزار و وسایل ج) محیط فیزیکی د) فرایند آموزش .
منابع :
تربیت بدنی در مدارس رحیم رمضانی نژاد
آموزش کودک کم توان حرکتی اعظم آریان فر
فیزیولوژی ورزشی دوران رشد رولند تامسون »«« ترجمه عباسعلی گائینی
تئاتر درمانی
امروزه تئاتر درمانی به عنوان شیوهای موثر و روشی جدید در توانبخشی و درمان افراد دچار عارضههای روحی و روانی مورد توجه کارشناسان و فعالان حوزه علوم توانبخشی و هنرهای نمایشی (تئاتر) قرار گرفته است. به طوری که در حال حاضر این شیوه درمانی در بسیاری از کشورها بخصوص کشورهای اروپایی و آمریکایی و کشورهای اسکاندیناوی به عنوان روشی موثر در درمان افراد نیازمند مورد توجه است.
این شیوه درمانی در ایران قدمت چندانی ندارد و آغاز فعالیت آن به سال 1348 و پژوهشهای دکتر «حمید اشکانی» و «حسن حقشناس» در مرکز روانپزشکی حافظیه شیراز برمیگردد.
اما در چند سال گذشته به مدد کارشناسان رشتههای مختلفی چون روانشناسی کاردرمانی و هنرهای نمایشی در بسیاری از مراکز توانبخشی معلولان و مصدومان جنگی شیوه تئاتر درمانی با عناوین مختلف به عنوان یکی از روشهای نوین و مهم درمان و توانبخشی مورد استفاده قرار گرفته است.
این شیوه درمانی برای نخستین بار بر روی مصدومان جنگی «جانبازان گروه اعصاب و روان» (اسکیزوفرنیک مزمن) از پنج سال پیش در مرکز روانپزشکی سعادتآباد تهران مورد استفاده قرار گرفت که در قالب فعالیتی درمانی و عضوی ازتیم درمان این مرکز ظرف مدت زمانی کوتاه تغییرات معنی داری در افراد تحت پوشش این شیوه درمانی دیده شده است و در این زمینه نتایج قابل توجهی به دست آمده است.
تئاتر درمانی یکی از روشهای هنر درمانی است که امروزه در مسیر توانبخشی و درمان بیماران روحی و روانی به درستی مورد استفاده قرار میگیرد.
این روش درمانی در یکصد سال گذشته به عنوان نقطه تلاقی هنر نمایش و روانشناسی در ارتباط با پالایش روح و روان انسان و رسیدن به «کاتارسیس» و تعادل روانی مورد توجه کارشناسان قرار گرفته است.
در تئاتر درمانی میتوان به کمک روشها و تکنیکهای درمانی خاص بر اختلالاتروانی غلبه کرد و در راه افزایش قوه یادگیری، ثبات و سلامت شخصیت، کسب مهارتهای فردی و ارتقای حس خود ادراکی، افزایش تواناییهای فیزیکی و تقویت مهارتهای حرکتی و تعادل روحی و روانی افراد گام برداشت.
این شیوه درمانی برای نخستین بار در سال 1939 توسط روانپزشک و نظریهپرداز بزرگ رومانیایی «جاکوب لویی مورنو» مطرح شد.
در این روش درمانی به کمک شیوههای مختلف نمایشی و تکنیکهای خاص روانشناسی در اجرای نمایش، به بیمار فرصت داده میشود تا در پشت نقاب نقش و بازیگری تعارضات و کشمکشهای درونی خود را بازگو نماید و فرصت مواجهه و آشنایی با درون خویش را پیدا کند و در صدد تغییر و اصلاح رفتاری خود برآید.
در نمایش درمانی تکرار و رو به روشدنهای مکرر بیمار یا (مراجع) با رفتار و اندیشههایی که شاید برای اولین بار رنجآور و آزاردهنده ذهن و روان است باعث کم شدن حساسیتهای فردی به آن اعمال و افکار میشود و این همان چیزی است که با عنوان «به نمایش درآوردن وارونه» مطرح میشود و معنی دقیق آن «کیفیت نامناسب و نامقبول چیزی را زایل کردن» است.
نمایش درمانی نوعی کاوش علمی جهت دریافت حقیقت از طریق شیوههای نمایشی است در این روش درمانگر با دو عنصر «عمل» و «مشاهده فعالانه» دست به گریبان است.
عمل در نمایش درمانی به معنای تجسم بخشیدن به ذهنیات «مراجع درمانپذیر» از طریق حرکتهای نمایشی است که این کار توسط تکنیکهایی خاص صورت میگیرد.
