عصبانیت
معانی لغوی عصب :
1 – تافتن ، پیچیدن – پیوستن – درخت پیچک – شاخه های درخت را به هم بستن
معنای پزشکی عصب :
2- تارهای سپیدی که مغز را با اجزاء مختلف بدن حیوانی مرتبط می سازد
معنای لغوی عصبانی:
منصوب به عصب ، با زیادت الف و نون برای تأکید مانند روحانی – جسمانی – نورانی و ...
اصطلاح پزشکی:
آنکه روحا ناراحت است . کسی که تعادل قوای ارادی و تسلط خود را بر اثر ناراحتی از دست داده است. درواقع عصبانیت حالتی است که ما قادر به کنترل رفتار و حرکات خود نیستیم و تنفر یک حالت شرطی بسیار بد ایست که به ذهن ما خطور می کند.
تعریف دیگری که از عصبانیت شده است این است که : عصبانیت حالت فوق نارضایتی است . وقتی از پدیده ای یا چیزی خوشمان نمی آید عصبانی می شویم و بدین وسیله ناخشنودی خود را ابراز می کنیم و عملی را انجام دهیم که آن عمل می تواند مثبت یا منفی باشد .
ادامه مطلب.../b>/strong>/font>
جنون ،شکل پیشرفته عصبانیت است ،هراس بی جهت مانند ترس می باشد،یک حالتی که در آن ما حتی فاقد کنترل رفتار و دنیای اطرافمان هستیم . تنفر یک حالت شرطی بسیار بدی از یک فرد است که در فکر ما به وجود می آید،از تماس با او اجتناب می کنیم و ممکن است بدترین چیز را برای او آرزو کنیم ، شاید حتی امیدوار باشیم که او یک مصیبت را تجربه کند. هر سه هیجانی که در اینجا نام برده شد ،هرکدام به شکلی است که در اینجا ما آنها را به طور ساده عصبانیت خواهیم نامید.
هیجانات ثانویه ای در حواس ما وجود دارند که از هیجانات دیگر ناشی می شوند،از قبیل :آسیب دیدن ،ترس ،گناه ،ظلم،یاس و غیره . به طور کلی ما توسط دو باور کنترل می شویم :
1-ما باور داریم که باید بعضی چیزهایی داشته باشیم که دیگران مانع از این شدند که ما آنها را داشته باشیم.این موارد می تواند بعضی چیزهایی مانند : خواب ،غذا،پناهگاه ،آسودگی فکر ،همسر یا اشخاص دیگری که ما به آنها وابسته هستیم باشد.
2-ما باور داریم شخصی که ما درباره او احساس عصبانیت داریم مسوول است ، برای این که ما این گونه درک می کنیم.ما باور داریم که اگر آن فرد نبود ،ما بدبخت نبودیم،آن مرد یا زن مسوول درد و بدبختی ما است. عصبانیت همچنین می تواند شروعی باشد که دلالت دارد بر تغییر اساسی در یک فرد یا حتی در تمامی یک جامعه.عصبانیت می تواند منبعی از انرژی باشد که صرف تبدیل شدن به سوی اتفاقات غیر عادلانه و منفی اطراف ما می شود .با فهمیدن ،شناختن ،بیان کردن و شرح دادن بسیاری از نیازهای ابتدایی مان قبل از عصبانیت ،می توانیم قدرت و عزت نفس خودمان را بدست آوریم .نیاز ما با عصبانیتمان نسبت به دیگران برآورده نمی شود.ما می توانیم یاد بگیریم که این انرژی را به طرق غیر خشن اظهار کنیم. تکنیک های گوناگونی برای تخلیه هیجانی این انرژی وجود دارد که به هیچ وجه به طرف دیگران صورت نمی گیرد. همچنین مواردی وجود دارد که ما به منظور گرفتن نتیجه به عنوان این که مسوول هستیم ممکن است نیاز به اظهار عصبانیت داشته باشیم .می توانیم اینکار را بدون این که دیگران را فریب دهیم یا به آنها آسیب برسانیم انجام دهیم.تنفر از دیگران بر اساس ضعف و تا حدودی جبران قابلیت ها می باشد. یک شخص قوی بندرت متنفر می شود.بنابراین ما مایل به فرونشاندن عصبانیت خودمان نیستیم اما نسبتا آن را تشخیص می دهیم ،بیان می کنیم ،راههای غیر مضر آن را شرح می دهیم ،می فهمیم و آن انرژی را در جهت مثبت به سوی قدرتمند شدن خودمان و تغییر اجتماعی متمرکز می کنیم.
