عقب ماندگی ذهنی و راه های درمان آن
عقب ماندگی ممکن است قبل از تولد جنین ،تولد یا کمی بعد از تولد بوجود آید. معهاذا گاهی در نتیجه بیماری یا تصادف عفب ماندگی دیررس نیز دیده می شود که از نوع زودرس قابل تمیز نیست.
غذای ناکافی به خصوص در اوائل عمر، اختلال در رشد و بالاخره اختلال در قوای دماغی بوجود می آید.دیوار خانه های محلات فقیر نشین با رنگهایی پوشانده می شود که محتوی سرب است ومسمومیت با سرب منجر به عقب ماندگی می شود.
عقب ماندگی ذهنی مربوط می شود به کنش پایین تر از حد متوسط عمومی هوش که در دوران رشد ظاهر شده وهمراه با اختلالاتی در رفتار سازش است.
نمره احراز شده بر اساس آزمونهای هوش میزان شده باید از 97 تا 98 درصد همسالان پائین تر باشد، داشتن مشکلات در استقلال شخصی ومسئولیت اجتماعی که از سن وگروه فرهنگی او انتظار می رود.
1.گروه عقب مانده های عمیق (ابله، تهی مغز): این افراد 3 تا 5درصد عقب مانده ها را تشکیل می دهند هوشبهره این افراد از 25 تجاوز نمی کند وتواناییهای آنان از نظر ذهنی در هر سنی که باشند از یک کودک 3 ساله تجاوز نمیکند.
علاوه بر نارسائیهای شدید دقتی ، ناهنجاریهای حسی وحرکتی ونیز بدشکلی های سر وصورت وکوتاهی اندام در آنها دیده می شود و دقت وحافظه در آنها دیده نمیشود، یا خیلی ضعیف است،برخی از آنها را کودکان وابسته میگویند.
2.گروه عقب مانده های شدید: هوشبهره این گروه بین 26 تا 50 برآورد شده توانائیهای آنان همانند کودک 3 تا 7 ساله است. این گروه قادر به فراگیری انجام امور ساده می باشند، تا حدودی از عهده ی کارهای شخصی خود برمی آیند.قادر به حل مشکلات خویش نیستند.کودکانی که هوشبهره 50 دارند،اگر در کلاسهای ویژ ه قرار بگیرند، شاید به کندی چند کلمه خواندن یا نوشتن بیاموزند .از نظر عاطفی متغیر و مقابل مخالفت دیگران عصبانی می شوند .حالت تهاجمی دارند. آتش سوزی و قتل در این افراد زیاد دیده می شود;به آنها کودکان نیمه وابسته می گویند که به جمع آوری نقاشی ،عکس و تمبر ها علاقه زیادی دارند.
3.گروه عقب مانده ها ی متوسط: هوشبهره این کودکان بین 51 تا 70 است سن عقلی از حد 10 ساله تجاوز نمی کند. 75 تا 85 درصد کودکان عقب مانده با هوشبهره 70 را تشکیل می دهند .اینان به راهنمایی ونظارت ومراقبت افراد مطللع نیاز مندند.لکنت زبان ، تاخیردر راه رفتن در بین افراد در این گروه مشهود است زیرا وضع را درک می کنند; احساس حقارت در آنان پدید می آید.
دسته دیگر در بعضی از جنبه های فعالیت خود عقب ماندگی نشان می دهند و در برخی فعالیتها ،به پیشرفتهایی دست می یابند. این افراد به کودنهایی دانشمند معروفند .
1.کودنهای ناآرام ناهماهنگ وافراد مطیع
2.کودنهای نا آرام ناهماهنگ وافراد مبتلا به اختلالات عاطفی،عصبی و بیقرار
گروه مرزی: دارای هوشبهره71 تا 80 و از لحاظ توانایی حداکثر تا حد کودکان 12 ساله عادی هستند. دارای ضعف قوای فکری هستند.توانایی قضاوت درست و استدلال مطلوب را ندارند. آنچه که می آموزند می توانند از نو بیان کنند و بسازند و گاه در امور هنری وعلمی مهارتهای قابل تحسینی از خود نشان می دهند وتا دوره ی ابتدایی پیشرفت می کنند و نیاز به راهنمایی ونظارت دارند و به تنهایی از انجام دادن مسئولیت های گوناگون بر می آیند.
گروه عادی یا ضعیف: هوشبهره این گروه 81 تا 90 هستند. اینان اندکی ذهن و کند انتقال هستند واز عهده ی فهم ودرک وبیان مفاهیم پیچیده بر نمی آید تمرکز کافی و رغبت به کارهای فکری و ابتکاری در ان دیده نمی شود. اینان می توانند دوره ی راهنمایی را به پایان برسانند و به کارهای ساده اداری ،تگهبانی پیشخدمتی،مغازه داری و کارهای فنی کوچک بپردازند.
این گروه دچار آشفتگی های عاطفی می شوند ولی اکثرا مطیع ، آرام وسازگارند وجز» کودکان دیر آموز هستند اما احتیاج به مدارس ویژه ندارند.