مضاعفسازی، آئینه، جابجایی نقشها، صندلی داغ، اتاق تاریک و صندلی خالی از جمله تکنیکهایی است که در این شیوه درمانی مورد استفاده درمانگر نمایشی قرار میگیرد.
در نمایش درمانی، فرد قادر است بر بسیاری از دل نگرانیها، اضطرابها و ترسهای مرضی خود غلبه کند.
بازیسازی و قرار گرفتن در مرحله آزمون و خطا از جمله مهمترین عناصر تخلیه کننده انسان در تئاتر درمانی است. منشاء بسیاری از اضطرابهای فردی، ترسها و نگرانیها، ترس از عمل است که نمایش درمانی به روشهای خاص خود این مشکلات را برطرف میکند.
بداههپردازی، غیرقابل پیشبینی بودن، تزکیه کردن و دراماتیک بودن به عنوان مهمترین عناصر ساختار در نمایش درمانی است.
افشاگری، امور زندگی و آفرینندگی به عنوان مهمترین وجوه درمانی هنر نمایش است که در تئاتر درمانی به نهایت خود میرسد.
به اعتقاد کارشناسان از گذشته تا حال حرکات نمایش، رقص، آواز، پانتومیم و شکلهای دیگر نمایشی چه از نظر بازیگر و چه از دید تماشاگر، نوعی نیاز بشری محسوب میشده است.
از حدود چهار هزار سال پیش از میلاد مصریان باستان برای بیان و نشان دادن آداب و سنن مذهبی و آیینی خود وارتباط انسان با خدایان نمایشهایی برگزار میکردند که از این میان میتوان به آیین «اوزیس و اوزیروس» دو ربالنوع مصری اشاره کرد که به نام آیین «مصائب آبیدوس» معروف است.
این آیین درباره مرگ و رستاخیز است اما بعدها یونانیان باستان تئاتری را پایهگذاری کردند که در آن افسانهها و اساطیر و داستانهای کهن در آن اجرا میشد در همین زمان بود که درام نویسان بزرگی چون آشیل، سوفوکل و اوریپید به عنوان مثلث تراژدی نویسان یونان باستان به ظهور رسیدند.
عجیب نیست اگر تئاتر و نمایش در مواردی خاص مانند آموزش تعلیم و تربیت روانی به تدریج جای خود را باز کرد و با محدودهای مشخص پذیرفته شد.
در نمایش درمانی، زمان همیشه زمان حال است حتی اگر فرد بخواهد بخشهایی از گذشته یا آینده خود را به تصویر بکشد. نمایش درمانی روشی درمانی است که میتواند در آموزشهای مشاورهای، مشکلات مراکز صنعتی و به طور کلی همه مواردمشاوره و راهنمایی با روش شناختی مشخص مورد استفاده قرار گیرد.
در این روش نمایش درمانگر با تلفیق مبانی علمی و تکنیکی و محتوایی قادر است با ارتباط علم روانشناسی و هنر تئاتر در راه مداوای مراجعان تلاش کند.
در این شیوه درمانگربا بهکارگیری روشهای مختلف درمان در ایجاد موقعیتهای مناسب و فضاسازی ذهنی، شیوههای بازیگری خلاق و روشهای وجودی و روش انتقال و روابط اشیا را به گونهای ملموس، مورد مداوای روانشناختی قرار میدهد. نمایش درمانی یکی از راههای بروز مشکلات درونی انسانهایی است که دچارعارضههایی روحی و روانی شدهاند.
در این شیوه درمانی، درمانگر در مسیر درمانی غیردارویی میتواند در راه برطرف کردن بسیاری از گرفتگیهای روحی و روانی افراد نیازمند تلاش کند.
عنصر تزکیه و پالایش روحی و روانی در نگاه ارسطو به عنوان مهمترین عنصر درمانی نمایش است که در این شیوه درمانی به عنوان نخستین نقطه تلاقی هنر نمایش با علم روانشناسی مطرح شده است.
با توجه به آمار بالای بیماران دچار عارضههای روحی و روانی هنگام آن فرا رسیده است که نمایش درمانی به عنوان روشی نوین در درمان مشکلات روحی و روانی جامعه کارکردهای اجتماعی خود را بیشتر نشان دهد.
اکنون که دنیا به سوی درمانهای غیردارویی گام برمیدارد برماست که تلاش کنیم تا در مسیر آموزشهای مختلف هنر درمانی از این قافله عقب نمانیم.
