اصول تربیت کودکان
روان شناسی امروزثابت کرده است مهم ترین عامل موفقیت ها و شکست های انسان در چگونگی گذران دوره ی کودکی او نهفته است و این هم باید ما را برآن دارد که برای کودکان مان این دوره را آن گونه مهیا کنیم که آن ها را به سمت موفقیت سوق دهد نه شکست های پیاپی ، محبت –ثابت قدم بودن - الگو خوب بودن - قابل اعتماد بودن -حضور داشتن – خوش بین و صبور بودن –ایستادگی کردن خودپسند نبودن –فعال بودن – ساده گرفتن – سازگاری داشتن و همدلی بودن اصولی است که می تواند ما را به هدف برساند.
محبت بزرگ ترین نعمت خداوند ی است که پایه وبنیاد همه ی روابط واخلاقیات به آن وابسته است . هر چه شما بیشتر به اطرافیان محبت کنید،در عوض محبت بیشتری نیز دریافت خواهید کرد . این بهترین هدیه ای است که می توانید تقدیم فرزندتان کنید.
نظم قاعده ومحدودیت های مشخص ، ایجاد اعتماد می کند. این همان چیزی است که فرزندتان برای احساس امنیت وآرامش به آن نیاز دارد.
اگر می خواهید فرزندتان به کاری که شما دوست دارید گرایش پیدا کند شما خود الگویی برای آن رفتار باشید . فرزند شما به کسی نیاز داردتا ازاو سرمشق بگیرد.
دروغ نگویید وسعی کنید رفتارهای ساختگی از خود نشان ندهید . فرزندان باید خود واقعی شما را ببینند وبشناسند.
سعی کنید وقتی کودکتان به شما نیاز دارد کنار او باشید وبه خواسته های اورسیدگی کنید . نگذارید کار یا مسائل دیگر بین شما وفرزندتان فاصله بیندازد.
مسائل با نوع نگرش شما به آن ها تغییر می کنند . اگر مثبت گرا وبه آینده خوشبین باشید ، از زندگی لذت بیشتری خواهید برد.
آرام تر وهم گام با فرزندان تان جلو روید . زندگی به خودی خود سریع می گذرد ، پس چرا خودتان هم سعی می کنید سرعت آن را بیشتر کنید؟ و یادتان باشد ، تغییر زمان می برد.
استقامت از لزومات پیمودن این راه است.پس هیچ وقت دلسرد نشده ودست از کار نکشید،به خصوص در کمک کردن به فرزندان تان.
از لاک خود پسندی تان بیرون آیید وانرژیتان را صرف دیگران کنید وفرزندان تان را در این راه طولانی با خود همسفر کنید.
فقط یک جا ننشینید . اگر ایده خوبی دارید ، یا فکر می کنید کاری اشتباه است،دست به فعالیت بزنید. عمل کرد های شما به فرزندان تان نشان می دهد که تنها راه انجام کارها، اقدام به عمل کردن به آن هاست.
کودک شما برای خوشبخت بودن نیاز به چیزهای زیادی ندارد . در واقع ، هرجه کمتر باشد بهتر است . این کار باعث می شود او یاد بگیرد برای داشتن کوچک ترین وسیله اش هم قدر شناس و سپاسگذار باشد .
هرانسانی برای زندگی کردن نیاز به مجموعه ای از اصول و قوانین دارد که از طریق آن خوب را از بد تشخیص دهد . شما باید جایگاه اعتقادی تان را محکم کنید ، تا فرزندانتان هم فرصت پیروی ازشما را داشته باشد .
انعطاف پذیری امر بسیار مهمی در زندگی است . یاد گرفتن چیزهای تازه ، داشتن ایده های جدید و کشف دیدگاه های مختلف ، را باید تجربه کنید و به فرزندان تان نیز منتقل کنید .
فرای همه ی این مسائل ، یکی از مهم ترین فضیلت ها ی انسانی ، توانایی درک دیگران و فهمیدن احساسات آن ها است . همدلی پادزهری برای رفتارها ی خود پسندانه ،بی رحمانه و عاری از عاطفه و احساس است . و بهترین راهی که فرزندان مان می توانند این خصوصیت برجسته را بیاموزند ، از طریق همدلی کردن ما با آن است .
هر کاری که ما انجام می دهیم ، تاثیری مستقیم بر فرزندان مان و دنیای آن ها دارد . پس دست از بهانه تراشی و انداختن تقصیر بر گردن همدیگر برداریم و همه ی انرژ ی مان را صرف تربیت آن ها کنیم . موفق شدن آن ها درزندگی به این نیست که همیشه درمدرسه نمره بیست بگیرند ، یا تحصیلات دانشگاهی کنند یا در کار و تجارت موفق شوند . موفقیت آن ها ،نفس خوشبخت زندگی کردن دراین دنیای پر هرج و مرج و شلوغ است .
منبع: www.sohila.blogfa.com
هنر گفت و گو در زندگی زناشویی
یکی از لذت بخش ترین تجربیات زندگی مشترک این است که حرف مبهمی را بزنید و بدانید که همسرتان دقیقاً منظور شما را می فهمد. توانایی در صحبت خودمانی، ایماء و اشاره، نکته پرانی و چشمک زدن و نظایر آن، نشانه ی نزدیکی و صمیمیت است. گفت و گویی که پایان خوش دارد نشانه صمیمیت است. طرفین می دانند که دیگری چه می گوید و تدریجاً از این که می توانند آزادانه حرف بزنند و منظور یکدیگر را بفهمند لذت می برند.
اما در ازدواج های ناموفق ، لذت گفت و گو در فضای شکایت ها و گله مندی های خشمگینانه و سوءتفاهم ها گم می شود و جای اشارات دلنشین ابروها و چشمک های خوشایند را نگاه های خیره و اشارات انتقادی و بهانه گیری ها و تهدیدها پر می کند. چه اتفاقی می افتد؟ چرا صحبت های دلنشین از دست می روند؟ مسئله اینجاست که به مرور شیوه های متفاوت صحبت، منافع و چشم اندازهای متفاوت و سوءتفاهم ها روی هم انباشته می شوند و آهنگ دلپذیر صحبت را تغییر می دهند. برخی از اشخاص نسبت به وضع ظاهر خود حساس هستند و بعضی دیگر به طرز صحبت خود با سایر اعضای خانواده حساسیت دارند. اگر با همسر خود صحبت می کنید، از توهین، تهمت و سرزنش بپرهیزید. از زدن برچسب مانند «شلخته»، «خودخواه» یا «بی ملاحظه»، «لجباز» و غیره خودداری کنید.زن و شوهر ممکن است هنگام صحبت علی رغم حُسن نیت به بیراهه بروند. به جای صحبت نرم و ملایم ، با هم مشاجره کنند و چون یکی از آنها به قصد سبک کردن فضای سنگین صحبت، به شوخی حرفی بزند، دیگری چنان واکنش نشان دهد که انگار در شوخی هم قصد و شری در کار بوده است. در این شرایط هر اقدامی برای تلطیف فضای صحبت، نتیجه معکوس می دهد. هم صحبتی زن و شوهر با هم، برای رشد و بقای احساس صمیمیت آنها نقش قطعی دارد. متأسفانه «بسیاری از زوج ها» و شاید بتوان گفت «اغلب» آنها از مهارت های لازم برای گفت و گو با یکدیگر برخوردار نیستند و بی آنکه بخواهند گرفتار سوءتفاهم و دلسردی و تکدر خاطر می شوند.در این جا به چند نمونه از مسائل و مشکلاتی که بر سر راه گفت و گوی مؤثر همسران وجود دارد اشاره می کنیم:
1- مسئله: «نمی توانم با همسرم صادق باشم.»
2- مسئله: «نمی توانم خودم باشم» بسیاری از اشخاص مدعی هستند که نمی توانند با همسرشان راحت صحبت کنند، باید احتیاط کنند مبادا حرفی بزنند و همسرشان را ناراحت کنند. زنی شکایت می کند که «وقتی به شوهرم حرفی می زنم واکنش بسیار بدی نشان می دهد. باید مواظب باشم، باید روی کلماتم فکر کنم.»
سؤال می تواند آغازگر صحبت و ادامه آن ، و در نهایت اسباب توقف و ناتمام ماندن آن گردد. گاه یک سؤال دقیق و حساب شده می تواند به گونه ای اعجاب انگیز همسر شما را به صحبت تشویق کند. اما یک پرسش نابهنگام، طعنه آمیز یا بی تناسب می تواند از ادامه صحبت جلوگیری کند. برای آموختن شیوه های جدید صحبت با همسر خود،کلمات را با سیاست و با رعایت همه جوانب ادا کنید، سعی کنید لحن خوشایندی داشته باشید. می توانید اگر خواستید یاد صحبت های مؤدبانه روزگار قبل از ازدواج بیفتید. استفاده از این طرز صحبت در مناسبات زناشویی، به خصوص اگر در برخورد با همسر خود لحن انتقاد آمیز دارید، ساده نیست. در این صورت برای ایجاد تغییر باید تلاش بیشتری کنید. شکستن عادت ها ساده نیست، اما با یاد گرفتن الگوهای جدید می توانید بدون کنترل و به طیب خاطر با همسرتان حرف بزنید.
3- مسئله: «همسرم مرتب سر من داد می کشد» به اعتقاد بعضی ها بلند صحبت کردن همسر، نشانه عصبانیت و حتی ضعف اخلاقی است. در این مورد زن و شوهر می توانند با گفت و گو، مسئله بلند صحبت کردن را حل کنند. زن یا مردی که از صدای بلند همسرش رنجیده ، باید این احتمال را در نظر بگیرد که ممکن است بلند صحبت کردن همسرش را اشتباه تفسیر کرده باشد. از سوی دیگر همسر نیز می تواند لحن صدای خود را ملایم تر کند. راه حل بهتر این است که کسی که از صدای بلند همسرش ناراحت می شود نسبت به آن حساسیت نشان ندهد. می تواند به ملایمت اعتراض کند، اما رنجشی به دل نگیرد.
4- مسئله: «شوهرم فقط به خودش فکر می کند و به صحبت های من گوش نمی دهد» بسیاری از زن ها از شوهرانشان انتظار دارند که از احساسات خودشان حرف بزنند، این موجب می شود که آنها نسبت به شوهرانشان احساس صمیمیت بیشتری کنند. واکنش احساسی زن و مرد نسبت به فراز و نشیب های زندگی، به آنها احساسی از وحدت و انسجام می بخشد. بسیاری از نویسندگان، احتیاط در ابراز احساسات از سوی مردها را یکی از اشکالات عمده آنها می دانند. بسیاری از زن ها هم درباره همسرشان همین نظر را دارند: «شوهرم مثل آهن سرد و خشک است. اگر احساساتش را بروز می داد خیلی بهتر می شد.» اما اغلب شوهرها، احتیاط در ابراز احساسات را دلیل نقص و ضعف نمی دانند. مردها در مقایسه با زن ها اغلب خویشتن نگری کمتری دارند و احتمالاً به قدر زن ها از احساسات خود، آگاه نیستند. مردی که به احساسات خانمش توجه می کند، نسبت به احساسات خودش هم حساس می شود.
