غلبه بر موانع تمرکز حواس
دلزدگی ، عدم علاقه ، در خواب و خیال رفتن ، و حواسپرتی همگی سبب کاهش تمرکز حواس می شوند . تمرکز حواس کلید کارآمدی در مطالعه است . بدون تمرکز ، مطلب که درک و فهم آن فقط یک ساعت وقت لازم دارد ، ممکن است دو تا چند ساعت وقت بگیرد و هرگز به خوبی فهمیده نشود .
کلید اساسی ایجاد تمرکز حواس ، کاربرد فنونی است که خواننده را در عمل مطالعه فعال می سازد و سبب ایجاد واکنش در حین مطالعه می شود .
این فنون عبارتند از :
سوال کردن خواننده را به سمت نویسنده هدایت می کند . از این طریق خواننده به دنبال چیزی می گردد و به احتمال زیاد آن را به دست می آورد .
استنباط کردن نتیجه بررسی هایی است که خواننده از اندیشه های مورد مطالعه و نتیجه هایی که از آنها می گیرد ، انجام می دهد .
تجسم کردن مستلزم کاربرد حواس خواننده و در نتیجه جان دادن به کلمات نویسنده است .
علامت گذاری و حاشیه نویسی خواننده را وا می دارد تا درباره ساختمان مطالب مورد مطالعه اخذ تصمیم کند .
ربط دادن از خواننده می خواهد تا مطالب و اندیشه های نویسنده را با سایر اطلاعاتی که دارد ربط دهد .
عبارت خوانی به نوع دیگری کمک به تمرکز حواس می کند . از طریق عبارت خوانی خواننده باید با سرعتی که نزدیک به سرعت اندیشیدن اوست ، بخواند . اگر سرعت مطالعه آنقدر کم باشد که ذهن از حالت فعال بودن باز بماند ، احساس دلزدگی ایجاد می شود .
غلبه بر موانع تمرکز حواس
دلزدگی ، عدم علاقه ، در خواب و خیال رفتن ، و حواسپرتی همگی سبب کاهش تمرکز حواس می شوند . تمرکز حواس کلید کارآمدی در مطالعه است . بدون تمرکز ، مطلب که درک و فهم آن فقط یک ساعت وقت لازم دارد ، ممکن است دو تا چند ساعت وقت بگیرد و هرگز به خوبی فهمیده نشود .
کلید اساسی ایجاد تمرکز حواس ، کاربرد فنونی است که خواننده را در عمل مطالعه فعال می سازد و سبب ایجاد واکنش در حین مطالعه می شود .
این فنون عبارتند از :
سوال کردن خواننده را به سمت نویسنده هدایت می کند . از این طریق خواننده به دنبال چیزی می گردد و به احتمال زیاد آن را به دست می آورد .
استنباط کردن نتیجه بررسی هایی است که خواننده از اندیشه های مورد مطالعه و نتیجه هایی که از آنها می گیرد ، انجام می دهد .
تجسم کردن مستلزم کاربرد حواس خواننده و در نتیجه جان دادن به کلمات نویسنده است .
علامت گذاری و حاشیه نویسی خواننده را وا می دارد تا درباره ساختمان مطالب مورد مطالعه اخذ تصمیم کند .
ربط دادن از خواننده می خواهد تا مطالب و اندیشه های نویسنده را با سایر اطلاعاتی که دارد ربط دهد .
عبارت خوانی به نوع دیگری کمک به تمرکز حواس می کند . از طریق عبارت خوانی خواننده باید با سرعتی که نزدیک به سرعت اندیشیدن اوست ، بخواند . اگر سرعت مطالعه آنقدر کم باشد که ذهن از حالت فعال بودن باز بماند ، احساس دلزدگی ایجاد می شود .
›› اریک اریکسون ( 1902 -1994)
اریک اریکسون در 15 جون 1902 در فرانکفورت به دنیا آمد و در 12 می 1994 از دنیا رفت. پدرش که دانمارکی بود پیش از تولد او خانوادهاش را ترک کرد و مادر کلیمیاش بعداً با دکتر تئودور هامبرگر ازدواج کرد.
