عنوان : خانواده درمانی Family Therapy
خانواده، یک گروه طبیعی است با اهداف و نقشهای بسیار که برای همه اعضای خانواده مهم و ضروری است. همچنین خانواده، یک گروه قوی و سازمانیافته است که درمانگر را به خاطر اهدافی که در سیاست و فرآیند آن نهفته است به خدمت میگیرد. لذا در خانوادهدرمانی، درمانگر با یک گروه طبیعی مواجه است که باید به نوعی در آن وارد شده و آن را تحت تاثیر قرار دهد؛ که این کار احتیاج به دیپلماسی قابل ملاحظه و مهارتهای اجتماعی ضروری برای درمانگر دارد. شاید بتوان گفت: خانوادهدرمانی یک روش سیستماتیک مداخلهدرمانی است که هدف آن، رفع اختلالات پیچیده و متقابل عاطفی در گروه خانواده است. خانوادهدرمانی، در واقع صحنه برخوردهای انسانی(human drama) است و در جستجوی حقایق اساسی بشری است و بالاتر از همه در پی التیام زخمها و ضعفهای خانواده است. لذا مسوولیت عمده خانوادهدرمانی از این قرار است: بالا بردن احساس همبستگی و وحدت خانواده، فعال کردن نقش طبیعی خود در شفابخشی(healingـself) خانواده، و تجربهای که راه را برای رسیدن به یک گروه طبیعی واقعی باز میکند.
خانوادهدرمانی، نوعی گروهدرمانی است که در آن، واحد درمانی، هسته خانوادگی است و در جلسات درمانی یک یا چند درمانگر با تمام اعضا خانواده(یا بخشی از آنها) سر و کار دارد و هدف از آن حل و فصل یا تخفیف تعارضات بیماریزا و اضطراب در درون واحد خانواده است.
رواندرمانی خانواده بر این نظریه مبتنی است که، خانواده نماینده سیستمی است که سعی در حفظ تعادل یا هموستاز(Homeostasis) دارد. مهم این است که این سیستم تا چه حد غیرانطباقی بوده باشد. این نظریه اصطلاحا گرایش به سیستمهای خانواده نامیده میشود و روشهای مربوط به آن بیشتر شامل تمرکز بر خانواده است، تا یک بیمار خاص.
در واقع خانوادهدرمانی، شکلی از درمان کل خانواده به عنوان یک گروه است که توسط یک یا دو درمانگر انجام میشود. در این نوع درمان، آسیبشناسی یا بیماری یکی از اعضای خانواده، انعکاس پاتولوژی یا اختلالات عمیقتر در سیستم خانواده تلقی میشود. لذا خانواده واحد درمانی به حساب میآید و تغییر تعامل خانواده، راه تغییر عضو بیمار محسوب میشود.
به طور کلی خانوادهدرمانی به شکل زیر عمل میکند:
· هیچ یک از اعضای خانواده به عنوان بیمار، متمایز و مشخص نمیشود؛ در عوض این کل اعضای خانوده هستند که آشفتگی و پریشانی خانواده را انعکاس میدهند.
· اعضای خانواده را به طور فردی درمان نمیکنند، بلکه کل اعضا باید مشترکا در جلسات درمانی حضور داشته باشند.
· تشخیص اختلال عاطفی یا رفتاری، مبنی بر مشاهدات خانواده به عنوان یک واحد، صورت میگیرد. مفاهیم تشخیصی جدید در این درمان به کار میروند. نظریهها و مفاهیم سنتی که عملکرد تشخیصی را جهت توضیح رفتار فردی، توصیف میکنند، معمولا برای تشخیص و درمان آسیبشناسی خانواده مناسب نیستند.
· درمانگر با کل اعضای خانواده به جای یک فرد خاص ارتباط دارد. اگر درمانگر در ملاقات با خانواده آن را یک واحد فرض کند، اما فقط به درمان یک عضو بپردازد، در واقع به خانوادهدرمانی نپرداخته است.
اهداف و روشهای درمانی، خانوادهمحور هستند، یعنی اطراف خانواده سیر میکنند. درمانگر، به منظور رفاه کل خانواده، ابتدا به پیامد درمان میپردازد.
در واقع خانوادهدرمانی، چیزی بیش از یک تکنیک درمانی جدید است و این درمان در حقیقت رویکردی کاملا بدیع و نو برای درک رفتار انسان است. پیش از ظهور خانوادهدرمانی، رفتار، محصولی از شخصیتهای افراد تلقی میشد که تحت تاثیر رویدادهای مجزای گذشته قرار گرفته بودند. این فلسفه مبنی بر علیت خطی است، در حالی که نظریهای که رفتار را نشات گرفته از سیستم خانواده میداند، بر علیت حلقوی استوار است.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محسن ( یکشنبه 89/1/8 :: ساعت 10:29 عصر )