فهرست کوتاهی از بعضی از علت های مشترک در اینجا وجود دارند که ممکن است در ما احساس عصبانیت نسبت به شخص دیگری را به وجود آورد:(شما ممکن است بخواهید دیگران را از چیزهایی که منجر به تشویش شما می شوند منع کنید) .
ادامه مطلب.../b>/strong>/font>
عصبانیت و راه های مقابله با آن
احساساتی که آدمی تجربه می کند مثل شادی ، خشم و... رفتار را فعال و هدایت می کنند. هیجان را هم عوامل درونی وهم عوامل بیرونی می توانند تحریک و راه اندازی کنند. هیجان نه تنها مضّر نیست ، بلکه لازمه زندگی است . زیرا نمی توانیم هیجان ها را از زندگی دور کنیم . تنها کاری که می توانیم انجام دهیم این است که یا از وقوع آنها بکاهیم ، یا یاد بگیریم که چگونه با آنها سازگاری (مثل غم ) یا مقابله (مثل خشم ) داشته باشیم . همه ی ما عصبانیت را احساس کرده ایم و می دانیم که چیست. عصبانیت عموما" رفتار کاملا" طبیعی انسان هاست. اما زمانی که عصبانیت خارج از کنترل و ویرانگری باشد ، می تواند مشکلاتی درکار ، ارتباطات اجتماعی و حتی در کل کیفیت زندگی به وجود آورد . ممکن است کار به جایی برسد که شما احساس کنید اسیرهیجان قدرتمندی هستید که نمی توانید از آن اجتناب کنید. هیجان عصبانیت می تواند یک احساس آزار دهنده باشد یا یک عمل وحشیانه . هدف ما در این بحث این است که به افراد کمک کنیم تا بتوانند عصبانیت را درک و آن را کنترل کنند.
ماهیت عصبانیت
عصبانیت یک حالت هیجانی است که از لحاظ شدت می تواند خفیف ، شدید یا ویرانگر باشد . همانند دیگر هیجانات . عصبانیت موجب تغییرات متعدد زیستی و فیزیولوژیکی می شود ؛ مثل افزایش فشار خون ، ضربان قلب ، تنفس و همچنین افزایش میزان تولید انرژی از
آدرنالین و نورآدرنالین . برانگیختگی شدید فیزیولوژیکی مشخصه آن دسته از حالات هیجانی است که جاندار را برای عمل – فراریا جنگ – آماده می کنند.
عصبانیت می تواند ناشی از عوامل درونی یا بیرونی باشد. شما می توانید از دست فرد مشخصی ، مثل یک همکار یا ازیک حا دثه ( ترافیک یا پرواز لغو شده ) عصبانی شوید. عصبانیت شما می تواند ناشی از نگرانی یا تفکر شما درمورد مسائل شخصی باشد مثل قد و قیافه خود و یا یادآوری حوادث و خاطرات تلخ وآسیب زا .
تجلی عصبانیت
روش طبیعی وغریزی بیان عصبانیت رفتار پرخاشگرانه است . عصبانیت یک پاسخ طبیعی انطباقی در برابر تهدید هاست و غالباً عصبانیت احساسات و رفتار ما را بر می انگیزد تا از خود درمقابل مهاجم دفاع کنیم یا با او بجنگیم.
بنابراین میزان معینی از عصبانیت برای ادامه حیات لازم است . ازسوی دیگر ، ما نمی توانیم به هر فرد یا شیئی که ما را عصبانی و ناراحت کرده است حمله کنیم ؛ زیرا قوانین ، هنجارها ی اجتماعی وعقل سلیم تا حدود زیادی از شدت عصبانیت ما می دهد . نشان دادن دندان ها و فشار دادن آنها به هم ، علامت بین المللی خشم وعصبانیت است، گر چه علائم دیگری نیز با عصبانیت همراه است ؛ مثل چهره ی برافروخته ، ابروان پایین افتاده و درهم کشیده و گشاد شدن سوراخ های بینی . البته فرهنگ نیز در این مورد مؤثر است.
سه راه اصلی بیان احساس عصبانیت عبارت است از : ابراز کردن ، باز داری و سکوت، جرئت ابراز عصبانیت البته نه به روش های پرخاشگرانه . برای انجام این کار باید یاد گرفت که چگونه نیازهای خود را بیان کرد وچگونه نیازهای خود را بدون آسیب رساندن به دیگران ارضا نمود. با جرئت بودن به معنی پر زور بودن یا دعوا کردن نیست ، بلکه به معنی به خود و دیگران احترام گذاشتن است .