5- مسئله: «با هم صحبت می کنیم اما صحبت ما سرد و بی روح است» مسئله این است که طرفین موضوعات مورد علاقه یکدیگر را طرح نمی کنند. از آن گذشته طراوت و شادابی گفت و گوهای اوایل آشنایی، دیگر وجود ندارد و طرفین اقدامی برای جلب نظر یکدیگر صورت نمی دهند. دلیل دیگر این است که زن و شوهر نتوانسته اند گفت و گو برای حل مشکلات را از مکالمات خوشایند جدا کنند. بنابراین وقتی یکی از آنها با یک تعریف محبت آمیز شروع می کند، دیگری ممکن است فرصت را برای طرح یکی از گرفتاری های خود مناسب بپندارد، در نتیجه گفت و گوی محبت آمیز و لذتبخش کمیاب می شود.
مقررات و آداب گفت و گو
قانون شماره 1- با همسر خود هماهنگ شوید.
زن و شوهر برای این که بتوانند با یکدیگر ارتباط سازنده برقرار کنند باید در مسیر صحبت یکدیگر قرار گیرند، زیرا در بسیاری از مواقع زن و شوهر با آنکه درباره ی موضوع واحدی صحبت می کنند اما روش صحبت آنها به قدری متفاوت است که نمی توانند با هم هماهنگ شوند. ممکن است زن یا شوهر قصد تسکین ناراحتی همسر خود را داشته باشد، اما بر شدت ناراحتی او بیفزاید. متأسفانه بسیاری از زوج ها در مخابره افکار و احساسات خود به یکدیگر با دشواری روبه رو هستند. بعضی خواسته هایشان را چنان طرح می کنند که به درک طرف مقابل منجر نمی شود؛ عقاید خود را مبهم طرح می کنند، از طرح موضوع اصلی طفره می روند ، حاشیه می روند و با این حال خیال می کنند که همسرشان موضوع را دقیقاً و آن طور که هست درک می کند. یکی بیش از حد وارد جزئیات می شود و دیگری به قدری در کلمات صرفه جویی می کند که کلامش تفهیم نمی شود و هر دو بر این باورند که به تفاهم میان خود کمک می کنند.
گاه به نظر می رسد که اصولاً به دو زبان متفاوت حرف می زنند. در این شرایط، هرگز عجیب نیست که زن و شوهر، هر دو ناراحت شوند، زیرا هر کدام بی خبر از تفصیر خویش، دیگری را به دیر فهمی و سرسختی متهم می کند.
(توجه داشته باشید که همسر شما با گفت و گوی خود ، گاهی فقط به حمایت شما و گاهی نیز به راهنمایی های عملی شما نیاز دارد، پس باید نسبت به اشاره ها و احساسات همسرتان حساس باشید تا راه های مناسب ارتباط با همسرتان را پیدا کنید.)
قانون شماره2 - با علاقه گوش بدهید.
گاهی اوقات زن شکایت می کند که شوهرش به حرف های او گوش نمی دهد و حال آنکه شوهر در مقام اعتراض مدعی است که همه حرف های او را شنیده است. بررسی های به عمل آمده نشان می دهد که در این زمینه اختلاف جنسی مشهودی وجود دارد. زن ها هنگام گوش کردن با ابراز کلماتی نظیر «آره»، «عجب» و تکان دادن سر، به گوینده می فهمانند که به حرف های او گوش می دهند و حال آن که مردها هنگام گوش دادن بیشتر سکوت می کنند.
گاه شما فراموش می کنید که گفت و گو مبادله اطلاعات و نقطه نظرهاست. صحبت کردن و جواب نگرفتن در حکم صحبت با دیوار است. اگر شما هنگام گوش دادن سکوت اختیار می کنید احتمالاً می توانید به اشاره کردن و تکان دادن سر، عادت کنید و نشان دهید که به راستی گوش می دهید و همسرتان را از تردید بیرون آورید.
قانون شماره 3: از قطع صحبت اجتناب کنید.
قطع صحبت برای کسی که این کار را می کند احتمالاً طبیعی به نظر می رسد اما ممکن است در کسی که صحبت او قطع می شود ایجاد نارضایتی و افکار منفی کند. «او به حرف هایم گوش نمی دهد، تنها می خواهد خودش حرف بزند.»
قطع صحبت هم مانند سایر عادات ممکن است بخشی از طرز مکالمه اشخاص باشد و برخلاف برداشت احتمالی کسی که صحبتش قطع می شود ارتباطی با خود محوری و مخالفت و غیره ندارد. در اینجا نیز زن و مرد رفتار متفاوتی نشان می دهند. مردها بیش از زن ها صحبت را قطع می کنند، اما قطع صحبت آنها مشمول زن ها نیست، یعنی با مردهای دیگر هم که صحبت می کنند همین سیاست را دارند. بنابراین زنی که برای قطع صحبت از سوی همسرش دلایل منفی می تراشد باید به خاطر داشته باشد که این رفتار ممکن است مربوط به طرز صحبت او باشد. اما با این حال کسی که صحبت را قطع می کند باید به انتظار پایان صحبت بپرد و صبر کند. ممکن است مردی با تأنی و با جملات فاصله دار حرف بزند و زنش که حاضر جواب و بی قرار است مرتب به میان صحبت پریده، رشته کلام را قطع کند. در این شرایط ممکن است مرد عصبانی شود و زن را مورد انتقاد قرار دهد. غافل از این که رفتار خانم او دلایل عمیق تری دارد. مردها در مقایسه با زن ها اغلب خویشتن نگری کمتری دارند و احتمالاً به قدر زن ها از احساسات خود، آگاه نیستند. مردی که به احساسات خانمش توجه می کند، نسبت به احساسات خودش هم حساس می شود.
قانون شماره4: ماهرانه سؤال کنید.
سؤال می تواند آغازگر صحبت و ادامه آن ، و در نهایت اسباب توقف و ناتمام ماندن آن گردد. بعضی ها طبیعتاً کم حرف هستند، در برخورد با این اشخاص می باید زمینه صحبت را فراهم نمود. گاه یک سؤال دقیق و حساب شده می تواند به گونه ای اعجاب انگیز همسر شما را به صحبت تشویق کند. اما یک پرسش نابهنگام، طعنه آمیز یا بی تناسب می تواند از ادامه صحبت جلوگیری کند. در برخی از مواقع، لحن عتاب انگیز و یا پرخاشگرانه سؤالات مسئله ساز می شود: «چرا دیشب دیر آمدی؟»، «چرا این همه به خودت رسیده ای؟ » در بسیاری از موارد سؤالاتی که با «چرا» شروع می شوند تولید اشکال می کنند، علتش این است که این قبیل سؤالات اغلب مخاطب را در موضع دفاعی قرار می دهد. با آنکه ممکن است سؤال کننده صرفاً برای کسب اطلاع سؤال کرده و منظور دیگری هم نداشته باشد، استفاده از کلمه «چرا» در شروع یک جمله سؤالی احتمالاً شما نت ها و خطاب های پدر و مادر در دوران کودکی را تداعی می کند: «چرا دیر کردی؟»
از آن گذشته سؤالاتی که با «چرا» شروع می شوند، اغلب بی اعتمادی و یا حتی سوء ظن را تداعی می کند. می توان برای اجتناب از این مشکل ، سؤالات را به شکل دیگری مطرح کرد مثلاً به جای «چرا دیر کردی؟» می توان پرسید «مشکلی پیش آمده که دیر به منزل برگشتی؟» در این صورت همسرتان از این که شما نگران او هستید و یا دوست دارید در جریان مشکلات او قرار گیرید خوشحال خواهد شد.
قانون شماره 5: سیاست و نزاکت به خرج دهید.
شاید در ظاهر رعایت این قانون در روابط زناشویی عجیب به نظر برسد اما در عمل، هر کس حساسیت هایی دارد و حتی نزدیک ترین اشخاص ممکن است احساسات ما را جریحه دار کنند. برخی از اشخاص نسبت به وضع ظاهر خود حساس هستند و بعضی دیگر به طرز صحبت خود با سایر اعضای خانواده حساسیت دارند. اگر با همسر خود صحبت می کنید، از توهین، تهمت و سرزنش بپرهیزید. از زدن برچسب مانند «شلخته»، «خودخواه» یا «بی ملاحظه»، «لجباز» و غیره خودداری کنید. این برچسب ها با ایجاد تکدر خاطر، فضای حاکم بر گفت و گوی شما را تیره می کند. از مطلق گویی و استفاده از کلماتی مانند «هرگز» یا «همیشه» خودداری کنید. این واژه ها معمولاً اشتباه هستند. چون به ندرت همسری پیدا می شود که «هرگز» کارش را درست انجام ندهد و یا «همیشه» در انجام کاری کوتاهی کند.
- حرفتان را بزنید و از انتقاد خودداری کنید . مثلاً به جای این که بگویید «تو هرگز به من کمک نمی کنی» بگویید «اگر در شستن ظرف ها به من کمک کنی بسیار ممنون می شوم».
- ذهن خوانی نکنید، احتمال این که ذهن خوانی اشتباه باشد، زیاد است و در نتیجه زمینه عصبانیت همسرتان را فراهم می سازید. اگر فکر می کنید که همسرتان از شما دلگیر است بهتر است به او بگویید «احساس می کنم از من دلگیر هستی» تا او برای شما توضیح دهد.
صحبت با همسر خود، کلمات را با سیاست و با رعایت همه جوانب ادا کنید، سعی کنید لحن خوشایندی داشته باشید. می توانید اگر خواستید یاد صحبت های مؤدبانه روزگار قبل از ازدواج بیفتید. استفاده از این طرز صحبت در مناسبات زناشویی، به خصوص اگر در برخورد با همسر خود لحن انتقاد آمیز دارید.
اگر شنونده صحبت های همسرتان هستید این اصول را رعایت کنید
- زمینه های توافق را پیدا کنید. ببینید با کدام یک از نکات مورد اشاره همسرتان موافق هستید تا در نقش مخالف او ظاهر نشوید« بله قبول دارم که اخیراً سرم خیلی شلوغ بوده است.»
- مضامین منفی صحبت های همسرتان را ناشنیده بگیرید، بعید نیست که همسر شما در حالت دلخوری یا عصبانیت در بیان مسئله مبالغه کند. به «علت» عصبانیت توجه کنید و انتقادها و سرزنش ها را نادیده بگیرید.
- مطمئن شوید که منظور همسرتان را درک کرده اید، در غیر این صورت از او سؤال کنید . مثلاً: «فکر می کنم منظور تو این است که حاضر نیستی دخالت های مادرم را تحمل کنی. درست است؟»
از گفتن «متأسفم» ترسی به دل راه ندهید. روابط زناشویی ایجاب می کند که اگر خواسته و ناخواسته اسباب تکدر خاطر همسرتان را فراهم کرده اید در مقام پوزش برآیید و تأسف خود را به او اطلاع بدهید.
منبع:http://motaharfamily.com /
10 اشتباه مخرب که هر مشاجره ای را بدتر می کند
تحقیقات نشان می دهد که داشتن ارتباط خوب روابط را ارتقاء می بخشد، همچنین صمیمیت، اعتماد و حمایت بین طرفین را نیز بیشتر می کند. عکس این مسئله نیز صادق است: ارتباط بد صمیمیت را از بین برده، عدم اعتماد و اطمینان ایجاد می کند و حتی موجب تحقیر و اهانت بین دو طرف می شود. در زیر به چند نمونه از رفتارها و الگوهای ارتباطی ضعیف، منفی و حتی مخرب اشاره می کنیم که هر دعوا و مرافعه ای را بدتر می کند.
