کودکان استثنایی
تفاوت های فردی، گروه هنجار، گروه ناهنجار، بهره هوشی، کودکان استثنایی، علوم تربیتی
با کمی دقت و تامل در خلقت انسانها، درمییابیم که هیچ دو انسانی مانند یکدیگر نیستند. این تفاوتها در ابعاد مختلف جسمی، ذهنی و رفتاری قابل مشاهده و ادراک است که، حکمت و فلسفه خاصی زیربنای این تفاوتها میباشد. ما دقیقا نمیدانیم اگر این تفاوتها نبود و انسانها از ابعاد مختلف مانند یکدیگر بودند، دنیای انسانها و امور مربوط به آنان چگونه میشد؟ آیا انسانها از یکدیگر به لحاظ ظاهری قابل تشخیص بودند؟ آیا نیازهای متنوع انسانی که استعدادهای مختلف را میطلبد، برآورده میشد؟
با این حال اگرچه هر یک از انسانها در مفهومی عام و گسترده، استثنایی هستند، اما این تفاوتها در اکثر افراد، چشمگیر نیست و لذا این گروه اکثریت را اصطلاحا "گروه هنجار" یا "متوسط" تلقی میکنند. در حالی که آنچه امروزه به طور عام از مفهوم استثنایی برداشت میشود، در واقع وجود تفاوتهای فاحش پارهای از انسانها در زمینه گوناگون با گروه اصطلاحا هنجار یا متوسط است.[1]
تفاوتهای بینفردی
نه تنها هر گروه از انسانها با هم متفاوتند، بلکه افراد یک گروه نیز با هم تفاوتهای زیادی دارند. فرد فرد انسانها علاوه بر مشخصات ظاهری، از نظر خصوصیات اخلاقی، هوشی و روانی نیز با یکدیگر متفاوت هستند. همانگونه که اختلاف قیافه انسانها یک امر بدیهی است، باید تفاوت تواناییها و نیازهای آنها نیز امری عادی و طبیعی به نظر آید.
تفاوتهای درونفردی
انسانها علاوه بر اینکه از نظر تواناییها و مهارتهای گوناگون با یکدیگر تفاوت دارند، این مهارتها و تواناییها در خود شخص نیز به یک میزان نیست. اگر با دقت به خودمان نظر کنیم، میبینیم که در بعضی مهارتها خوب هستیم و توانایی یادگیری برخی از مفاهیم را به خوبی داریم ولی در یادگیری بعضی دیگر از مفاهیم و مهارتها کند و ضعیف هستیم. برای مثال فردی ممکن است در مهارتهای دستی و مکانیکی، بسیار خوب و توانا عمل کند ولی همین فرد در تفکر انتزاعی و امور ذهنی ضعیف باشد.
بهطور خلاصه میتوان نتیجه گرفت که هر فرد با افراد دیگر تفاوت دارد. همچنین استعدادها و تواناییهای گوناگون یک فرد نیز با هم همسنگ نیستند و این همان مفهوم گسترده و عام "استثنایی بودن" است.
کودکان استثنایی به مفهوم خاص آن
تاکنون کوششهای زیادی برای تعریف "کودک استثنایی" بهعمل آمده است. برخی، استثنایی را به کسی اطلاق میکنند که از هوش و استعداد خارقالعادهای برخوردار باشد. دیگران، این اصطلاح را موقعی بهکار میبرند که بخواهند هر نوع کودک غیرعادی را توصیف کنند. با وجود این، اصطلاح کودک استثنایی برای توصیف کودکان معلول و معیوب و مستعد و باهوش هر دو به یک اندازه مورد پذیرش قرار گرفته است.