پرخاشگری می تواند سرکوب شود و آن گاه تغییر جهت دهد ، یا در قالب جدیدی خود را آشکار سازد. سرکوب زمانی اتفاق می افتد که فرد عصبانیتش را مخفی کند، ازفکر کردن به آن بپرهیزد و به موارد مثبت فکر کند. هدف از بازداری و سرکوبی آن است که رفتار سودمندتری داشته باشیم. خطر سرکوبی عصبانیت این است که اگر بالاخره خود را آشکار نسازد می تواند تأثیرات درونی بر شما داشته باشد. عصبانیتی که متوجه درون است ممکن است موجب بالا رفتن فشار خون ، افسردگی و حتی سکته شود. عصبانیت های تخلیه نشده همچنین موجب مشکلات دیگری می شوند ؛ مثل خود خوری ، عیب جویی دائمی و رفتار پرخاشگری انفعالی .
افرادی که دائماً دست رد به سینه دیگران می زنند، از هر چیزی خرده می گیرند وعیب جویی می کنند ، یاد نگرفته اند که چگونه عصبانیت خود را به روش مثبت بیان کنند. جای تعجب نیست که آنان نتوانند با دیگران روابط اجتماعی سالم داشته باشند. روش سوم این است که شما خود را از درون آرام کنید . ازاین طریق نه تنها می توانید رفتار های بیرونی خود را کنترل کنید بلکه می توانید پاسخ های درونی خود را نیز مهار نمایید . مثلاً کم کم ضربان قلبتان را پایین بیاورید، خودتان را آرام واحساسات خود را مهارکنید . به عقیده برخی روان شناسان - مثل اسپیل برگر - موقعی که هیچ یک از سه تکنیک فوق مؤثر واقع نشوند، دراین صورت به اشیاء یا افراد آسیب وارد می شود .
ادامه مطلب.../b>/strong>/font>
برای آنان که می خواهند شکست را بشکنند
آیینه حقیقت نما چه کسی گفت تو شکست خورده ای خانه اش ویران باد. جایی که هر شکستی، شکستنی است، شکننده است آن که تلاش را نادیده انگارد و نتیجه را اصل. زندگی تنها دو روی سکه شکست و پیروزی نیست بلکه کوشش است برای بهتر زیستن و بهتر اندیشیدن و هر روز بهتر از دیروز شدن.
فرض کن در مقابل منبعی از نور ایستاده ای و سایه از تو روی زمین نقش بسته است. اگر پشت به نور بایستی سایه ات را می بینی اگر سعی کنی به آن نزدیک شوی سایه از تو می گریزد و هر چه دورتر می روی سایه بلندتر و دسترسی به آن دشوارتر می شود. حال اگر رو به نور حرکت کنی سایه در پشت سرت به دنبالت می آید و هر چه به منبع نور نزدیک تر می شوی سایه کوتاه تر و نهایتا محو می شود.
بیا و سایه ها را فراموش کن و مسیر اصلی زندگی را پیدا کن و قدم در راهی بگذار که پایانش آغاز تو باشد. شاید از این که در کنکور امسال موفق نشدی احساس سرخوردگی و شکست تو را آزار می دهد و به قول معروف می خواهی عطایش را به لقایش ببخشی.
یک بار دیگر تجدید نظر کن ببین آیا واقعاً کنکور و قبولی در دانشگاه کعبه آمال تو بود؟ یا همان سایه ای بود که تو شتابان به دنبالش می دویدی. تو چه می خواهی؟ نور یا سایه را؟ نور همان خودشناسی است، معرفت جویی و کمال طلبی مبارزه ای سرسختانه برای رسیدن به خود و ارزش های والای انسانی. یقین داشته باش آن گاه همه چیز به دنبال تو کشیده خواهند شد، از جمله کنکور.
ادامه مطلب.../b>/strong>/font>
تو می توانی اگر بخواهی!
این جمله همانند سوزنی روحش را می گزید. احساس کرد باز هم عقب افتاده است. بار دوم بود، آیا برای همیشه بی سواد باقی می ماند؟ زیر لب گفت: لعنت به دانشگاه.
روزنامه را روی زمین گذاشت و خودش هم در کنارش دراز کشید. باورش نمی شد که یکی از این ستاره ها نتواند مال او باشد. پوزخندی زد. معلم فیزیکشان می گفت از این یک میلیون و پانصدهزار شرکت کننده نیمی سیاهی لشکرند اما اگر کسی بخواهد می تواند وارد دانشگاه شود. دانشگاه غول نیست!
