عوامل فراوانی موجب نارسایی و عقب ماندگی ذهنی کودک بعداز تولد میگردد ، ابتلا کودک به بعضی از بیماریها خصوصاً در ماههای اول زندگی در رشد هوشی یا عقب ماندگی اهمیت فراوانی دارد . خوشبختانه اکثر بیماریهای عفونی رایج را با استفاده از واکسیناسیون می توان پیشگیری کرد .
از جمله عوامل مهم بعداز تولد که در بروز عقب ماندگی ذهنی موثرند به شرح زیر می باشد :
انواع مننژیت :
این بیماریها به خصوص در هفته ها و ماههای اول تولد اثری نامطلوب بر روی کودک دارند و اگر با تب شدید همراه باشد و منجربه حالت اغماء شود احتمال تاثیر بر رشد هوشی کودک و در نتیجه عقب ماندگی ذهنی نیز بیشتر میشود . مننژیت از جمله بیماریهایی است که اگر در دوران خرد سالی به زودی و به موقع تشخیص داده نشده ودرمان نگردد موجب اختلالات مغز و سلسله اعصاب و بروز عقب ماندگی ذهنی می گردد .
مسمومیت ها :
در برخی از موارد مسمومیت های غذایی و دارویی در کودک و به ویژه در دوران شیر خوارگی و خرد سالی باعث ضایعاتی در سیستم عصبی و مغزی و بالنتیجه عقب ماندگی ذهنی می گردد .
ضربه های وارده بر مغز کودک :
در بعضی از موارد به علت اختلالات غدد داخلی به ویژه غده های هیپوفیز و تیرویید نارسایی هایی در سوخت و ساز بدن کودک فراهم می شود که از جمله مانع رشد طبیعی دستگاه مغز و اعصاب کودک میگردد و این نقص در غدد و متابولیسم بدن تولید ناهنجاری مینماید که موجب اختلالات گوناگون در فعالیت ذهنی و حسی و حرکتی می شود .
کمبود غذا و سوء تغذیه :
کمبود مواد غذایی موجب کمبود رشد جسمانی و روانی و در نتیجه ناتوانی جسمی و عصبی می شود که ممکن است نارسایی رشد هوشی تولید نماید . سوء تغذیه در دراز مدت اثرات قطعی بر روی بهره هوشی کودک به همراه خواهد داشت .
خستگی های جسمی و روانی:
در بسیاری از موارد فرسودگی های شدید موجب ضعف و مسمومیت تدریجی بدن شده و به دسگاه مغز و اعصاب کودک اثری نامطلوب می گذارد و کودک را از رشد طبیعی تن و روان باز می دارد .
خستگی های ذهنی و روانی که به علت تعارض و کشمکش های شدیدطولانی و عاطفی و اضطراب و هیجانات منفی عارض میگردد موجب فرسودگی و اختلالات و کندی ذهن میگردد.
عقب ماندگی بعلت عوامل محیطی ، اجتماعی و فرهنگی :
شکی نیست که عوامل محیطی در ایجاد نارسایی رشد هوش سهمی بسزا دارد. منتها اهمیتی که برای این عوامل قائل هستند یکسان نیست .عدم امکان ارائه تسهیلات و برنامه های آموزشی و پرورشی که معمولاً بر اثر فقر فرهنگی و محیطی و اقتصادی و اجتماعی میباشد از جمله عواملی است که در عقب ماندگی ذهنی کودک موثر است . در این حالت عقب ماندگی کودک را عقب ماندگی فرهنگی خواهیم خواند
(( عوامل قطعی مؤثر در رشد هوش)):
1- فقر انگیزه های محیطی
بدیهی است برای آنکه قوای ذهنی کودک به نحو احسن رشد کند احتیاج به محرکات طبیعی دارد و هر قدر شرایط محیطی از نظر ایجاد محرک نامناسب تر باشد قوای ذهنی کودک رشد کمتری خواهد داشت . تقریباً همه بررسیها نشان داده اند که رشد قوای ذهنی با شرایط محیطی ارتباط مستقیم دارد ، یعنی کودکان محیطهای نامساعد با کودکان همسال خود در محیطهای مساعد از لحاظ هوشی در درجات پایین تری قرار دارند .
2- کمبودهای عاطفی .
کودکانی که از نظر پیوندهای عاطفی با مادر یا اطرافیان دچار فقر شدید بوده اند اکثراً به اختلالات شخصیتی ، ناسازگاریهای اجتماعی و نارسائیهای هوش مبتلا شده اند . این اختلالات در خانواده هایی که به عللی از هم پاشیده شده اند یا احیاناً روابط عاطفی والدین با کودک نامساعد بوده است زیاد دیده می شود . آثار سوء اختلافات خانوادگی گاهی یا اکثراً بیشتر از خانواده های از هم گسسته است زیرا نزاع و مشاجره یا عدم توافق والدین احساس حقارت و حس ناایمنی شدیدی در کودک تولید می کند .
3- مسائل بهداشتی و پزشکی .
همانطور که بیماریهای مختلف ، حوادث و تصادفات در خانواده های بی بضاعت فراوان است عقب ماندگیهای ذهنی نیز بعلت محدودیتهای بهداشتی و پزشکی در این خانواده ها زیاد به چشم می خورد . از نظر آماری رابطه فقر و عقب ماندگی و همچنین عقب ماندگی و نواحی پر جمعیت ثابت شده است.