علاقه او به «هویت» از همان نخستین تجربههای شخصیاش در دوران مدرسه آغاز گشت. از یک سو بچههای مدرسه او را به خاطر قد بلند، چشمان آبی و موی بلند مسخره میکردند و او را «شمالی» خطاب میکردند و از سوی دیگر، به خاطر سابقه کلیمی بودنش مورد طرد قرار میگرفت.
اریکسون پس از مسافرتهای متعددی که در اروپا کرد به مطالعه روانکاوی نزد آنا فروید پرداخت و از انجمن روانکاوی وین گواهینامه گرفت. اریکسون در سال 1933 به آمریکا نقل مکان کرد و پیشنهاد تدریس در دانشکده پزشکی هاروارد را دریافت نمود. علاوه بر این، او به طور خصوصی نیز به روانکاوی کودکان پرداخت. بعد از آن، او در دانشگاه کالیفرنیا در برکلی، دانشگاه ییل، مرکز روانکاوی سانفرانسیسکو و مرکز مطالعات پیشرفته علوم رفتاری نیز به تدریس پرداخت.
اریکسون چندین کتاب منتشر نموده است که از آن میان، کتاب «حقیقت گاندی» او برنده جایزه معتبر پولیتزر گردیده است.
اریک اریکسون زمان زیادی را به مطالعه زندگی فرهنگی بومیان داکوتای جنوبی و شمال کالیفرنیا پرداخت. او از دانش به دست آورده خود در زمینه تاثیرات اجتماعی، محیطی و فرهنگی، در توسعه نظریه روانکاویاش استفاده نمود.
در حالی که نظریه فروید بر جنبههای روانی- جنسی رشد تمرکز دارد، افزودههای اریکسون در مورد عوامل موثر دیگر، به تعمیق و گسترش نظریه روانکاوی کمک شایانی نموده است. او همچنین سهم مهمی در درک امروزی ما از چگونگی شکلگیری و رشد شخصیت در طول دوره زندگی دارد.
بیاف اسکینر (1904-1990)
اسکینر در 20 مارچ 1904 در پنسیلوانیا به دنیا آمد و در 18 آگوست 1990 درگذشت. او دوران بچگیاش را «گرم و پایدار» توصیف کرده است. او هنگامی که نوجوان بود، عاشق ساختن و نوآوری چیزهای مختلف بود. او این مهارت را بعداً در تجربیات روانشناسی خود نیز به کار برد. اسکینر در سال 1926 از کالج همیلتون لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی گرفت و مدّت زمانی را به کار نویسندگی پرداخت تا آن که با نوشتههای واتسون و پاولوف آشنا شد. او با الهام از این نوشتهها تصمیم گرفت به کار نویسندگیش خاتمه دهد و وارد دانشکده روانشناسی دانشگاه هاروارد شد.
اسکینر در سال 1945 به شهر بلومینگتون در ایالت ایندیانا رفت و رئیس دانشکده روانشناسی دانشگاه ایندیانا شد. او در سال 1948 به عنوان استاد روانشناسی به دانشگاه هاروارد بازگشت و تا پایان عمرش در همان جا باقی ماند. او یکی از پیشتازان رفتارگرایی بود و کارهایش تأثیرات ماندگار و گستردهای در روانشناسی تجربی بجا گذاشته است. او همچنین مخترع جعبه اسکینر است که در آن، یک موش یاد میگیرد از طریق فشار دادن یک اهرم، غذا به دست آورد.
شهرت اسکینر بیشتر به خاطر پژوهشهایش در زمینه شرطیشدن عامل و تقویت منفی است. او دستگاهی ابداع کرد به نام «تراکم نگار» که سرعت و میزان پاسخدهی را به صورت یک خط شیبدار نشان میداد. او با استفاده از این دستگاه کشف کرد که رفتار، آنگونه که واتسون و پاولوف ادعا میکردند، به محرک قبلی بستگی ندارد. اسکینر در عوض کشف کرد که رفتارها به آنچه پس از واکنش اتفاق میافتد وابستگی دارند. او این پدیده را رفتار عامل نامید.