چرخی زد، دانشگاه غول نبود کابوس بود، کابوسی که دو سال همراهش بود ولی اکنون چه؟ سال سومی وجود نداشت باید از همین الان به فکر سربازی باشد. سربازی، بعد از قبول نشدن در دانشگاه! وای خدای من.
همه این دو سال جلوی چشمانش مثل یک فیلم گذشت. این همه زحمت. این همه تلاش. با وجود پشتکار زیاد و علاقه، نه باورکردنی نبود. چرا؟ چرا من؟ فقط من یک نفر زیادی بودم. ناامیدی تمام وجودش را فرا گرفته بود بغض سنگینی به گلویش چنگ می زد. دوست داشت داد بزند و هق هق گریه کند. فشار روحی زیادی را تحمل می کرد. اصلا دوست داشت بمیرد . هیچ چیز برایش خوشحال کننده نبود. چه فکرها و رویاهایی در ذهن داشت اما حالا حقیقت های تلخی پیش رویش بود. دیگر هیچ امید و انگیزه ای برای نفس کشیدن نداشت. به سمت ستاره ها چرخید ستاره های مردم به او چشمک می زدند چشمانش را بست و دستش را پشت سرش گره کرد.
احساس کرد قطره اشکی در حال سریدن است ، چشمانش گرم شده بود ولی نوری از دور دست می تابید.
چشمانش تازه به تاریکی عادت کرده بود که راه پله بلند را دید. گام اول را بر روی پله ها گذاشت، سرد بود ولی نوری آن بالا بود. عزمش را جزم کرد باید بالا می رفت، پله سوم و بعد چهارم، راه بلندی بود پر از پیچ و خم زیر لب می شمرد 24، 25، ...
ادامه مطلب.../b>/strong>/font>
دوست مناسب برای فرزند شما
به نظر می رسد دوستیابی به آسانی بازی با بچه باشد، اما اگر شما به کودک و جوان خود توجه کنید خواهید دید که اینکار چقدر مشکل است. یک کودک 2 ساله به نوبت دقایقی روی تختخواب می خوابد و دقایقی دیگر را صرف گرفتن اسباب بازی مورد علاقه اش می کند. یک کودک 4 ساله ممکن است یک ساعت با دوست خود بازی کند ولی دست آخر کار به داد و فریاد برسد: «من تو را دوست ندارم، تو دوست من نیستی.»
کودکانی که پر جنب و جوش هستند و به راحتی با دیگران گرم می گیرند و به صورت خاص حساسیت از خود نشان نمی دهند می توانند به راحتی دوستیابی کنند. اما آنها نیز به راهنمایی های والدینشان نیازمندند.- آموختن مهارت های روابط اجتماعی یکی از دشوارترین مراحل رشد است که یک کودک با آن مواجه بوده و یکی از عوامل مهم و حساس در موفقیت های بعدی او است. اهمیت روابط دوستانه در دوران مدرسه بیشتر خودنمایی می کند. زمانی که بچه ها از محیط خانواده بیرون آمده و متوجه محیط خارجی می شوند، روابط با دوستان از جمله موارد مهم برای آنان خواهد بود. در سن 8 سالگی کودک می تواند رابطه ای نزدیک با دوست خود برقرار کند و بفهمد که او چه فکر می کند و چه احساسی دارد.
به مرور زمان هرچه کودک مهارت بیشتری در روابط دوستانه پیدا می کند روابط بین آن دو بیشتر و دو طرفه می شود. بچه ها به طور طبیعی جلب کسانی می شوند که دارای شرایط فیزیکی یکسان، علاقه های مشابه و فعالیت های یکسان هستند. بعضی از کودکان دوستان فراوانی دارند و بعضی با یک نفر برای یک مدت زمان خاص ارتباط دوستی برقرار می کنند.
در حالی که مهارت های دوستیابی به طور طبیعی با رشد و بلوغ کودک افزایش می یابد، والدین باید در این مورد مداخله کنند و به آنها کمک های لازم را بنمایند.