مفهوم عادی و بهنجار، به افرادی اطلاق میگردد که در حد طبیعی و عادی گذران زندگی میکنند. از نظر عامه، فردی که رفتارش چون دیگران است و مانند همه و بهطور معمولی و عادی زندگی روزمره خویش را میگذراند، بهنجار و طبیعی است. از نظر علمی، چنانچه بهره هوشی(IQ) شخصی 100 باشد یا به عبارت دیگر سن تقویمی و سن عقلی فرد برابری کند، آن فرد طبیعی و بهنجار است.[2]
بررسیهای علمی نشان داده است که از هر ده انسانی که در این جهان پهناور زیست میکنند، یک نفر شناخته یا ناشناخته با معلولیت و کمبودی درگیر است و قریب 5 درصد کودکان، دچار نقص جسمی و حسی و یا ذهنی هستند و درصد قابل توجهی از این گروه، نیاز به آموزش خاص و مراقبت ویژه دارند. این واقعیتها و حقایقی نظیر وجود نارساییهایی از قبیل سوء تغذیه، جنگ، سست شدن بنیان خانوادگی، کافی نبودن بهداشت و درمان در بسیاری از نقاط جهان که خود از عوامل موثر ازدیاد کودکان استثنایی هستند، لزوم توجه عمیقتر به این مساله را ایجاب میکند که به موضوع پیشگیری از تولد کودک معلول و جلوگیری از ابتلای به معلولیت بعد از تولد، ارزش و اهمیتی خاص میدهد.
اصولا باید پذیرای این واقعیت باشیم که هر انسانی حتی در بالاترین سطوح هوشی امکان دارد در پارهای از فعالیتها در حدی متوسط و حتی کندتر از دیگران عمل نماید و معلولیت در یکی از تواناییها برای هیچ فردی نمیتواند مانع پیشرفت وی در سایر جنبهها گردد.
نکته مهم این است که مطالعه کودکان استثنایی، مطالعه تفاوتهاست. کودکان استثنایی به نوعی از کودکان متوسط، متفاوت هستند. چنین کودکانی ممکن است در تفکر، دیدن، شنیدن، تکلم، اجتماعی شدن و یا حرکت کردن مشکلاتی داشته و یا سرآمد باشند.
همچنین مطالعه کودکان استثنایی، مطالعه شباهتهاست. کودکان معمولی به جهات مختلف، متفاوت نیستند، در واقع اغلب کودکان استثنایی از جهات مختلف در حد میانگیناند. امروزه به وجوه مشترک کودکان استثنایی و غیراستثنایی در زمینه خصوصیات، نیازها و شیوههای یادگیری توجه بیشتری میشود.[3]
طبقهبندی کودکان استثنایی
کودکان استثنایی، در روانشناسی و آموزش و پرورش به لحاظ نوع تفاوتی که با گروه هنجار دارند، به دستهها یا طبقاتی تقسیم میشوند:
· تفاوتهای هوشی: شامل کودکانی که از نظر هوشی بهطور چشمگیر در سطح بالاتر از متوسط یا پایینتر از متوسط قرار دارند.
· تفاوتهای ارتباطی: شامل کودکانی که دارای ناتوانیها و یا نقایص گفتاری و زبانی میباشند.
· تفاوتهای حسی: شامل کودکانی که مبتلا به نقایص شنوایی و یا بینایی میباشند.
· تفاوتهای رفتاری: شامل کودکانی که دچار اجتماعی میباشند.
· معلولیتهای چندگانه و شدید: شامل کودکانی که به نقایص مضاعف مبتلا هستند مانند فلج مغزی و عقبماندگی ذهنی همراه با ناشنوایی یا نابینایی.
· تفاوتهای جسمانی: شامل کودکانی که با این که نقایص محسوس و قابل مشاهده ندارند، نمیتوانند از نظر فیزیکی حرکت کنند و فاقد انرژی بدنی میباشند.