1 ـ اجتناب از دعوا به طور کل:
به جای صحبت کردن درمورد مشکلات در یک جو آرام و توام با احترام برخی افراد سعی می کنند هیچ چیز درمورد مشکلات و دلیل ناراحتی خود به طرف مقابل نگویند و بعد آن را یکباره به صورت عصبانیتی وحشتناک بیرون می دهند. این به نظر راهی کم استرس تر می آید-که بخواهید به طور کل از بحث و مشاجره دوری کنید—اما معمولاً استرس بیشتری برای هر دو طرف ایجاد می کند چون با آن انفجار عصبانیت، تنش، خشم و مشاجره بیشتری بین دو نفر ایجاد خواهد شد. پس بهتر این است که به راحتی و با آرامش خاطر درمورد مشکلات خود با هم بحث کنید.
2 ـ حالت دفاعی گرفتن:
بعضی ها به جای اینکه گله و شکایت های طرف مقابل را با دیدی منتقدانه و با میل شخصی مورد توجه قرار دهند و نقطه نظرات او را درک کنند، سعی می کنند هرگونه اشتباه و خطای خود را انکار کنند و به هیچ طریق زیر بار نمی روند که ممکن است خودشان موجب بروز مشکل شده باشند. شاید به نظر برسد که انکار مسئولیت استرس را در کوتاه زمان کمتر می کند اما در طولانی مدت موجب بروز مشکلات بسیاری خواهد شد.
3 ـ تعمیم افراطی
بعضی ها وقتی اتفاقی می افتد که چندان به مذاقشان خوش نیست با عمومیت دادن آن مشکل را بیرون می دهند. هیچوقت جملات خود را با "تو همیشه...." یا "تو هیچوقت..." مثل "تو همیشه دیر میای خونه" یا "تو هیچوقت کارایی که من دوست دارم را انجام نمیدی" شروع نکنید. کمی مکث کنید، فکر کنید و ببینید آیا این جمله ها واقعاً صحت دارد. همچنین هیچوقت با پیش کشیدن مشکلات قدیمی سعی نکنید که مشاجره را بدتر کنید.
4 ـ حق داشتن
اگر بخواهید فکر کنید که برای هر کاری روش "درست" و روش "غلط" وجود دارد، و روش شما همیشه "درست" است، رابطه تان خراب خواهد شد. هرگز نخواهید که طرفتان هم مثل شما به قضایا نگاه کند و اگر دیدگاه آنها متفاوت بود، جنگ و جدال راه نیندازید. همیشه به دنبال مصالحه باشید و یادتان باشد که هیچوقت یک روش "درست" یا "غلط" محض وجود ندارد و ممکن است هر دو نقطه نظر کاملاً صحیح باشند.
5 ـ روانکاوی
بعضی ها به جای اینکه درمورد افکار و احساسات طرف مقابلشان سوال کنند، فکر می کنند که می دانند که طرفشان به چه چیز فکر میکند یا درمورد یک مسئله خاص چه احساسی دارد و معمولاً هم این تفسیرها منفی است. مثلاً وقتی طرفشان دیر سر قرار می آیند، پیش خودشان فکر می کنند که برای او اهمیت ندارند. این کار دشمنی و سوءتفاوم بین دو طرف ایجاد می کند.
6 ـ گوش ندادن
بعضی افراد حرف به جای اینکه خوب به حرفهای طرف مقابلشان گوش کنند و حرفهای او را درک کنند، موقعی که طرفشان مشغول صحبت کردن است، حرف او را قطع می کنند، چشمانشان را اینطرف و آنطرف می گردانند یا به آنچه خودشان می خواهند در جواب بگویند فکر می کنند. اینکار باعث می شود نتوانید به خوبی از نقطه نظرات طرف مقابلتان مطلع شوید. هیچوقت اهمیت گوش دادن به حرفهای همدیگر را دست کم نگیرید.
7 ـ تقصیر را گردن دیگری انداختن
بعضی افراد با انتقاد از طرف مقابل و مقصر دانستن او برای موقعیت حاضر با مشکل برخورد می کنند. هیچوقت ضعف های خود را قبول نمی کنند و به هر قیمتی که شده دربرابر آن ایستادگی می کنند چون فکر می کنند با قبول ضعف هایشان از اعتبارشان کم می شود. به جای این رفتارها باید سعی کنید هر دعوا و مشاجره را فرصتی بدانید برای بررسی منتقدانه وضعیت، ارزیابی نیازهای هر دو طرف و رسیدن به یک راه حل که به هر دو کمک کند.
8 ـ سعی در برنده شدن در دعوا
هدف از بحث بین دو نفر باید درک متقابل و رسیدن به توافق نظر یا راه حل باشد که نیازهای هر دو طرف در آن ملاحظه شود. اگر سعی دارید نشان دهید که طرف مقابلتان چه اشتباهاتی انجام داده است، احساسات او را دست کم بگیرید و محکم روی نظر خودتان بایستید، بدانید که مسیر اشتباهی را انتخاب کرده اید.
9 ـ حمله های شخصیتی
گاهی اوقات برخی افراد هر عمل منفی ازطرف مقابل را جدی گرفته و آن را نقص شخصیتی او قلمداد میکنند. مثلاً وقتی شوهری جوراب خود را اینطرف و آنطرف خانه می اندازد، زن آن را یک اشکال شخصیتی در او قلمداد کرده و برچسب تنبل بودن و بی ملاحظه بودن را به او می چسباند. این روش در هر دو طرف درک و احساس نادرست ایجاد می کند. یادتان باشد که درهر شرایطی برای شخصیت طرف مقابلتان احترام قائل باشید حتی اگر رفتاری از او را دوست نداشته باشید.
10 ـ توپ را به زمین مقابل شوت کردن
وقتی یک طرف می خواهد درمورد مشکلی در رابطه صحبت کند، طرف مقابل حالت دفاعی به خود می گیرد و از صحبت کردن یا حرف زدن با او طفره می رود. این نوعی بی احترامی به فرد مقابل است و در برخی موقعیت های خاص، حتی اهانت آمیز است و موجب شدت گرفتن مشکل هم می شود. اینکار نه تنها هیچ مشکلی را حل نمی کند، بلکه موجب جریحه دار کردن احساسات طرف مقابل و خراب شدن رابطه هم می شود. پس بهتر است که با احترام و علاقه به حرفهای طرف مقابل خود گوش کنید.
منبع:mobin.com
چگونه مردان را به سخن واداریم؟
نمیدونم به چی فکر میکنه چون اون هیچ وقت در مورد احساسش با من حرف نمیزنه."
ایـن جمله بـه گوشتان آشنا است؟ برای اکثر زنان، واداشتن شوهرشان بـرای اینکه احساسات درونی خود را با آنها در میان بگذارند، کار مشکلی به نظر میرسد. در این شرایط زن احساس میکند که ناموفق بوده و برای مرد سوء تعبیر پیش میآید. اما در این میان موضوعی وجود دارد که اغلب زنها از آن بیاطلاع هستند. مردها میخواهند صحبت کنند. تحت شرایط مناسب، آنها سرتاسر شب به صحبت میپردازند. اکثر مردان نیاز دارند که با همسرشان درد دل نموده و کمی سبک شوند. اما رمز و راز واداشتن همسرتان برای بیان احساساتش چـیسـت؟
راز شماره 1 مردان حقیقی از عدم پذیرش وحشت دارند
واقعا این درست است. اغـلب مـردها احساس میکنند که زنها در مورد آنها بسیار منتقدانه رفتار مینمایند و نگران این هستند که نکند بعد از بیـان آنچـه کـه در ذهنشان میگذرد توسط همسرشان مورد استهزاء قرار گرفته و به عـلت عـدم پذیرش او تحقیر شوند. برای زنها مهم است بدانند کـه نفس و شخصیت یک مرد شکنندهتر از نفس و شخصیت آنها بوده و آسانتر مورد تهدید قرار میگیرد. این موضوع به خصوص زمانی که یک مرد در رابطهای نـزدیک و صمیمانه بـا همسرش قـرار گرفته است بیشتر نمود پیدا میکند؛ او مشتاق تصدیق و عکسالعملهای مثبت همسرش بوده و دوست دارد بداند که موجب خشنودی او شده است. بنابراین اگر مردی احساس نماید که شما تصمیم دارید در موردش قضاوت کنید، و یا به دلیل گفتـههـایش به گونهای متفاوت به او نگاه کنید، مطمئن باشید که وی صحبت نخواهد کرد.
داوری کردن در مورد شریک زندگی به معنای اجازه دادن به او بـرای بیان ذهنیاتش نبوده و شما را مشتاق برای شنیدن حرفهای او نشان نخواهد داد. منـظور این نیست که شما نظر و ایدهای نداشته باشید و یا نتـوانید آن را در فرصـتی بیان کنید. یک مرد جهت بازگو نمودن درونش لازم است احساس کند به دلیل آنچه کـه هست مورد پذیرش حقیقی قرار گرفته، نه به دلیل آنچه که ممکن است شما دوست دارید باشد. صبر و بردباری نمایید. اگـر عـجـولانـه تـوسط پیشنهاد دادن نقطه نـظرات خـود با گفتن جملاتی از قبیل "خوب، اشتباه میکنی، من قبول ندارم" یا "از کجا این فکر مسخره بـه ذهنـت رسیــده"، در برابر عقاید او عکسالعمل نشـان دهیـد، هـر مـردی از سـخـن گفـتن بـاز خواهد ایستاد. آنها نگران آن هستند که مبادا حرفی بسیار خصوصی از دهانشان خارج شـود کـه مطابق با تصور ذهنی شما از آنها نبوده و یا تصویری که بروز از خودشان در ذهن شما ایـجاد کردهاند را مخدوش کند.
راز شماره 2 شما نیز درون خود را آشکار کنید
بین زوجین بیان احساسات درونی باید به صـورت متقـابـل انـجام بگیرد. هر فردی دارای مشکلات، دغدغهها و مسایل پنهانی در صندقچه قلبش میبــاشد. بسیاری از مردان تصور میکنند " اگر این مسـایـل را به او بگویم، ترکم خواهد کرد." شما مجبورید نشان دهیـد کـه جـریان ایـن نیست. به این منظور برای او از خود چیزی را فاش کنید که نشان دهد به همان اندازهای که او به شما اعتماد دارد، شما نیز به او اعتماد دارید.
هنگامیکه او شروع بـه بـیان احساسات دورنی خود میکند، به آنچه که میگوید گوش فرا داده، قدمیبه جلو بـرداشته و در عـوض پیشنهادی مثبـت ارایـه دهیـد. بعد از اینکه وی مسالهای خصوصی را ابراز نمود، چیزی شبیه این بگوید "خوب، اینکه چیز بدی نیست من بدتر از اینها بودم." یا "من واقعا آن چیزی که اتفاق افتاده را تحسین میکنـم." و آن چیزی از داستان را که واقعا میپسندید انتخاب کنید. (از مسایل ساختگی دوری کنید چون موضـوع لوس شده و تبدیل بـه دست انداختن خواهد شد. مردم همیشه میتوانند متوجه شوند که کسی آنها را دسـت انـداخـته و این موضوع هیچ گاه ثمر بخش نخواهد بود.) به او اجازه دهید بداند که شما جانبدار او هستید و با تجربیاتش تنها نخواهد ماند.
