اختلال اضطراب جدایی
مقدمه
اختلال اضطراب جدایی
اختلال اضطراب جدایی در هر سنی در کودکان ممکن است وجود داشته باشد. ولی کودکان در سنین مدرسه بیشتر آن را تجربه میکنند. همه کودکان کم و بیش نسبت به والدین خود وابستگی عاطفی پیدا میکنند و این وابستگی در حد تعادل هیچگونه مشکلی را نه برای والدین و نه برای کودک بوجود نمیآورد. ولی بیشتر مادرها و به خصوص مادرانی که بیش از حد کودک را به خود وابسته کرده و مراقب رفتار و حرکات او هستند، از کودک خود شخصیتی منفعل میسازند که حتی قادر نیست زمانی کوتاه دوری از مادر را تحمل کند.
معمولا مادران کودکانی که دچار اضطراب جدایی هستند، دارای ویژگیهایی مثل افراطی بودن، مضطرب بودن، بیش از حد اندازه حمایت کننده، مردد ، غیرمنطقی ، حساس و عاطفی را دارند و این اضطراب خود را با بیان افکار منفی و استرسزا به بچهها منتقل میکنند. آنها افرادی وسواسی ، کم تحمل ، نکتهسنج و موشکاف هستند که احتمالا خود یا یکی از اطرافیانشان در کودکی دچار همین مشکل بودهاند.
علل ترس از مدرسه
ترس یا امتناع از رفتن به مدرسه بیش از آنکه علت شخصیتی و عاطفی داشته باشد، ناشی از یادگیری است. مادر یا پدری که در ارتباط خود با کودکان مفاهیم و نکتههای منفی از محرکها و مکانهایی مثل مدرسه یا درس خواندن میدهند، وقتی تجربههای منفی توام با وحشت و ترس و اضطراب خود را از دوران تحصیل و مدرسه ، تنبیه و توبیخها به بچهها انتقال میدهند و از آنها میخواهند که مواظب رفتارهایشان باشند، خواه ناخواه ، بذر امتناع و ترس از مدرسه را در افکار آنها میکارند.
البته وابستگی بیش از حد به پدر و مادر و ترس از جدا شدن از آنها برای رفتن به مدرسه ممکن است علل دیگری هم داشته باشد. والدینی که یکی از کودکان خود را در نتیجه بسیاری و یا عوامل دیگر از دست میدهند، حساسیت خود را در مراقبت و نگهداری از کودکان دیگر بیشتر میکنند و همین باعث میشود که کودکان ناخودآگاه اضطراب ناشی از جدایی از پدر و مادر را تجربه کنند. این ترس غیرمنطقی از جدایی و رفتن به مدرسه در هر سنی و در بین دختران و پسران دیده میشود و در بین خانوادههایی که کودکان با فاصلههای زیاد از یکدیگر متولد میشوند بیشتر است.
شدت این اضطراب تا اندازهای است که کودکان در هنگام مدرسه رفتن مشکلات فراوانی را برای والدین ایجاد میکنند. آوردن بهانههای مختلف مثل شکایت ناشی از دل درد ، سردرد و... از جمله آنها است. والدین ممکن است این بهانهها را جدی گرفته و از رفتن کودک به مدرسه ممانعت کنند و همین باعث میشود که ترس کودک هر روز بیشتر شود.
برای از بین بردن این اضطراب در کودکان چه باید کرد؟
قدم اول به عهده والدین است. پرهیز از وابسته کردن کودک به خود و عدم ایجاد تلقینهای روحی مضر در کودکان زیر شش سال که ناشی از اضطراب جدا شدن از پدر و مادر است و ایجاد یک روحیه مستقل برای ایجاد آمادگی در کودک در مواجهه با کودکستان و مدرسه و... از اقدامات اولیهای هستند که باید توسط والدین اجرا شوند. همچنین والدین نباید تجارب و بازخوردهای منفی خود را به کودک انتقال دهند. در سنین ابتدایی از ترساندن بچهها ، ایجاد رعب و وحشت از معلم ، تشبیهات (اگر بچه خوبی نباشی به معلمت میگویم که تو را در کلاس حبس کند) خودداری کنند.
خاطرات ، یادوارهها و تجارب مثبت ، شاد و جالب خود را با معلمان دوره ابتدایی با کودکان در میان بگذارند، از معلمها با القاب خوب یاد کنند، پیش از آغاز مدرسه آنها را با مسئولین ، معلمان و جو مدرسه آشنا کنند و به هیچ وجه به خاطر ضعف در فهم یا انجام تکالیف ، آنها را تنبیه یا توبیخ نکنند. همچنین والدین نباید بچهها را در دوران ابتدایی به خود وابسته کنند و برای جلوگیری از انزواطلبی و دوری گزینی سعی کنند از معلمان در منزل استفاده نکنند و آنها را تا میتوانند در محیطهای آموزشی و حضور در جمع قرار دهند.
برای هر چه بیشتر کاهش ترس از مدرسه در کودکان باید سعی شود در هر مقطع از وجود کارشناسان روانشناسی و مشاوره بطور دائم در مدرسه ابتدایی و راهنمایی استفاده شود. مشاور با ایجاد روابط عاطفی پایدار میتواند کودکان را جهت ورود به مقاطع مختلف آماده کند و شیوه برخورد با مسائل و مشکلات عاطفی و آموزشی را به آنها بیاموزد و در آخر این که ایجاد یک محیط آموزشی سالم و شاد نیز از دیگر عوامل ایجاد اشتیاق به مدرسه رفتن در کودکان است.