ماهیت تعریف آموزشگاهی کودکان استثنایی
عامل مهمی که در تعریف کودکان استثنایی دخالت و نقش اساسی دارد به نقش مدارس مربوط میشود. برخی از انواع استثنایی بودن، تقریبا بهطور کامل توسط پاسخ کودک به فرامین مدرسه تعریف میشوند. در مورد ناتواناییهای یادگیری، ناکامیهای مکرر در پیشرفت تحصیلی است که کودک را به عنوان فردی ناتوان در یادگیری تعریف میکند. عین این حکم در باب عقبماندگی ذهنی خفیف نیز جاری است. یعنی کودک ممکن است در مدرسه عقبمانده تلقی شود ولی در جای دیگر کنش و فعالیت کافی و بسنده داشته باشد.[4]
کودکان استثنایی، کسانی هستند که نیازمند تعلیم و تربیت ویژه و خدمات وابستهاند تا از کل استعداد انسانیشان بتوانند استفاده کنند. از سوی دیگر روشهای معمولی و متداول، غالبا نمیتواند در یادگیری آنها موثر باشد. آنها به تعلیم ویژه نیازمندند چرا که قابلیتها و تواناییهای این کودکان را هر اندازه که اندک باشد، از طریق اجرای برنامههای مناسب آموزشی میتوان توسعه داد.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . سیفنراقی، مریم و نادری، عزتالله؛ آموزش و پرورش کودکان استثنایی، تهران، پیام نور، 1380، چاپ ششم، ص 6.
[2] . پاکزاد، محمود؛ کودکان استثنایی، تهران، شابک، 1376، چاپ سوم، ص 11.
[3] . هالان، جیمز و کافمن؛ کودکان استثنایی، ترجمه فرهاد ماهر، تهران، آرین، 1371، چاپ اول، ص 24.
[4] . همان، ص 28.
دو نوع آموزش برای کودکان تربیت پذیر در نظر گرفته می شود :
? ) آموزش برنامه ای :
روشی است که مطالب و قسمتهای مختلف برنامه از ساده به مشکل با نظم و ترتیب معینی تعیین شده اند که گام به گام اجرا می شود .
? ) آموزش آزاد و بدون درجه :
در این روش برای آموزش از نظر زمانی حدی وجود ندارد و کودک هر درسی را یاد گرفت به درس بعدی می پردازد . در این روش ، یادگیری به نحو مطلوبتری انجام می پذیرد .
ازدواج در میان نوجوانان مبتلا به نارسائیهای عاطفی و عقلی
از نظر سنتی ، ازدواج به عنوان سنگ زیر بنا در زندگی هر فرد شناخته شده است و کسانی که نمی خواهند ازدواج کنند را معمولاً بعنوان افرادی غیر کامل تلقی می کنند و افراد چه استثنایی و چه طبیعی در اوایل زندگی خود در جامعه ای که در آن زندگی می کنند ازدواج را یک نهاد مهم در نظر می گیرند .
موضوع ازدواج موضوع مهمی است و باید در برنامه های آموزشی کودکان استثنایی مورد توجه قرار گیرد . در غیر اینصورت کودک ممکن است بدون داشتن درکی از پیچیدگی و اهمیت تعهدات زناشویی به سن بلوغ برسد . علاوه بر این ممکن است انتظاراتی غیر واقعی از توانایی خود در یک رابطه زناشویی در سر بپروراند .
از آنجا که تعداد زیادی از کودکان مبتلا به پریشانی عاطفی به خانواده هایی از هم پاشیده تعلق دارند و از آن جا که تعداد زیادی از کودکان عقب مانده ذهنی سالهای فراوانی از عمر خود را در مؤسسات پناهگاهی می گذرانند ، ممکن است چیزی درباره ارتباطهای روزانه بین زن و شوهر را ندانند. برخی از کودکان استثنایی ممکن است در نقش همانند سازی با همجنسان خود با اشکال مواجه شوند ( مثلاً پسر ممکن است رفتارهای جنس مؤنث و نه جنس مذکر را تقلید کند ) یا ممکن است بداند مذکر و یا مؤنث می باشد اما ممکن است در شناسایی شغل ، مسئولیتها ، علایق و سرگرمیهای که از نظر سنتی برای جنسیت آنها مناسب تشخیص داده شده است با مشکلاتی روبرو گردد .