در حالی که عملا نشان میدهید، مطمئن شوید که از او طرفداری میکنید. بسیاری از زنها فقط به این دلیل به داستانهای شوهرشان گوش میدهند که به او بگویند که چقـدر در مورد آن در اشتباه بوده است. آنها طرفداری شخص دیگری را میکنند. با ایـن حال مهم است که موضوع را از این نقطه نظر بنـگرید.
راز شماره 3 گذشته را فراموش کنید
آیـا تـا بـه حـال بـا شـوهـر خـود "گـفـتـگویی" داشـتـهایـد که به بگومگوهای مـربـوط بـه نارضایتیهای گذشته، اشتباهاتی که انجام داده، اذیت و آزارهایی که به شما روا داشته و آنچه که اکنون مدیون شما است، منتهی شده باشـد؟ چنین مـوضوعی تقریبا در هر رابطهای اتفاق میافتند اما واقعیت باقی میماند؛ مردها وقتی آمدنش را حس میکنند، آشفته حال شده و عقب مینشینند.
وقتی مردی از این وحشت دارد که صحبتهایش در آینده تـحـریف و سـوء تـعبـیر شده، به دیـگران گــفته شده و یا علیه خودش مورد استفاده قرار گیرد، بیان احسـاسـات بـرایـش غیر ممکن میشود و تنها راه عبور از این تله ارتباطی این اسـت کـه بدانید آنچه که در گذشته اتفاق افتاده و هــر آنچه که او انجام داده و یا گفته، شما نیز درگـیـرش بودهاید. هیچکس خوب مطلق و یا بد مطلق نیست. در واقـع، به جای در نظر گرفتن یک فرد به عـنـوان شخصی بد یا خوب، بهتر است که نقشهای بازی شده در روابط و نحوه گرفتار شدنمان در نـقشهایـی که قدرت رها ساختن خود را از آنها نداریم، مورد توجه قرار داده شوند.
برای مثال؛ برخی از زنها عـاشق بازی نمودن با قربانی عشق خود هستند. آنها برای اعتبار بخشیدن و توجیه کردن احساسـات خودشان و نیز احساس قدرتـمندی در بـرابـر شریک زندگی خود، اشتباهات و خطاهای گذشته او را بهانه میکنند. در حقیقت ممکن است با این روش مدتی او را برای خود نگه دارند ولی آنچه که مشخص است این رابطه متزلزل بوده و در آستانه شکست قرار دارد.
اگر میخواهید این وضعیت تاسف بار زندگی زناشویی را تغیـیـر داده و یـا از آن پیشگیری کرده و به شوهرتان کمک نمایید تا راحت با شما حرف بزند، این راه را امتحان کنید؛ به سهم خود در شرایطی که پیش آمده مسوولیتی را به عهده بگیرید و ببینید که به چه نحو در مورد اتفاقی که روی داده مـمکن است دخیل بوده باشید. البته این موضوع به معنای مقصر دانستن خود نیست. به شرایط با دیدی باز بـنگرید. به روی تمام مسـایلی که او "درست،" و نه "غلط" انجام داده، تمرکز کنید. اگر نیاز به راهنمایی بیشتر داشتید، لیستی از آنچه که در رابطهتان عاید شما شده است و آنـچـه که شما در عوض نصیب شـوهـرتـان نـمودهاید، تـهیه کنیـد. بـه زمانهایی کـه شما نیز مرتکب کوتاهی و قصور شدهاید و به راههایی کـه هـر دوی شـما تـوسـط آن رشد یافته و تغییر کردهاید، توجه نمایید.
راز شماره 4 شنونده ای استوار و ایمن باشید
آیـا داشتن روابط صادقانه امکانپذیر است؟ فرض بر این است که همه افراد برای صادق بودن تلاش میکنند. حقیقت این است که تعداد اندکی چنین هستند و دلیل عمده عدم صداقت این است که عواقب و نتایج آن خوب و قابل توجه میبـاشد. اغـلـب مردان احساس میکنند که زنهـا میخواهد و نیاز دارند که دروغ بشنوند چون قادر به پذیرش صادقانه حقیقت نیستند. برخی از مردها تصور میکنند که از بیان حقایق زندگی خود به هـمسرشان وحشت دارند چـرا کـه باعث آشفتگی و اضطراب وی خواهد شـد. در واقـع، بسیاری از زنان برای کنترل شوهر و رابطه خود از احساساتشان استفاده میکنند. آنها پاسخهای بخصوصی را از شوهر خود طلب میکـنند و در صورتی که آن پاسخها را دریافت ندارند، احساس پریشانی خواهند نمود. سپس وقتی شوهرشان دهان نگشوده و صحبتی نمیکند، متعجب میگردند.
متاسفانه، بسیاری از زنان تصوراتی قدرتمند از چگونگی احسـاس و تـفکر یک مرد را نیز در سـر میپرورانند که این نـوع خـیـال پـردازی بـاعث ویرانی حقیقت شده و بـنـابـراین این گـونه بـه مردان اجازه میدهند که از طریق طرز برخوردهای مختلف متوجه شوند کـه نیازی به بیان حقیقت نداشته و آنها نیز تمایلی به دانستن حقیقت ندارند. واضح است؟ اکثر زنها در این مـورد مقصرند، امـا اشـتیاق بـرای گوش دادن به آنچه که او مجبور است بگویید سرآغاز یک رابطه کامل حقیقی محسوب میگردد. این باعث میشود تا یک مرد احـساس کند شریکی ثابت قدم دارد که در پستی بلندیهای زندگی همراه او خـواهـد بود.
اگر برای خروج از ایـن تصورات غیر واقعی آمادگی دارید، زمان آن رسیده که سه چیز را از خـود سـوال کنـید. چه میزان از حقیقت را میتوانید تحمل کنید؟ چقدر واقعا نیاز داریـد؟ آیا از شوهر خود میخواهید کـه تـصـویری خیالی بـرای شما باشید و آیـا مشتاقید به او اجـازه دهیـد حقیقی گردد؟ اینها سوالاتی بزرگ هستند. شاید نتوانید همین حالا تمام واقعیت را به یک باره دریابید، اما قطـعـا میتوانید عـضلات بردباری خود را پرورش داده و در مسیری مستقیم حرکت نمایید.
راز شماره 5 با خودتان صادق باشید- آگاه باشید
این پرسشی قدیمی ولی خـوب است؛ اگر با خودمان صادق نباشیم چگونه میتوانیم با دیگران صداقت داشته باشیم؟ بهترین روش کمک بـه هر مـرد برای بیان راحت احساساتش این است که ابتدا خود شما راحـت بـوده، طبـیعی رفـتـار نـمـوده صادق بوده و جو گرم و قابل پذیرشی ایجاد کنید. کسانی کـه در زنـدگی بـا آنها مـواجه میشویم انـعــکاس بـخشهای مختلف خودمان هستند و ما افرادی را جذب میکنیم که هر کدام به نـحوی ما را در عشق ورزیدن به بخش دیگری از خودمان یاری میکنند.
به همین دلیل است که عناوین مصرح شده در این مقاله را نه تنها در مورد مردان، بلکه باید در رابطه با خـودمـان هـم به کـار بـبـندیم. بــرای مثال؛ آیا شما قادرید از قضاوت درمورد خودتان بگذرید؟ آیـا نارضـایـتی حـاصـل از اشتـبـاهاتی کـه در گذشته مرتکب شدهاید را پایان میدهید؟ و آیا همیشه در انجام اشتباهاتی که مرتکب شدهاید پافشاری میکنید؟ وقتی با خود به این طریق رفتار مینـمایـیـد، طبیـعـتا با شریک زندگی خود نیز به همین مـنوال رفــتار خواهید کرد. اگر شما در جوانی همیشه مورد بدرفتاری قرار گرفته و یـا در برخی از مسایل احساس کمـبود نـمـوده بـاشید، احـتمـال دارد همیـن رویـه را در مــورد شوهرتان در پیش بگیرید.
آگاهی در اینجا نقش تعیین کنندهای دارد. اگر میخواهید فضای پویاتر و بازتری را بین خود و شوهرتان ایجاد کنید، فهرست دقیقی از نـحوه رفـتار و مراعات خود با خود و نحوه برخورد نـزدیکانتان در گذشته با خود را تهیـه کنـید. اگر صدمه دیدهاید، این فرصتی برای شما خواهد بود که تصمیم بگیرید دیگر زندگی خود را بر اساس معیارهای گذشته بنا نکنید. آن را تغییر دهید. تصمیم بگیرید در برابر خـود و کـسی کـه با او هستید، مهربان و پذیرا باشید.
گاهی اوقات ما در برابر فرد دیگری تسلیم میشویم به این انتظار که او نیز همین کار را انجام دهد. وقتی آن محقق نمیشود، خشمی پنهانی شروع به پیدایش میکند. چنین حالتی باعث بروز رفتارهای متناقص و عـدم صداقت با خود و دیگران خواهد شد. برای رسیدن بـه عدالت واقعی باید بدانید که به همان اندازهای که میبـخشید، بـه همان انـدازه هم به دست میآورید. وقتی به فردی احترام و توجهی مطلق را روا میداریـد، آن احترام و توجه را به خود نیز مبذول مینمایید. شما بهترین روش را در پیش گرفتهاید و اثرات و نتایج سودمنـد آن دیر یا زود نمایان خواهند شد. زمانی که با دیگران طوری رفتار میکنید کـه مـورد احترامتان است، درحقیقت حسی از ارزش و اعتبار را ایجاد مینمایید.
با خودتان صادق باشید و متوجه خواهید شد که این عمل مسری است. شریک زندگـی شما به همین منوال رفتارش را پیش خواهد گرفت. او به صورتی راحت و طبیعی صحبــت کرده و احساست واقعیش را ابراز خواهد نمود.
منبع: www.noandish.com
شوهران بخوانند
اینجا مقرراتی آمده که منتظرش بودید، مقرراتی که شاید کسی به شما گوشزد نکرده باشد و یا فراموشتان شده باشد، ولی به نوعی منجی زندگی مشترکتان محسوب می شود. هیچ وقت پدرت، تو رو ننشونده که بهت بگه: "پسرم، وقتی ازدواج کردی، گاهی باید از کنترل تلویزیون بگذری" دوستای متأهلت هیچ وقت تو رو کناری نکشیدن که بگن: "وقتی ازدواج کردی دیگه مجرد نیستی پس برای پنج شنبه و جمعه با دوستات قرار نگذار" . هیچکس بهت نگفته که زندگی با جنس مخالف، قاعده و قانون داره. فراموش کردن یه سالگرد عروسی، گناه کبیره زندگی زناشوییه. اگه بشه با رعایت یک سری نکات یک کانون پر مهر و مصفا ساخت، چرا تنش؟ که زندگی به کام هر دو تلخ بشه.(نگران نباشید با همسرانتان هم حرف دارم)
مقررات رو می گم، عمل کن تا ببینی متقابلا چقدر همسرت برات مایه می ذاره.
یک اسباب برقی خانگی، هدیه نیست. ماکروفر یه ابزاره. تو ابزار رو دوست داری و اون هدیه رو.
آنچه را برای دیگران بپسند، که خودشان می پسندند این ضرب المثل قدیمی رو که میگه هر چه برای خود می پسندی، برای دیگران بپسند را فراموش کن.
عذر خواهی کن.چرا؟ چون کار اشتباهی کردی ولی هنوز نمی دانی چه کاری.