اسکینر در پژوهشهای خود در زمینه شرطیشدن عامل، برنامههای تقویت را کشف کرد و به تشریح آنها پرداخت: برنامههای نسبتی ثابت، برنامههای نسبتی متغیر، برنامههای فاصلهای ثابت و برنامههای فاصلهای متغیر.
از دیگر ابداعات اسکینر میتوان به «مراقب نوزاد» اشاره کرد. این نکته شایان ذکر است که «مراقب نوزاد» شبیه «جعبه اسکینر» نبود که در پژوهشهای تجربی اسکینر به کار رفته بود. او این تخت نوزاد با گرمای داخلی و یک پنجره طلقی را در پاسخ به درخواست همسرش در مورد یک تخت امنتر نسبت به تختهای سنتی، درست کرد.
اسکینر در طول حیات پربارش به جوایز ارزندهای دست یافت که از آن میان میتوان به موارد زیر اشارده کرد:
ایوان پاولوف (1849 - 1936)
«علم، تمام زندگی فرد را طلب میکند. بنابراین طول عمر هر چه باشد ، |
|
ایوان پاولوف در 14 سپتامبر 1849 به دنیا آمد و در 27 فوریه 1936 درگذشت. معروفیت او بیشتر به خاطر کارهای زیر است:
علاقهمندی اولیه پاولوف، مطالعه فیزیولوژی و علوم طبیعی بود. او به تأسیس دپارتمان فیزیولوژی در «مرکز پزشکی تجربی» کمک کرد و به نظارت خود بر این برنامه در طول 45 سال بعد ادامه داد.
پاولوف به هنگام تحقیق در مورد دستگاه گوارش سگها متوجه شد که بزاق دهان آنها قبل از آوردن غذا ترشح میکند. او در خلال یک سری آزمایشها، محرکهای متعددی را قبل از در اختیار گذاشتن غذا امتحان کرد و سرانجام کشف کرد که سگ، پس از تداعیهای مکرّر، برای محرکهای دیگر بجز غذا نیز بزاقش ترشح می کند. او این واکنش را واکنش شرطی نامید. پاولوف همچنین کشف کرد که منشاء این واکنشها در قشر مخ قرار دارد.
پاولوف به خاطر کارهایش بسیار مورد تشویق و تقدیر قرار گرفت که از آن جمله میتوان به عضویت در آکادمی علوم روسیه در سال 1901 و دریافت جایزه نوبل فیزیولوژی در سال 1904 اشاره کرد. دولت اتحاد شوروی نیز پشتیبانی زیادی از کارهای پاولوف میکرد و این کشور به سرعت به صورت مرکز معتبری برای پژوهشهای فیزیولوژی درآمد.
پژوهشها و کشفیات پاولوف درباره «واکنشها» به رشد جنبش رفتارگرایی کمک زیادی کرد. پژوهشگران دیگری از کارهای پاولوف در مطالعه شرطیسازی به عنوان شکلی از یادگیری استفاده کردند. پژوهشهای پاولوف همچنین نشانگر روشهای مطالعه واکنش به محیط به شیوهای عینی و علمی است.
behaviorism رفتارگرائی
نظریهای در روانشناسی که طبق آن تنها موضوع مناسب برای تحقیق روانشناختی علمی رفتار قابل مشاهده و قابل سنجش است. رفتارگرائی مدعی است که «ناخودآگاه» نه مفهومی قابل تعریف است و نه قابل استفاده. روانشناسی زیستشناسی .
operant conditioning شرطیسازی عامل
پ اسکینر نظریهای برای یادگیری و رفتار بیان نمود که به شرطیسازی عامل یا وسیلهای مشهود است. در شرطیسازی کلاسیک، حیوان منفعل یا مهار شده است. ولی در شرطیسازی عامل، حیوان فعال است و به طریقی رفتار میکند که پاداشی در پی دارد. چهار نوع شرطیسازی عامل یا وسیلهای وجود دارد: شرطیسازی اولیه، شرطیسازی فرار، شرطیسازی اجتناب و شرطیسازی پاداش ثانوی.