تعدادی ممکن است چنین استدلال کنند که ازدواج افراد عقب مانده ذهنی عملی غیر عاقلانه است اما مشاهده شده تعداد زیادی از عقب مانده های ذهنی توانسته اند در روابط زناشویی ، سعادت ، ثبات و رضایت شخصی داشته باشند .
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محسن ( چهارشنبه 89/4/2 :: ساعت 5:9 عصر )
گروه بندی عقب ماندگی از نظر آموزشی ، تربیتی و درمانی
از نظر آموزشی به کودکی مانده گفته می شود که بعلت استعداد محدود به روشهای خاص آموزشی آموزش درمانی نیاز داشته باشند . آموزش درمانی عبارت از مجموعه اصول آموزش روانشناسی و پزشکی است که بتواند معلولین جسمانی یا ذهنی را تا حد امکان به عضو مفید جامعه تبدیل کند .
عقب مانده ها را از نظر درمانی ، تربیتی و آموزشی به دو گروه بزرگ تقسیم می کنیم :
الف – عقب مانده های ذهنی درمان نا پذیر یا افراد پناهگاهی
ب – عقب مانده های ذهنی درمان پذیر
این دسته به نوبه خود به دو دسته دیگر تقسیم می شوند :
? – گروه آموزش پذیر
?– گروه تربیت پذیر
( به کودکانی که از نظر آموزشی دیرآموز هستند عقب مانده ذهنی اطلاق نمی شود )
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محسن ( چهارشنبه 89/4/2 :: ساعت 5:5 عصر )
عقب ماندگی بعلت حوادث زایمانی و دوره بعد از زایمان
بدیهی است زایمانهای مشکل و بکار بردن وسایل مکانیکی در زایمانها تاثیرات نامطلوبی بر مغز جنین خواهد داشت . طرز قرار گرفتن جنین ، پیچش بند ناف به دور گردن ، اختلالات و نارسایی جفت در رساندن خون ممکن است باعث کم خونی مغز و خرابی سلولهای آن شود .
در زایمانهای قبل از موعد نارسایی رشد هوشی بیشتر دیده می شود زیرا هنوز سلسله اعصاب مرکزی کودک رشد کافی ندارد و کودک بدلیل حساس بودن امکان ابتلا به بیماریهای عفونی را دارد .
از بیماریهای مهم که احتمالاً بر اثرضربه های زایمانی اتفاق میافتد فلج مغزی است این بیماران اکثراً مبتلا به حملات صرع هستند واختلال تکلمی ، یادگیری، بینایی و حتی حرکات غیرارادی و تکراری بدون هدف در این کودکان شایع است .
عواملی که بعد از تولد اهمیت بیشتری دارند :
? – بهداشت کودک : خصوصاً در ماههای اول زندگی در رشد هوشی یا عقب ماندگی اهمیت فراوانی دارد . خوشبختانه اکثر بیماریهای عفونی رایج را با استفاده از واکسیناسیون می توان پیشگیری کرد .
? – تغذیه :
کمبود مواد غذایی موجب کمبود رشد جسمانی و روانی و در نتیجه ناتوانی جسمی و عصبی می شود که ممکن است نارسایی رشد هوشی تولید نماید . سوء تغذیه در دراز مدت اثرات قطعی بر روی بهره هوشی کودک به همراه خواهد داشت .