کنترل تلویزیون نشان مردانگی شما نیست
عاشق قدرتی میدانم. ولی معنی زندگی زناشویی سهیم شدنه و معنیش اینه که گاهی بذاری اون کنترل رو دست بگیره و تصمیم بگیره چی تماشا کنین.
مثل روزهای اول باش. گاهی در ماشین رو براش باز کن، در بدو ورود ببوسش و یه شاخه گل بده، متوجه آرایشی که برات کرده باش. یک کم براش خرج کن تا ببینی چه قدر برات خرج می کنه.
بگذار ابزار قدرت شما را ببیند حالا این فرصتیه تا مردونگی حقیقی خودتو نشون بدی. یک کار فنی منزل را انجام بده. شیری را که داره چکه می کنه درست کن، ترانس مهتابی رو که داره پرت پرت می کنه رو عوض کن. خیلی خوبه که کفایت و مردانگیت رو هر از گاهی نشون بدی و باورت کنه.
مهمون کن. یک روز جمعه، بساط منقل کباب پز رو به راه بینداز و محیط خونه رو با صفا کن.
کلیشه ای نباش.همیشه سر سفره آماده ننشین. غذاها خود به خود سر میز ظاهر نمی شوند، یه نفر هست که اونها رو اونجا می ذاره و اون یه نفر می تونی تو باشی.
همکاری کن .وقتی می خواهید از خانه بیرون برید، قبول کن که اون بیش از تو کار داره که انجام بده. پس اونطوری قدم نزن، در پوشاندن لباس بچه ها کمکش کن، کولر و چراغها رو خاموش کن...
مرتب دوش بگیر.تو یه مردی، عرق می کنی و بوی بد می دی. قبول کن.
وسایلتو جمع و جور کن.خیلی زشته منظره پیژامه ای روی زمین با دو جای پا، یا پیراهن روی مبل.
راه را بپرسید. گم شدی، بپذیر. درسته که بالاخره می رسی؟ درست، ولی بالاخره برای رسیدن زمان دیری است.
در صورت تأخیر تلفن بزن. آخه اون دوستت داره و غذا نخورده و منتظره تا در کنارت باشه!
واقعا گوش کنید. این کار یعنی گوش دادن به حرفهایی که میگه و فهمیدن آنها. نمی خواد زیاد راه حل بهش نشون بدی یا انتقاد کنی ، احساساتش را فقط از کلامش متوجه باش.
تاریخ های کلیدی رو به خاطر بسپار.یا در تقویمت یادداشت کن و نشون بده که به یاد داری.
خرید های بعضی کارهای منزل را هفتگی یا ماهیانه ، با هم و تفریحی انجام دهید.
عذر مردانه نیار. نگو«من یه مرد هستم، پس نمی تونم...فلان کار رو بکنم» مثلا بچه بیارم، حمام زایمان بگیرم، بچه شیر بدم.خیلی خوب، کسی هم ازت نخواست. ولی می تونی که هدیه ای برای حمام زایمان انتخاب کنی، یا شب شیر کمکی رو با شیشه به بچه بدی.
تقسیم کردن کارهای خونه این نیست که آشغالها رو ببری بیرون و منتظر شنیدن «ممنون» باشی.
از جاتون بلند شوید.فکر نکن وقتی از روی لیست خانم خرید می کنی، خریدهای مغازه رو جابجا می کنی، آشغالها رو دم در می گذاری ...، لطف می کنی. اینا اسمشون زندگیه. تو هم یه بازیگری نه یه تماشاگر. این طور نباشه که فقط کف بزنی.
سیگار نکش یا لااقل بیرون از منزل بکش ، راستی بوی سیگار دهانت را چکار می کنی!
گاهی اوقات باید یه دوست رو، روی محراب ازدواج قربانی کرد .ممکنه کسی باشه که تو بهش توجه داری ولی رفتارش همسرتو می رنجونه.
بیش از حد انتظار او، به خودت رسیدگی نکن.
حتی یک شوخی بیجا با زنان دیگر نکنید. اگر نمی تونید بفهمید از این حالت چقدر خانمتون می رنجه می تونید یکبار نقشتون رو در این مورد عوض کنید. تا ببینید چقدر این عادت ناپسند و مخرب است.
دلیل عاشق شدنتان را به خاطر بسپارید. هر از چند گاهی، وقتی از دست او ناراحت و عصبانی هستی، یه قدم به عقب بردار. زنی که عاشقش شدی رو بخاطر بیار. همون زن، تو اتاق بغلی نشسته، اون که باهاش ازدواج کردی. او منتظرته.
سعی نکنید زنتان را تغییر دهید.او یه شخصه نه یه شیء. سعی نکن یک کمی بهش اضافه، یا کم کنی. تو با تغییر خودت می تونی به کمال او کمک کنی.
فی البداهه باشید.اون رو با چیزهای کوچک غافلگیر کن: شام، هدیه، یه کارت ناقابل. اون فقط می خواد بدونه که به او فکر می کنی و احساسش می کنی.
دست هم رو بگیرید و تو چشماش با مهربانی نگاه کنید و از اینکه در کنارتون هست احساس رضایت کنید.این کار احساس خوبی به هر دوی شما می ده.
از الفاظ خودمانی استفاده کنید. اون رو با اسامی عاشقانه مثل عزیزم، خانومم صدا کن.
زیادی یا کم هدیه ندهید.
گاهی اولین ملاقاتتون رو یاد آوری کنید. روزهای شیرین آغاز ازدواج رو .شیک و پیک کن، در ماشین رو براش باز کن، با هم به رستوران بروید، بهش بگو چقدر دوستش داری.
به زنتان بنازید.چرا که نه؟ اینو به تمام دنیا بگید. یا لااقل تو جمع خانواده پدری خودتون یا اون ابراز تشکر و قدردانی از زنتان بکنید.
زمانی را تنها و بدون دیگران بگذرانید و به تفریح بروید.
از همون اول حقیقت رو بگید.صادق باشید و راستگو. طرف حسابتون رقیب نیست، شریک زندگیتونه.
هماهنگ شوید. گاهی روابط زناشویی ناهماهنگ میشه. کمی موضع خودتو عوض کن. تو می خواهی کاری کنی ولی اون نمی خواد. خوب نکن. فقط ریتم رو عوض کن.مهم انجام هر کاریه که با هم انجام
بدید.
دعوا پیش می آید.دعوا بین کسانی اتفاق می افته که به هم اهمیت می دن. دعواها آخر دنیا نیستند.
وقتی دعوا میکنی می بازی. برای برنده شدن در دعواهای زناشویی پاداشی وجود نداره. در حقیقت، بُرد بدتر از باخته. بباز و برو با زندگیت حال کن.
هیچ وقت راجع به سیاست مجادله نکنید. فکر می کنید سیاستمدارا در مورد شما بحث می کنند.
عصبانی نمانید. فردا که بهش فکر کنی می بینی آنقدرها هم ارزش عصبانیت رو نداشته.
آشتی کنید. این تنها بخش خوب دعوا کردنه. این لذت رو از دست نده.
بوسه شب بخیر رو فراموش نکنید. این کار رو بدون استثنا انجام بده.
بچه داشته باشید.زندگی رو وزین می کنه و معنا می ده. پیش بچه ها از مادرشون قدردانی وتشکر کنید و بگویئد که چقدر خانم خوبی دارید. احساستون رو به بچه هاتون نشون بدید.
عکس بگیرید. یادآوری گذشته بهتر از آنچه که واقع شده بود، هست. شاید واقعا خوب بوده و تو قدر ندانستی.
تکامل پیدا کنید. به گذشته نچسبید، تغییر کنید، با هم ادامه بدید، تکامل پیدا کنید. بگذارید او از شما راحت انتقاد کنه. اگه اشتباه کنه از شما کم نمی شه و اگه درست بگه بر شما افزوده میشه.
پرستار خوبی باشید. در بیماری هر مراقبتی رو که او از تو می کرده رو ازش بکن. درسته اون به تنهایی می تونه ولی اگر درکنارش باشی ، یه احساس خوشایندی از دوست داشته شده بهش دست میده.
با هم مسن شوید. یه روز که خیلی زود می رسه، احساس پیری خواهی کرد. کی دلش می خواد این دوران رو به تنهایی پشت سر بذاره؟
«ما» باشید نه «من».
زندگی زناشویی آسان نیست، سعی کنید. تسلیم شدن آسونه. باید سعی کنی. چرا؟ چون ارزشش رو داره.
تفریح کردن رو فراموش نکنید. در کشاکش زندگی گم نشید.
یادت باشه، وقتی همسرت از تو و از زندگی راضی باشه، کاری می کنه تا تو هم از او و از زندگی راضی باشی.
منبع:http://www.hamdardi.net
چطور بهترین شوهر دنیا باشیم؟
جدی گرفتن ده توصیه ساده، شما را به بهترین شوهر دنیا برای همسرتان تبدیل میکند. جدی گرفتن ده توصیه ساده، شما را به بهترین شوهر دنیا برای همسرتان تبدیل میکند. اگر شما هم از آن دسته آقایانی هستید که خود را در کار و مشکلات روزانه غرق کردهاید، بهتر است چند دقیقهای دست از سر قبضهای پرداخت نشده آب، برق و گاز....و قسطهای عقب مانده شهریه بچهها بردارید و فقط با برداشتن 10 گام ناقابل، مثل همیشه برای همسرتان بهترین شوهر دنیا باشید:
گام 1. خانمها مقدماند ! برای یک بار هم که شده دنیا را از چشم همسرتان ببینید.
شاید تا به حال اصلاً به این موضوع توجه نکرده باشید که ممکن است خدای نکرده علایق و خواستههای خانمتان با علایق شما کاملاً متفاوت باشد! اما حالا وقتش شده که به قول معروف، چشمهایتان را بشویید و جور دیگر ببینید.
گام 2. خواباندن بچهها هم لذتی دارد، امتحان کن د هفتهای یکبار به همسرتان مرخصی بدهید و وظیفه خواباندن بچهها را شما به عهده بگیرید، تا حداقل خانمتان یک ساعت سرو صدای بچهها را فراموش کرده و با خیال راحت این وقت را برای خواندن کتاب، انجام کارهای شخصی عقبافتاده و یا حتی برای گشت زدن در اینترنت اختصاص دهد. مطمئن باشید با این کار دعای خیر همسرتان همیشه پشت سر شما خواهد بود.
گام 3. عذرخواهی هم کلمه مفیدی است ! در این یک مورد با شما همدردی میکنیم، چون به همان اندازه که عذرخواهی از طرف مقابل ساده به نظر میآید، احتمالاً به همان اندازه هم برایتان سختترین کار روی زمین خواهد بود. اگر تا به حال متوجه شده باشید ازدواج شباهت زیادی به مسابقه دوی ماراتن دارد، چر ؟ از این جهت که هر چقدر در بگومگوهای خانوادگی زود از کوره در بروید، زودتر از پا میافتید و ادامه زندگی زناشویی برای شما سختتر و خستهکنندهتر میشود . اما فقط کافیست یکبار هم که شده با قضیه جور دیگری برخورد کنید، رفتار آرام و متانتآمیز بهترین مسکن برای آرام کردن موقتی تنشهای رفتاری است، اما اگر احیاناً شما مقصر بودید، میتوانید تنها با به زبان آوردن یک عذرخواهی ساده پرچم صلح را به همسرتان نشان داده و اجازه ندهید دلخوری پیش آمده بزرگ و بزرگتر شود.