انواع اختلالهای رفتاری وهیجانی
اختلالهای انطباقی : کودک نشانه هایی از ویژگیهای هیجانی ورفتاری خود را نشان می دهد که توانایی سازگاری با حوادث ناگوار یا تغییرات در زندگی را ندارد . نشانه ها در طول سه ماه که فشار روانی یا تغییرات وجود دارد باید دیده شود وبیش از شش ماه پس از آنکه شرایط تمام شد نباید ادامه یابد . درماندگی شخص از آنچه باید در برابر حوادث از خود نشان دهد ، نقص در عملکرد های اجتماعی یا آموزشگاهی ، ترس ، اضطراب ، مدرسه گریزی ، تخریب ، نزاع جویی از جمله رفتارهای این اختلال است . پنج تا بیست در صد کودکان دارای اختلالهای انطباقی هستند .
اختلالهای اضطراب: اضطراب گروه بزرگی از اختلالها را در بر می گیرد . هراس از مدرسه ، اختلال فشار روانی پس از آسیب دیدگیها ، اختلال اجتنابی ، وسواس فکری وعملی ، وحشت زدگی از جملة این اختلالها هستند . اختلالهای اضطراب گاهی نشانه های بدنی دارند . سر درد ، دل درد ، عرق کردن ،برافروختگی ،تکرر ادرار گاهی نشان از اضطراب دارد . اضطراب به عنوان یک واکنش زود گذر در همه ی کودکان دیده می شود واین هنگامی است که با یک موقعیت استرس زا روبه رو می شوند . اگراضطراب شدید باشد ، مدت طولانی در کودک بماند ، در فعالیتهای روزمره ی کودک اثر بگذارد ممکن است بتوان آن را اختلال دانست .
اختلال وسواس فکری - عملی : به طور متوسط 5/2 در صد کودکان به این اختلال مبتلا می شوند. تفکرات وسواسی تکانه ها و تصورات دایمی هستند که اجباری و نامتناسب می باشند . منظور ازاجباری آن است که فرد خود خویشتن را ملزم ومجبور به مرور این تفکرات می بیند . شکهای تکراری ،الزام به گذاشتن چیزها در یک ترتیب خاص وتکانه های پرخاشگری از وسواسهای فکری می باشند . منظور از تکانه ها عملهایی است که با محرکهایی درونی برانگیخته می شوند به راحتی بروز می یابند وکنترل و جهت گیری آگاهانه ای بر آنها تقریبا ً وجود ندارد . اعمال وسواسی رفتارها یا فعالیتهای ذهنی تکراری است مانند شستن دست ،وارسی کردن ، دعا کردن ،شمردن . این کارها به قصد کاهش فشار واضطراب انجام می شود . بسیاری از کودکان دارای وسواس ممکن است بدانند که رفتار آنها افراطی و غیرلازم است ولی ناخودآگاه به تکرار کارهای روزمره خود کشانده می شوند و نمی توانند آن را متوقف سازند
اختلال فشار روانی پس از آسیب دیدگی : پس از بروزآسیب دیدگیهای شدید یا تعدادی حوادث پشت سر هم که در زندگی کودک رخ می دهد ،ممکن است چنین اختلالی شکل بگیرد . ترس از مرگ یا آسیب دیدن ِ یکی از نزدیکان یا آموختن چیزهایی درباره ی مرگ وبیماریها می تواند زمینه ساز این اختلال باشد . نشانه های اختلال باید مدت یک ماه پس از مواجهه با عامل ایجاد کننده ی فشار روانی دیده شود . واکنشهای این اختلال در کودکان به صورت ترس شدید ، احساس بدون کمک ماندن ، کابوسها ی شبا نه ، ترس از تکرار حوادث ، کرختی در واکنشهای عمومی یا برانگیختگیها ی درونی دیده می شود . بچه های کوچکتر مشکلات خود را در بازیهای روزانه شان نشان می دهند یا ممکن است مهارتهایی را که تا آن زمان به دست آورده اند ترک کنند . مانند کنترل ادرار و مدفوع یا مهارتهای گفتاری .
خموشی اکتسابی: این اختلال زمانی رخ داده است که کودک یا نوجوان به گونه ای تثبیت یافته در موقعیتهای خاص اجتماعی از صحبت کردن اجتناب کند . خموشی اکتسابی بر پیشرفت تحصیلی کودک اثر می گذارد وارتباط اجتماعی او را مختل می کند. بروز خموشی اکتسابی معمولاً پیش از پنج سالگی است ولی تا زمانی که کودک وارد مدرسه نشده نمی توان درباره ی آن داوری کرد . این اختلال بسیار نادر است ومعمولاً در یک دوره ی چند ماهه ادامه می یابد .با این وجود برخی از کودکان در تمام طول دوران مدرسه از سخن گفتن اجتناب می کنند .