عقب ماندگی بعلت عوامل محیطی ، اجتماعی و فرهنگی
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محسن ( چهارشنبه 89/4/2 :: ساعت 5:3 عصر )
علل عقب ماندگی
عوامل متعددی وجود دارد که باعث بروز عقب ماندگی می شود :
?? اختلالات زیادی که علل اصلی آنها شناخته شده نیست ولی با عقب ماندگی همراهند ، عده ای از عفونتها ، مسمومیتها ، عوامل مکانیکی مانند ضربه ، عوامل کروموزومی ناشناخته ، اشعه ایکس و …
?? عقب ماندگی به علت اتفاقات دوران بارداری ، شکی نیست که رشد جنین از بدو تشکیل تحت تاثیر شرایط بدنی و روانی مادر قرار می گیرد . بعلت رابطه بسیار نزدیک بین مادر و جنین باید گفته دکتر آرنولد گزل را پذیرت که می گوید : « اهمیت حوادث دوران نسبتاً کوتاه بارداری از حوادث دوران زندگی کمتر نیست » . دکتر گزل به آثار عوامل ارث در رشد و تکامل هوش و شخصیت زیاد تأکید می کند و عقیده دارد که کودکان همانطوری هستند که بدنیا آمده اند . هر کودک با دیگر کودکان فرق دارد و لو اینکه در محیط یکنواخت زندگی کرده باشد وی بهیچ وجه اثر عوامل محیطی را انکار نمی کند .
در مرحله زندگی داخل رحمی بعلت رشد فوق العاده جنین ، سه چهار ماهه اول دوران بارداری اهمیت بسزایی و اکثراً اختلالات بدنی و نقایص عضوی در همین دوران از زندگی جنین بوجود آمده و به رشد خود ادامه می دهند .
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محسن ( چهارشنبه 89/4/2 :: ساعت 4:59 عصر )
مقدمه و تاریخچه
عقب ماندگی ذهنی یا به اصطلاح دیگر نارسایی رشد قوای ذهنی موضوع تازه و جدیدی نیست بلکه در هر دوره و زمان افرادی در اجتماع وجود داشته اند که از نظر فعالیتهای ذهنی در حد طبیعی نبوده اند .
اجتماع برای مصلحت ، تعجب یا سالم سازی ، بعضی از این افراد را تحمل می کرد عده ای را محبوس می ساخت و دسته ای را به مرگ محکوم می نمود. پنیل که به حق باید او را بنیانگذار روانپزشکی جدید نامید اولین کسی بود که به دلجویی بیماران پرداخت و برای آنان برنامه های تفریح و گردش در نظر گرفت . او بیماران روانی را به ? دسته تقسیم کرد :
?? ملانکولی یا مالیخولیا
?? مانی یا جنون شور و شوق
?? جنون
?? عقب ماندگی ذهنی
بعد از پنیل ، یک پزشک فرانسوی بنام ایتارد به تربیت کودکی وحشی پرداخت که در جنگلهای « آویرون » فرانسه پیدا شد . کودک عقب ماندگی بسیار عمیقی داشت ایتارد تربیت کودک را بعهده گرفت و کوششهای بسیطی در این زمینه مبذول داشت تا موفق به پیدایش راه جدیدی در نحوه آموزش و پرورش افراد عادی عقب مانده و حتی معلولین گردید .
همکار ایتارد بنام سگن بدنیال زحمات وی و به منظور شکوفا کردن این کودکان مؤسسه ای برای عقب ماندگان ذهنی ایجاد کرد و روش حواس حرکتی را در آموزش کر و لالها به کار برد .
این پیشرفتها همچنان ادامه یافت تا اوائل قرن بیستم که توجه به اصلاح نژاد بشر در دستور کار قرار گرفت و در امریکا به توصیه بخش اصلاح نژاد کمیته پژوهشی انجمن زاد و ولد امریکا ، نازا کردن عقب مانده ها به صورت قانون در آمد و بالاخره در قرن بیستم بود که دانشمندان و پژوهشگران عقب ماندگیهایی که به دلیل اختلالات متابولیکی ، نقصهای کروموزومی ، بیماریهای مادر در دوران بارداری و … ایجاد می شد را کشف کردند و راه را برای پژوهش و درمان این افراد هموار ساختند .
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محسن ( چهارشنبه 89/4/2 :: ساعت 4:58 عصر )