گام 4. از همسرتان برای اینکه شما را تحمل میکند تشکر کن د شاید حتی خواندن این گام هم به مذاقتان خوش نیاید، چه رسد به عمل کردن به آن. اما منظور ما این نیست که در مقابل همسرتان بنشینید و در حالی که لیستی از اشتباهات خود تهیه کردهاید، مورد به مورد را شرح داده و بهخاطر آنها عذرخواهی کنید نه! مسلماً برای هر مردی پیش آمده که قول و قرارهایش را فراموش نماید یا با دیدن دوستان خود آنچنان زمان و مکان را گم کند که ساعتها همسرش را چشم انتظار نگه دارد. اما همین اندازه که به او بگویید زندگی کردن با شما چندان هم کار سادهای نیست و بهخاطر صبر و تحمل همسرتان از او تشکر کنید، کفایت میکند .
گام 5. کمی و فقط کمی از ریخت و پاشهای خودتان را جمع کنید باور کنید آسمان به زمین نمیآید اگر استکان چای قند پهلوی آخر شب، یا لیوان چایی صبحانه خود را از کف اتاق و یا از روی میز صبحانه به سینک ظرفشویی انتقال دهید. از ما به شما نصیحت، تحقیقات نشان داده استکان چای یکی از معضلات زندگی مشترک و عامل بسیاری از جداییها بوده!
گام 6. برای با هم بودن زمان بگذارید شما هم از آن دسته افرادی هستید که با شنیدن نام دوران نامزدی به یاد شامهای خاطره انگیزی میافتید که در یک رستوران دنج خوردهاید؟ چه اشکالی دارد اگر حتی با وجود داشتن دو فرزند برای گذاشتن قرارمدارهای اینچنینی باز هم زمانی را معین کنید؟! میتوانید بچهها را نزد یکی از دوستان خود بگذارید و مثل آن روزها فقط برای با هم بودن شام را بیرون از خانه صرف کنید.
گام 7. آراسته و خوش تیپ باشید سعی کنید همیشه به آراستگی و مرتب بودن ظاهر خود اهمیت دهید. این برای خانمها نکته مهمی است.
گام 8. شما هم به تمدد اعصاب نیاز دار د گاهی وقتها شرایطی را ایجاد کنید که برای چند ساعتی کمی از محیط خانواده و مسئولیتهای خود فاصله بگیرید. مثلاً با دوستانتان به کوه بروید و یا به ورزشهای مورد علاقهتان بپردازید تا شادی و نشاط و آرامش باعث تجدید نیروی از دست رفتهتان شده و وقتی به خانه برمیگردید، به مردی ایدهآل برای زندگی تبدیل شده باشید.
گام 9. مسئولیت تصمیمات خود را شخصاً به عهده بگیر د هیچ وقت و در هیچ شرایطی از پذیرش عواقب تصمیمات خود شانه خالی نکنید. اگر شما به هر دلیلی نمیتوانید دعوت پدر و مادرتان را برای مهمانی شب جمعه قبول کنید، خودتان گوشی تلفن را برداشته و به آنها اطلاع دهید. هیچ وقت مسئولیت چنین کاری را به گردن همسرتان نیندازید .
گام 10. فراموش نکنید روزی شما هم فرهاد کوهکن بودید یادتان میآید قبل از ازدواج چقدر به رفتارها و حرکات خود توجه داشتید و چقدر سعی میکردید با پرستیژ و تاثیرگذار باشید؟! اما احتمالاً دیگر مدتهاست که خبری از آن فرهاد کوهکن نیست و او هم در میان روزمرهگی هر روزهتان گم شده . اما هنوز هم دیر نشده از همین امروز هر کاری که میتوانید برای گرم کردن آتش زندگیتان انجام دهید، کاری کنید تا مثل گذشته همسرتان را تحت تاثیر قرار دهید و از بودن در کنار یکدیگر راضی باشید.
منبع:http://daneshpajooh.ir
مردان بدبین
درست است که مرد باید از همسرش مراقبت کند لیکن نه بحدیکه به وسواسیگری منتهی شود.بعض مردها به بیماری بدگمانی و سوءظن مبتلا هستند.بی جهت نسبت به همسرانشان بدبین هستند...
مردان بدبین
درست است که مرد باید از همسرش مراقبت کند لیکن نه بحدیکه به وسواسی گری منتهی شود.بعض مردها به بیماری بدگمانی و سوءظن مبتلا هستند.بی جهت نسبت به همسرانشان بدبین هستند.درباره آنان احتمال خیانت میدهند.
هر مردیکه به بیماری خانمانسوز بدبینی مبتلا شد زندگی را به خودش و خانواده اش تلخ میکند. ایراد و بهانه جویی میکند.نسبت به اعمال وحرکات همسرش به نظر بدبینی نگاه میکند و مانند سایه او را تعقیب مینماید.چون سوءظن دارد از در و دیوار شاهد و قرینه پیدا میکند.
چیزهایی را که اصلا دلیل خیانت نیستند به منزله ادله قطعیه غیر قابل انکارمیشمارد.مثلا: چون فلان مرد برایش نامه نوشته لابد با هم سر و سری دارند.چون با فلان مرد سلام و تعارف کرد معلوم میشود خیانتکار است.
چون جوان همسایه از پشت بام باو نگاه کرد معلوم میشود خواهان یکدیگرهستند.چون از فلان مرد تعریف کرد معلوم میشود دل بسته اوست.چون نامه اش را از من مخفی نمود لابد از معشوقش بوده است.چون کمتر ازسابق اظهار محبت میکند معلوم میشود زیر سرش بلند است.چون قیافه دخترم با همسرم شباهت ندارد معلوم میشود خیانت کرده است.
این قبیل امور بلکه کوچکتر از آنها را دلیل قطعی خیانت میشمارد.
بدتر از همه اینکه گاهی مادر یا خواهر یا یکی از همسایگان در اثرغرض ورزی و کینه توزی عقیده اش را تایید نماید در اینصورت جرم وخیانت یقینی میشود.
بدبخت خانواده ایکه به مرض بدگمانی مبتلا شوند.آسایش وخوشی ندارند.آب خوش از گلوی هیچکدامشان پایین نمی رود.مرد همانندیک پلیس مخفی دائما از اعمال و حرکات همسرش مراقبت مینماید.از درو دیوار شاهد و دلیل می تراشد و در رنج و عذاب دائم بسر می برد. زن بیچاره هم ناچار است همانند یک متهم بیگناه همواره در شکنجه و عذاب روحی و در حال محدودیت و تحت نظر زندگی کند.بنیاد چنین خانواده ای همواره در معرض خطر قرار دارد. ممکن است طلاق و جدایی به میان آید و زن و شوهر هر دو بدبخت شوند.ممکن است در اثر بدبینی قتل و جنایت بوجود آید.
مردانیکه در اثر سوءظنهای بیجا همسران بیگناه خویش را بقتل رسانده و حتی خودشان انتحار کرده اند نمونه های فراوانی دارند.
در چنین موردی که واقعا یکی از مواقع حساس و خطرناک زناشویی است مرد و زن باید دست از لجبازی بردارند و قبل از وقوع حوادث ناگوار با عقل و تدبیر در صدد چاره بر آیند.زن و مرد اگر اندکی بخود آیند و خطر بزرگی را که در کمینشان نشسته در نظر بگیرند و بااحتیاط کامل و عاقبت اندیشی در صدد حل مشکل برآیند پیروز خواهندشد.
مرد باید تعصبهای غلط و توهمات بیجا را از خویش دور گرداند وبر طبق موازین عقل و وجدان رفتار کند.نسبت خیانت به کسی دادن موضوع بسیار دشوار و پر مسؤولیتی است.تا موضوع خیانت با دلیل وشاهد قطعی به اثبات نرسد نمی توان کسی را متهم کرد.خداوند متعال درقرآن میفرماید:ای کسانیکه ایمان آورده اید از بسیاری از گمانهای بداجتناب کنید زیرا بعض گمانها گناه است (1) .
? رسول خدا (ص) فرمود:هر کس همسرش را (بی جهت) متهم به زنا کند همانند مار که از پوستش خارج میشود از حسناتش خارج خواهدشد.و به تعداد موهای بدنش هزار گناه در نامه اعمالش ثبت خواهد شد (2) .
? پیغمبر اسلام (ص) فرمود:هر کس به مرد یا زن مؤمنی بهتان بزند خداوند متعال در قیامت او را بر تلی از آتش نگه میدارد تا به کیفر بهتانش برسد (3) .
مادامیکه با ادله و براهین شرعی خیانت زن به اثبات نرسد مرد حق ندارد او را متهم سازد.و تهمت زدن به او گناه بسیار بزرگی است که درشرع مقدس اسلام هشتاد تازیانه برای آنان مقرر شده است.
به صرف احتمال یا به وسیله شواهد و علائم خیالی نمی توان یک چنین موضوع مهمی را اثبات نمود.مثلا اگر در روزگار جوانی برای کسی نامه فرستاده یا برایش نامه یا عکس فرستاده اند دلیل خیانت او نیست.
درست است که نباید چنین عملی را انجام داده باشد لیکن ممکن است در اثر سادگی و نادانی مرتکب این اشتباه شده باشد و واقعا عفیف وپاکدامن باشد.
برای جوانان از این قبیل اشتباهات اتفاق می افتد.اگر مردی برایش نامه فرستاده البته نباید نامه اش را قبول کند لیکن اگر از روی نادانی نامه اش را پذیرفت یا از ترس اتهام مخفی ساخت نمی توان صرف این نامه را دلیل خیانت شمرد.
اگر با مرد بیگانه ای سلام و تعارف کرد گر چه کار خوبی نکرده که با بیگانه ای گرم گرفته است لیکن تنها اینکار را نمی توان دلیل خیانت شمرد.شاید به عقیده خودش می خواسته خوش اخلاقی بخرج بدهد یامنظور دیگری داشته است.شاید از دوستان پدر یا برادرش بوده است.
شاید به مناسبتی سابقه آشنایی داشته اند.
اگر از مردی تعریف کرد دلیل آن نمی شود که به او دلبسته است.
البته زن کار خوبی نمیکند که نزد شوهرش از مرد دیگری تعریف میکندلیکن شاید از روی سادگی و عدم توجه باشد و نباید از علائم خیانت محسوب شود.
اگر نامه اش را مخفی ساخت یا در مورد معاشرتهایش مرتکب دروغ و خلافگویی شد دلیل خیانت نیست.شاید از ترس اتهام نامه اش را مخفی ساخته یا مرتکب دروغ شده باشد شاید مطلب دیگری در آن نامه بوده خواسته از شوهرش مخفی بماند.شاید برای خلافگویی منظور دیگری داشته است.
اگر کمتر از سابق اظهار محبت میکند دلیل آن نیست که نسبت به دیگری دلبسته است.شاید از شوهرش دلخوری داشته باشد.شاید غم وغصه ای به دل داشته باشد،شاید بیمار باشد.شاید در اثر بی توجهی و عدم اظهار محبت شوهرش،نسبت به زندگی دلسرد شده باشد.
به هر حال،در این قبیل امور که از علائم خیانت شمرده میشود دههااحتمال صحیح عقلایی وجود دارد که اگر با وجدان پاک و بی آلایش مورد سنجش قرار گیرد احتمال خیانت یک احتمال مرجوح و غیر عقلایی محسوب خواهد شد.