روش های رفتار دوستانه با کودک
بعضی از کودکان به طور طبیعی دوستان را به خود جلب می کنند و گروهی باید بسیار سعی کنند تا موفق شوند. کودکانی که پر جنب و جوش هستند و به راحتی با دیگران گرم می گیرند و به صورت خاص حساسیت از خود نشان نمی دهند می توانند به راحتی دوستیابی کنند. اما آنها نیز به راهنمایی های والدینشان نیازمندند.اگر فرزند شما دوستان زیادی دارد و یا فقط چند تایی دوست دارد، حتماً چند نکته را رعایت کنید:
ادامه مطلب.../b>/strong>/font>
برای پرهیز از خشونت ، به نوجوانان مهارت های زندگی بیاموزیم
خشونت از دیدگاه روان شناسی یعنی ناتوانی در کنترل خشم
سلامت از دیدگاه روان شناسی در کلی ترین مفهوم آن،حالتی است که فرد از نظر جسمی و روانی در حد تعادل قرار دارد. بنابراین تعادل، کلید حفظ سلامت است.
سازمان جهانی بهداشت نیز سلامت را حالت سلامتی کامل، جسمی، روانی و اجتماعی، می داند که با مفهوم نبود بیماری یا ناتوانی متفاوت است.
خشونت همه ابعاد رشد و سلامت نوجوانان را تحت تأثیر قرار می دهد. رشد جسمی آنان را به علت ایجاد استرس و تنش فراوان مختل می سازد. در رشد ذهنی یا شناختی آنها تأثیرات کاهش دهنده بر جای می گذارد و یادگیری و پیشرفت تحصیلی آنان را کاهش می دهد.مفهوم سلامت اجتماعی به عنوان بُعد مهم دیگر سلامت در سال های اخیر توسط سازمان جهانی بهداشت مطرح شد و به این معناست که برای دسترسی به سلامت کامل، تنها سلامت جسمی و روانی کافی نیست بلکه از آنجا که انسان در محیط جمعی زندگی می کند، سلامت اجتماعی نیز ضروری است. منظور از «سلامت اجتماعی» مشارکت فعال مردم در زندگی اجتماعی است. این مشارکت از طریق شرکت در سازمان های غیردولتی و فعالیت های داوطلبانه، انجام فعالیت های شغلی، تحصیلی، انجام وظایف شهروندی مانند شرکت در انتخابات، پذیرش قوانین و مقررات، شرکت در اجتماعات و ... صورت می پذیرد. انسانی از نظر اجتماعی سالم است که مشارکت فعالتری در جامعه از طریق فعالیت های ذکر شده داشته باشد. تأمین سلامت به مفهوم کلی آن برای همه افراد، به ویژه برای نوجوانان به دلایل گوناگون از اهمیت فراوانی برخودار است.
نوجوانی ، سال های تغییر و تحول در همه جنبه های رشد جسمی، ذهنی، عاطفی، روانی و اجتماعی است و آشنایی نوجوانان و کسانی که با آنها در ارتباط هستند، با معیارهای رشد و سلامت، به ایجاد زندگی سالم و پرنشاط برای آنان کمک فراوانی خواهد کرد. نوجوانان سرمایه های آینده، هر جامعه هستند و هر اندازه که از سلامت کافی برخوردار باشند، رشد و پیشرفت جامعه را تضمین خواهند کرد. اولین گام در راه حفظ سلامت نوجوانان ، شناخت عوامل مؤثر در خشونت به صورت مثبت یا منفی و یا تقویت کننده و بازدارنده، در این زمینه است. یکی از عوامل مهمی که به عنوان عامل بازدارنده در ارتباط با سلامت نوجوانان نقش مؤثر دارد، خشونت است. خشونت همه ابعاد رشد و سلامت نوجوانان را تحت تأثیر قرار می دهد. رشد جسمی آنان را به علت ایجاد استرس و تنش فراوان مختل می سازد. در رشد ذهنی یا شناختی آنها تأثیرات کاهش دهنده بر جای می گذارد و یادگیری و پیشرفت تحصیلی آنان را کاهش می دهد. رشد عاطفی- روانی آنان را با مشکلات متعددی روبرو می سازد و سازگاری اجتماعی و ارتباط مناسب آنان را با دیگران - همسالان و بزرگسالان- دچار اختلال می سازد. از این رو، پرهیز از خشونت نقش مؤثری در حفظ و تأمین سلامت جسمی ، روانی و اجتماعی نوجوانان بر عهده دارد و به عنوان راهکار چه در سطح پیشگیری و چه از نظر درمان مطرح می شود.خشونت از دیدگاه روان شناسی یعنی ناتوانی در کنترل خشم. بنابراین برخلاف آن که برخی خشونت را نشانه قدرت می دانند، نمایانگر ضعف و درماندگی فرد در مقابله با مشکلات و کنترل خود است و بدیهی است کسی که از کنترل حالات خود ناتوان است، فرد قدرتمند و موفقی در زندگی نخواهد بود.
ادامه مطلب.../b>/strong>/font>