فشار روانی چیست و منشا آن چه می باشد ؟
براساس آمار آکادمی پزشکان خانواده آمریکا ، امروزه دو سوم مراجعات مردم به پزشکان خانواده به دلیل نشانه های مرتبط با فشار روانی است. صاحب نظران معتقدند فشار روانی بکی از عوامل مهم دخیل در بیماری قلبی ، سرطان ، مشکلات ریوی ، محرومیت های ناشی از سوانح ، سیروز کبدی و خودکشی است که شش مورد از مهم ترین علل مرگ و میر مردم آمریکا محسوب می شوند. داروهای ضد اضطراب و داروهای زخم معده نیز جزء پر فروش ترین داروهای آمریکایی امروز هستند.
فشار روانی ، نشان عصر ماست به هر سو که بنگریم ، آدم هایی را می بینیم که می خواهند با بالا و پائین پریدن و ورزش کردن و رفتن به باشگاههای ورزشی و رعایت رژیم های غذائی خاص ، تاثیرات تنش های شدید زندگی را کم کنند. حتی برخی شرکتها ، برنامه های مفصل مدیریت فشار روانی تدوین کرده اند. البته هیچ کس نمی تواند قطعا بگوید فشارهای روانی ما از فشارهای روانی پدران و مادران و پدربزرگ و مادر بزرگ های ما بیشتر است ولی ظاهر امر، این را نشان می دهد.
کلمه فشار روانی از کلمه فشار(Stress) در فیزیک گرفته شده است، با این فرض که انسان ها شبیه اشیاء ، مثلا شبیه فلزات هستند و در برابر نیروهای متوسط بیرونی مقاومت می کنند ولی وقتی نیروها خیلی زیاد می شوند، انعطات پذیری و برگشت پذیری شان را از دست می دهند اما انسان ها برخلاف فلزات می توانند فکر و استدلال کنند. چون انسان ها در هزاران وضعیت اجتماعی و محیطی متفاوت قرار می گیرند، تعریف فشار روانی در روان شناسی از تعریف فشار در فیزیک خیلی سخت تر است. بنابر این ، فشار روانی در روان شناسی، پاسخ مشخص به عوامل فشارآور و شرایط و وقایع تهدیدکننده ای است که توان کنار آمدن او را محدود می کنند.
برای آن که درک درستی از فشار روانی پیدا کنید باید منشا آن را بررسی کنیم. منشا فشار روانی می تواند عوامل شخصیتی ، عوامل محیطی و عوامل اجتماعی فرهنگی باشد.
عوامل شخصیتی :
برخی از خصوصیات شخصیتی مثل کم طاقت بودن، ناشکیبایی ، انعطاف ناپذیری ، رقابت جویی افراطی ، پرکاری افراطی ، متخاصم بودن و نداشتن کنترل شخصی نسبت به فشارهای روانی آسیب پذیر می باشند.
1-ارزیابی شناختی
ما معمولا آن گروه از وقایع محیطی را عامل فشار روانی در نظر می گیریم که ما را در تنگنا قرار می دهند مثل گم کردن یادداشتهای کلاسی, فریاد کشیدن یک دوست بر سر ما, رد شدن در امتحان یا تصادف کردن. اگر چه بدن ما به عوامل مولد فشار روانی یکسان پاسخ می دهد ولی ادراک انسان ها از فشار های روانی یکسان نیست. ریچارد لازاروس در مورد مضر ,تهدید یا چالش در نظر گرفتن وقایع زندگی واین که آیا امکانات وتوانایی کافی برای کنار آمدن با وقایع را داریم یا خیر از اصطلاح ارزیابی شناختی استفاده می کند. به نظر لازاروس ارزیابی دو مرحله دارد :ارزیابی اولیه و ارزیابی ثانویه در ارزیابی اولیه ،اشخاص وقایع را ازلحاظ مضر بودن ، تهدید بودن یا چالش بودن بررسی میکنند به نظر لازاروس ،چالش قابل رفع در نظر گرفتن عامل فشار روانی به جای تهدید در نظر گرفتن آن راهکار خوبی برای کم کردن فشار روانی است .
در ارزیابی ثانویه ،آدم ها امکانات و منابع خود را می سنجند و این را در نظر می گیرند که آیا می توانند با واقعه مورد نظر به نحو مناسبی کنار بیایند یا خیر این ارزیابی به این دلیل ثانویه است که هم بعد از ارزیابی اولیه صورت می گیرد و هم به این بستگی دارد که واقعه را چقدر مضر تهدید یا چالش بدانیم .