آقای محترم!ترا به خدا سوگند دست از سوءظن و وسواسیگری بردار.مانند یک قاضی با انصاف در محکمه داوری بنشین و ادله و شواهدخیانت همسرت را با دقت و انصاف بررسی کن و مقدار دلالت آنها رابسنج و ببین آیا قطعی هستند یا ظنی یا احتمالی؟
من نمیگویم لاابالی و بی غیرت باش بلکه میگویم:بهر دلیلی به مقدار دلالتش ترتیب اثر بده نه زیادتر.چرا برای بعضی توهمات بیجا و شواهد پوچ زندگی را به خودت و خانواده ات تنگ میکنی؟اگر کسی باهمین قبیل شواهد خیالی خودت را متهم سازد چه حالی پیدا میکنی؟ چراانصاف و وجدان نداری؟چرا آبروی خودت و همسرت را میریزی؟چرابر احوال زار و پریشان او ترحم نمیکنی؟هیچ فکر نمیکنی که ممکن است در اثر همین بددلیها و تهمتهای بیجا همسر پاکدامنت از وادی عفاف خارج شود و دامنش به فساد آلوده گردد.
? حضرت علی علیه السلام به فرزندش امام حسن فرمود:مواظب باش در غیر موضع غیرت، غیرت بخرج ندهی.زیرا این عمل افراد صحیح را به سوی فساد و افراد پاکدامن را به جانب گناه متمایل خواهد ساخت (4) .
اگر نسبت به همسرت بدبین هستی مطلب را با هر کس در میان نگذار زیرا ممکن است در اثر دشمنی یا نادانی یا تظاهر به خیرخواهی،بدون دقت و بررسی،عقیده ترا تایید نمایند بلکه شواهد بی اساس دیگری را بدان بیفزایند و سوءظنت را به مرحله یقین برسانند و بدینوسیله دنیا وآخرتت را تباه سازند.مخصوصا با مادر و خواهرت در این باره صحبت نکن زیرا اکثر آنها باطنا با همسرت میانه خوبی ندارند.چه بسا در این مواقع حسد و کینه توزی آنان تحریک شود و بدون عاقبت اندیشی بدبینی ترا زیادتر گردانند.
اگر خواستی از راهنمائیهای دیگران استفاده کنی بادوستان عاقل و با تجربه و خیرخواه و عاقبت اندیش مشورت کن.بهتر ازهمه اینکه نسبت بهر یک از اعمال و رفتار همسرت بدبین هستی مطلب رابالصراحه با خودش در میان بگذاری و توضیح بخواهی.لیکن منظورت این نباشد که مطلب را باثبات برسانی.
بلکه حس بدبینی را و لو موقتا کنار بگذار و خودت را خالی الذهن بگیر.و مانند یک قاضی با انصاف که بخواهد درباره دیگران داوری کندبه توضیحات همسرت گوش بده.اقلا احتمال صدق درباره اش بده،فرض کن شوهر خواهرت برای داوری بنزد تو آمده و برای خیانت همسرش یک چنین شواهدی را ذکر میکند ببین درباره او چطور قضاوت میکنی درباره همسرت نیز همانطور حکم کن؟چرا گریه و زاریها و دلیل و برهانهای اودر دل سنگ تو اثر نمیکند؟و به عنوان یک مجرم قطعی به سخنانش نگاه میکنی؟
بردبار و عاقل باش.مبادا به مجرد این شواهد پوچ همسر بیگناهت را طلاق بدهی و خودت و او را بدبخت گردانی.گیرم این زن را طلاق دادی و توانستی با تحمل خسارتهای زیاد همسر دیگری انتخاب کنی ازکجا که او بهتر باشد؟حالت بدبینی تو آنوقت هم خواهد بود.وانگهی فکربچه های بیگناهت را نمیکنی؟آخر آنها چه کرده اند که باید فدای مرض بدبینی تو شوند؟ به چشمهای معصوم و رنگ پریده آنان نگاه کن و دست ازبددلی بردار.
مبادا در اثر بدبینیهای بیجا دست بخودکشی بزنی یا همسر بیگناهت را بقتل رسانی.از یک طرف مرتکب قتل نفس که بدترین گناه است و خدابدان وعده دوزخ داده بشوی،از طرف دیگر زندگی را از هم بپاشی وخودت را سیه روز و بدبخت گردانی.
این مطلب را بدان که کمتر خونی است که مخفی بماند.بالاخره آثار خون بروز میکند.آنگاه به کیفر اعمالت یا کشته میشوی یا برای همیشه باید در زندان بسر بری. اگر مطلب را قبول نداری به آمار محکومین که مقداری از آنها درصفحات مجلات و روزنامه ها منعکس میشود بنگر تا عواقب این قبیل جنایتها برایت روشن گردد.
همسران یک چنین مردانی نیز وظیفه بسیار سنگینی بر دوش دارند.
باید برای نجات خودشان و شوهر و فرزندانشان فداکاری کنند.باید واقعاشوهرداری کنند.در یک چنین مواقع دشوار است که مراتب لیاقت وکاردانی و عقل و تدبیر بانوان ظاهر میگردد.
خانم محترم!قبل از هر چیز این مطلب را بدان که شوهرت به یک بیماری خطرناک روانی مبتلا است.بی جهت نمیخواهد زندگی را به خودش و تو تلخ کند بیمار است.آری وسواسیگری نیز یکی از بیماریهای خطرناک است.با بیمار باید مدارا نمود تا بیماریش برطرف گردد.
تامیتوانی به او اظهار عشق و محبت کن.آنقدر اظهار علاقه کن تا یقین کندکه جز او کسی در دل تو راه ندارد.اگر ایراد و بهانه جویی میکند تحمل کن.در مقابل تندیها و خشونتهایش بردباری بخرج بده.در مقابل سختگیریهایش مدارا کن.
داد و قال راه نینداز.قهر و دعوا نکن.در مقابل پیشنهاداتش لجبازی نکن.اگر احساس کردی که نامه ها و معاشرتهایت راکنترل میکند اصلا برویش نیاور.تمام اعمال و رفتار و حوادث روزانه رابرایش تشریح کن.هیچ حادثه ای را از وی مخفی مدار.
در هر موردی توضیح خواست حقیقت را بدون کم و زیاد در اختیارش بگذار.از دروغ وکتمان واقع جدا اجتناب کن زیرا اگر یک مرتبه دروغت آشکار شد آنراسند جرم و دلیل قطعی خیانت محسوب میدارد و باین آسانیها بدبینی اوبرطرف نخواهد شد.اگر گفت: با فلان کس معاشرت نکن و فلان کار را انجام نده بدون چون و چرا بپذیر و سرسختی نشان نده که سوءظنش زیادتر میشود.
از کارهاییکه اسباب بدگمانی و تهمت میشوند جدا اجتناب کن.
? حضرت علی (ع) فرمود:هر که نفس خویشتن را در موضع تهمت قرار دهد نباید کسانی را که به او گمان بد میبرند ملامت کند (5) .
اگر نسبت به شخص معینی حساسیت دارد او را به طور کلی رها کن.
تو اگر بتوانی شوهر و زندگی خودت را حفظ کنی بهتر است تااینکه دوستی با افراد مخصوصی را نگهداری کنی.پیش خود نگو مگر من اسیر و بنده زر خرید شوهرم هستم که مجبور باشم اینقدر مدارا کنم.البته بنده نیستی لیکن همسر یک مرد بیمار هستی.
در آن هنگام که با هم پیمان زناشویی بستید متعهد شدید که درمشکلات و گرفتاریها یار و غمخوار یکدیگر باشید آیا رسم وفا است که بایک شوهر بیمار لجبازی و ستیزه گری کنی؟ احساسات خام را کنار بگذارهوشمند و عاقبت اندیش باش.به خدا سوگند برای حفظ شوهر وخانواده ات هر چه بردباری و فداکاری کنی ارزش دارد.هنر زن در اینست که در یک چنین مواقع دشوار با چنین مردانی سازگاری کند.
? امام صادق (ع) فرمود:جهاد زن در این است که در مقابل اذیتها وغیرتهای شوهرش بردباری کند (6) .
کاری نکن که شوهرت بدبین یا بدبین تر شود.از مردان بیگانه مخصوصا آنها که شوهرت نسبت به آنها حساسیت دارد تعریف نکن.به مردان نامحرم خیلی نگاه نکن.پیغمبر اسلام (ص) فرمود:خداوند متعال برزن شوهرداری که چشمش را از نگاه به نامحرم پر کند غضب شدید خواهدکرد (7) .
با مردان بیگانه معاشرت و گفتگو نکن.بدون اجازه شوهرت به خانه آنها نرو.به اتومبیل آنها سوار نشو.عفت و پاکدامنی تو کافی نیست بلکه باید از اموری که اسباب سوء ظن می شود جدا اجتناب نمایی.ممکن است در اثر غفلت و سادگی کار کوچکی از تو سر بزند که شوهرت رابدبین گرداند.
به داستان زیر توجه فرمایید:
دختر 27 ساله ای...در دادگاه گفت:در زمستان سال 1342 در یک روز برفی به تقاضای یکی از دوستانم به اتومبیل دایی او سوار شدم تا مرابه منزل برساند.و همین امر هشت سال است که مرا بلاتکلیف گذارده است،دو ماه قبل از واقعه موقعی که در کلاس ششم دبیرستان تحصیل می کردم عقد شده بودم.یک روز که برای حاضر کردن درس به خانه یکی از همشاگردیهایم رفته بودم برف شروع شد.
همشاگردی از من خواست که دایی اش مرا به منزل برساند.اتفاقا هنگامی اتومبیل حامل من به منزل رسید که شوهرم سر کوچه ایستاده بود.من که متوجه خطر شده بودم به راننده گفتم فرار کند او هم مانند یک مجرم فرار کرد و همین امر برسوءظن شوهرم افزود.بعدا نیز موقعی که مورد اعتراض قرار گرفتم جریان را انکار کردم و این امر سوءظن او را بیشتر کرد به طوری که بعداحتی شهادت همشاگردی و خانواده اش نتوانست خاطر او را آسوده سازد و مرا از اتهام برهاند.
شوهرم دیگر نه حاضر شد مرا به خانه ببرد و نه طلاقم گوید هشت سال است که همینطور بلا تکلیف مانده ام (8) .
به نظر خوانندگان مقصر در این داستان کیست؟به نظر من عمده تقصیر به گردن زن است. اوست که در اثر سادگی و غفلت،خودش وشوهرش را به این روز انداخته است.
? اولا کار خطائی کرد که در اتومبیل مرد بیگانه ای سوار شد.برفرض اینکه شوهرش هم این قضیه را ندیده بود اصولا سوار شدن زن دراتومبیل یک مرد بیگانه کار زشت و خطرناکی است.
? ثانیا گیرم که در اثر غفلت این عمل را انجام داد لیکن وقتی دیدشوهرش سر خیابان ایستاده است باید فورا به راننده بگوید نگه دار.ازاتومبیل پیاده شود و با شوهرش به منزل برود و جریان را برای او شرح بدهد.
? ثالثا یکی از اشتباهات بزرگش اینست که به راننده دستور فرارداده.
? چهارمین اشتباهش اینست که بعدا قضیه را به کلی انکار نموده است.بعد از همه اینها جا داشت وقتی شوهرش را ملاقات می کرد تمام قضایا را برایش شرح می داد و اعتراف می کرد که من در اثر سادگی وخجالت اشتباه کردم.