جنگ یا گریز ، مراقبت و دوست شدن :
پاسخ جنگ یا گریز را اولین بار والتر کانن که روی واکنش گربه هایی تحقیق می کرد که ناگهان با سگ ها مواجه می شدند، پیش کشید. کانن متوجه شد در بدن گربه ها تغییراتی مثل سریع تر شدن گردش خون ،انقباض عضلانی و تند شدن تنفس رخ می دهد. او نتیجه گرفت که این تغییرات بقای ارگانیسم ها را تنظیم میکنند و جنبه انطباقی دارند .او کل این واکنش را "جنگ یا گریز" نامید چون حیوانات را وامی داشت هنگام تهدید, یکی از این دو رفتار را انجام بدهند. اما امروزه فقط تهدیدهای جانی را تنها عامل ایجاد پاسخ جنگ یا گریز نمی دانند بلکه هر تهدیدی را که کنار آمدن شخص را بطلبد ،عامل ایجاد این پاسخ می دانند .
شلی تیلور و همکارانش (2000) اخیرا گفته اند که زن ها کمتر از مرد ها در برابر تهدید ها و فشارهای روانی ،پاسخ جنگ یا گریز می دهند .به نظر آنها , زن ها بیشتر" مراقبت و دوست شدن" را انجام می دهند .یعنی هنگام فشار روانی با رفتارهای مراقبت و پیوستن به یک گروه اجتماعی بزرگتر خصوصا پیوستن به گروهی که بین زنان شهرت دارد از خودشان وفرزندانشان محافظت می کنند .اگرچه زنان همان پاسخ هورمونی و سمپاتیکی فوری را به فشار روانی حاد می دهند که مردان می دهند ولی عوامل دیگری هم بر پاسخ آنان تاثیر می گذارند ، عواملی که احتمال صدور پاسخ جنگ یا گریز در زنان را کمتر می کنند.
سندرم انطباق عمومی
بدن ما هنگام فشار روانی, خودش را برای تحمل وکنار آمدن آماده کرده ویک رشته تغییرات فیزیولوژیک در خودش ایجاد می کند. هانس سلیه بنیان گذار اتریشی الاصل تحقیقات فشار روانی نیز به همین تحقیقات علاقه مند شد .هانس سلیه فشار روانی را پاره پاره شدن بدن بر اثر فشار های روانی تعریف میکرد .او بعد از مشاهده بیمارانی که مشکلات مختلفی داشتند مشکلاتی مثل مرگ عزیزان ، از دست دادن درآمد، دستگیر شدن به جرم اختلاس ، نتیجه گرفت که وقایع و محرک های محیطی از هر نوع که بودند ،پاسخ بیماران به فشارهای روانی یکسان بود .نشانه ها نیز صرف نظر از مشکل بیمار ،مشابه بودند :بی اشتهایی, ضعف عضلانی و بی علاقه شدن به دنیا.
سلیه برای اشاره به تاثیرات مشابهی که بدن از این فشارها می پذیرد ،اصطلاح سندرم انطباق عمومی را مطرح کرد که سه مرحله دارد هشدار ،مقاومت و فرسودگی:
هشدار :در مرحله هشدار ،اولین واکنش بدن به عامل مولد فشار روانی ،شوکه شدن موقتی است در این مرحله ،مقاومت ما در برابر بیماری وفشار روانی کم می شود .بدن برای کنار آمدن با تاثیرات اولیه فشارروانی ،به سرعت هورومون هایی ترشح میکند که در کوتاه مدت تاثیر نامطلوبی بر کار دستگاه ایمنی بدن می گذارند .در این مرحله است که شخص دچار بیماری های عفونی وعفونت های ناشی از جراحات ومصدومیت ها می شود .خوشبختانه ،مرحله هشدار به سرعت تمام می شود
مقاومت: در مرحله مقاومت سندرم انطباق عمومی سلیه ،برخی غدد بدن ،هورمون هایی تولید می کنند که هر یک به نحوی از شخص محافظت می کنند . در مرحله هشدار, اگر چه فعالیت دستگاه غدد درون ریز ودستگاه عصبی سمپاتیک ،خیلی زیاد نیست ولی حتی این مقدار فعالیت هم زیاد محسوب می شود .دستگاه ایمنی بدن در مرحله مقاومت خیلی کارآمد با عفونت ها می جنگد .در عین حال ،میزان ترشح هورمونهایی که التهاب های همراه مصدومیت ها وجراحات را کم می کنند بالا می رود .
فرسودگی :اگر تلاش های بدن برای جنگیدن با فشارروانی ،بی نتیجه بماند وفشار روانی ادامه یابد ،شخص وارد مرحله فرسودگی می شود .بدن در این مرحله (به قول سلیه )پاره پاره می شود - یعنی شخص در حالت فرسودگی فرو می رود ودر برابر امراض و بیماری ها ،آسیب پذیر می شود .
یکی از مهمترین انتقاد های وارد به سندرم انطباق عمومی سلیه این است که انسان ها یک جور به فشار روانی واکنش نمی دهند .اما شناخت فشارروانی انسان ها ؛ به واکنش فیزیولوژیک آنان به فشارروانی ختم نمی شود .ما باید به شخصیت ،ترکیب بدنی ،ادراکات و بافتهایی را نیز که فشار های روانی در آنها رخ می دهند بشناسیم.