البته مرد هم در مرتبه دوم بی تقصیر نبوده است.نباید تنها این حادثه را دلیل قطعی یانت بشمارد.باید احتمال بدهد که همسرش در اثر غفلت و سادگی و عدم تجربه مرتکب این خطا شده بعدا هم از ترس اتهام دستور فرار داده و به همین جهت هم اصل قضیه را منکر شده است.
در این صورت باید با کمال انصاف و بیطرفی در اطراف قضیه خوب تحقیق کند.وقتی به برائت او اطمینان حاصل کرد خطایش راببخشد و زیاد سختگیری نکند.
زن خیانتکار
اگر با ادله و شواهد قطعیه باثبات رسید که زن خیانتکار است و بامردان بیگانه رابطه نامشروع دارد مرد با مشکل بسیار دشواری روبرومی شود.از یک طرف حیثیت و آبرویش در معرض خطر قرار دارد ازطرف دیگر تحمل چنین ننگی دشوار است.مرد در بن بست سختی گیرکرده که نجات از آن کار بسیار خطرناک و دشواریست.
در اینجا مرد چند راه در پیش دارد:
1) برای حفظ آبرو و بقای خانواده اش دندان بر سر جگرنهاده موضوع خیانت همسرش را نادیده بگیرد و با وضع موجود تا آخرعمر بسازد.البته این راه درستی نیست.زیرا هیچ مرد غیرتمندی نمی تواندشاهد خیانتهای همسرش باشد و وجود اطفال نامشروع را تحمل کند.
غیرت برای مرد یکی از صفات پسندیده است و مرد بی غیرت نزد خدا ومردم خوار و فرومایه و بی آبروست.
واقعا چه زندگی کثیف و ننگ آوری دارند نامردانی که بدین خوی بد آلوده اند؟!
نه تنها مرد نیستند بلکه از حیوانات هم پست ترند. پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمود:
بوی بهشت از پانصد سال راه استشمام می شود لیکن دو دسته مردم از بوی بهشت محرومند: عاق والدین و دیوث.عرض شد:یا رسول الله دیوث کیست؟فرمود:مردی که میداند همسرش زناکار است (و در مقابل خیانت او سکوت می کند) (9) .
2) همسر خودش یا مرد خیانت پیشه را به قتل برساند.
البته بدین طریق می تواند انتقام بگیرد و به طور موقت تشفی قلب حاصل کند.لیکن کار بسیار خطرناکی است و عاقبت خوشی ندارد.زیرا کمتراتفاق می افتد که موضوع قتل برای همیشه مخفی بماند.
بالاخره قاتل شناخته و مورد تعقیب قرار خواهد گرفت.در دادگاه هم موضوع خیانت همسرش را به این آسانیها نمی تواند به ثبوت برساند.بدین جهت احتمال تبرئه شدنش بسیار ضعیف است.یا محکوم به اعدام می شود یا اینکه اقلامدت درازی را باید در زندان بسر برد.زندگی او از هم می پاشد.اطفالش بدبخت و بی سرپرست می شوند.بنابراین، عقلایی نیست که انسان تحت تاثیر احساسات خام قرار بگیرد و برای تشفی نفس و ارضای حس کینه توزی دست به چنین اقدامات خطرناکی بزند و جان خودش را درمعرض خطر قرار بدهد.
مرد باید عاقل و بردبار و عاقبت اندیش باشد.آنقدر قدرت نفس داشته باشد که دست به اقدامات جنون آمیز نزند تا اینکه چاره واقعی را پیداکند.
مردانی که به یک چنین بلیه زندگی گرفتارند باید قبل از هر گونه اقدام خطرناک،عواقب آن را بخوبی بسنجند و به آمار مردانی که همسرخویش یا مرد خیانت پیشه را به قتل رسانده اند، و در صفحات مجلات وروزنامه ها هر روز منعکس می شوند،مراجعه کند و نتیجه کارشان را ببیند وآنگاه تصمیم بگیرد.
3) خودکشی کند تا خیانتهای همسرش را نبیند و از این زندگی ننگین نجات پیدا کند، البته این راه هم عقلایی نیست.زیرا از یک طرف مرتکب قتل نفس شده که از لحاظ شرع یکی از گناهان بزرگی است که خداوند متعال وعده دوزخ بدان داده است.
از طرف دیگر،خودش را نابود و از زندگی محروم نموده است.
این چه کار غیر عقلایی است که انسان برای انتقام از دیگران خودش را به هلاکت دنیوی و اخروی بیندازد؟!و همسرش را برای ارتکاب خیانت آزادی بیشتری بدهد؟شاید بدترین راهها همین راه باشد.
4) در صورتی که خیانت همسرش به طور یقین به اثبات رسید و دید به هیچ قسمی حاضر نیست از کارهای غیر مشروعش دست بردارد بهترین و بی خطرترین و عقلایی ترین راه اینست که او را طلاق بدهد و از شر او نجات پیدا کند.
درست است که در اثر طلاق زندگی او از هم می پاشد و خسارتهای زیادی هم خواهد دید و تحمل اینکار دشوار است مخصوصا اگر بچه دارباشد لیکن به هر حال چاره ای جز این وجود ندارد.بهترین راه اینست که همسرش را طلاق بدهد و فرزندانش را تحویل بگیرد.زیرا صلاح نیست فرزندان بیگناهش را در اختیار یک زن فاسد قرار دهد.
البته نگهداری از بچه ها دشوار است لیکن باید مرد مطمئن باشد که چون برای رضای خدا این طریق را انتخاب نموده خدا هم یاریش می کند وبزودی یک زن پاکدامن و عفیف نصیبش می گردد و طولی نخواهد کشیدکه زندگی او در یک مسیر عادی و آبرومند قرار خواهد گرفت فرمود:استفاده از نعمتهای خدا جزء دین است (10) .
? پیغمبر اسلام (ص) فرمود:آدم کثیف بد بنده ای است (11) .
? پیغمبر اکرم فرمود:آنقدر جبرئیل درباره مسواک به من سفارش کرد که بر دندانهایم ترسیدم (12) .
? حضرت علی (ع) فرمود:خدا زیبا است و زیبایی را دوست دارد.ودوست دارد که آثار نعمتهایش را بر بندگانش ببیند (13) .
پاکیزه گی و زیبایی اختصاص به زن ندارد.بلکه مرد هم باید به سرو وضع خویش برسد و تمیز و شیک باشد.بسیاری از مردها اصلا مقید به نظافت و لباس خوب نیستند.دیر به دیر به حمام می روند.به اصلاح سر وصورت چندان مقید نیستند.با لباسهای کثیف و موهای ژولیده در منزل ودر حضور مردم ظاهر میشوند.بوی عرق بدن و پاهایشان مردم را اذیت میکند.
البته شاید اکثر مردها به زینت کردن و نظافت و شیک پوشی مقیدباشند لیکن آن هم در خارج منزل و برای مردم است.اما در داخل منزل اصلا مقید نیستند.وقتی می خواهند به اداره یا بازار و خیابان یا مجلس مهمانی بروند سر و صورتشان را اصلاح میکنند،موهایشان را شانه ورنگ و روغن میزنند،بهترین لباسهایشان را پوشیده از منزل خارج می شوند اما وقتی به منزل بازگشتند فورا لباسهای اتو کرده و زیبا را درآورده لباسهای مندرس و کثیف را می پوشند.کمتر اتفاق می افتد که در منزل موهایشان را شانه بزنند و به آرایش و زیبایی مقید باشند.
بامداد که ازخواب برخاستند با همان موهای ژولیده و چشمهای قی کرده برای خوردن صبحانه سر سفره می نشینند.اگر اتفاقا یک یا چند روز از منزل خارج نشوند با همان وضع نامرتب بسر می برند.به طوری در منزل زندگی میکنندکه هیچکس نمی خواهد به او نگاه کند نظافت و آرایش و شیک پوشی رافقط برای خارج منزل و برای مردم بیگانه گذاشته است.و هیچ به فکرخانواده اش نیست.
آقای محترم!چنانکه تو از زن کثیف و ژولیده بدت می آید و ازهمسرت انتظار داری که در منزل به سر و وضع خودش برسد و تمیز وقشنگ باشد مطمئن باش او هم همین انتظار را از تو دارد.او هم از شوهرژولیده و بدقیافه بدش می آید دوست دارد همیشه شوهرش را زیبا و مرتب ببیند.
اگر تو در داخل منزل به وضع خودت نرسی چشم همسرت درخارج منزل به مردان شیک پوش و خوش قیافه می افتد و خیال میکند که آنان از آب و خاک دگر و شهر و دیار دگرند.
وقتی آنان را با تو مقایسه میکند از تو ناراضی و دلسرد میگردد.توهم در داخل خانه به سر و وضع خودت برس و تمیز و شیک باش تاهمسرت ببیند که تو هم از مردان دیگر کمتر نیستی. تا محبتش زیاد شود وبه خانه و زندگی بیشتر علاقه مند گردد و از فساد و انحراف سالم بماند.
اصولا چه ثمری دارد که برای مردان بیگانه و زنان کوچه و بازار زینت کنی با اینکه اصلا احتیاجی به آنها نداری لیکن برای همسرت که شریک زندگی است و به مهر و محبت او کاملا نیازمندی با بدترین وضع و قیافه ظاهر شوی؟!
بدین جهت،دین مقدس اسلام به مردان سفارش میکند که برای همسران خویش آرایش و زینت کنند.
? پیغمبر اسلام (ص) فرمود:
بر مرد واجب است که غذا و لباس همسرش را تامین کند و باصورت و قیافه بد بر او ظاهر نشود.اگر چنین کرد حقش را ادا کرده است (14) .
? رسول خدا (ص) فرمود:باید شما خودتان را برای همسرتان مرتب و آماده گردانید،چنانکه دوست دارید آنان خودشان را برای شما مهیاسازند (15) .
? حسن بن جهم می گوید:حضرت ابو الحسن علیه السلام را دیدم که خضاب کرده بود.عرض کردم خضاب کرده اید؟فرمود:آری.مرتب و مهیابودن باعث عفت زنان میشود.به واسطه نامرتبی و مهیا نبودن مردان است که زنان،عفت خویش را از دست میدهند.سپس فرمود:آیا دوست داری همسرت را نامرتب ببینی؟گفتم:نه.فرمود:او هم عینا مانند تو است. (16) امام رضا علیه السلام فرمود:زنان بنی اسرائیل بدان جهت از طریق عفت خارج شدند که مردانشان به مرتب بودن و زیبایی مقید نبودند.سپس فرمود:همان انتظاری که تو از همسرت داری او نیز همان انتظار را دارد. (17)
پی نوشت :
1-اطلاعات 26 بهمن ماه 1350
2-اطلاعات 27 بهمن ماه 1348
3-سوره نور آیه 30
4 و 5-وسائل ج 14،صفحه 138 و 139
6-و نمیدانند چرا؟ص 140.
7-شافی ج 1 ص 197
8-شافی ج 1 ص 197
9-بحار ج 62 ص 129
10-شافی ج 1 ص 208
11-شافی ج 1 ص 208
12-شافی ج 1 ص 210
13-شافی ج 1 ص 212
14-بحار ج 103 ص 254
15-مستدرک ج 2 ص 559.
16-وسائل ج 14 ص 183
17-بحار ج 76 ص